eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
216 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
_وصیت نامه شهید سید حسین روح الامین ای عزیزان از مال دنیا دست بردارید و به خدا فکر کنید، ما از خاک آمده ایم و به خاک بازمی گردیم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهد کرد. این نعمتها را برای آزمایش ما قرار داده است مواظب باشیم که از این آزمایشات سربلند بیرون بیائیم. ای دوستان به دنبال شناخت اسلام بروید اگر اسلام را شناختید، اگر امام (ره) را شناختید، به آنچه که می خواهید می رسید، به خدا فکر کنید و به فردای قیامت، به آن آتش جهنم و نعمتهای خدا در بهشت، دست از مال دنیا و هواهای نفسانی بردارید...ای مردمی که در صحنه هستید به گلزار شهدا بروید و از این عزیزان درس بیاموزید. و فرزندان خود را چون اینان بزرگ کنید، در نمازجمعه ها مرتب شرکت کنید، نه فقط به عنوان یک نفر حاضر در نماز به خطبه ها گوش کنید راه و روش اسلام را یاد بگیرید و سعی کنید در سیاست دخالت کنید و ببینید در مملکتتان چه می گذرد. من نمی دانم چه بگویم چون می دانم دنیا هیج ارزشی ندارد و تنها سفارشم این است که دست از یاری امام (ره) برندارید و در جنگ شرکت کنید به مستضعفین کمک کنید و دست نوازش بر سر آنان بکشید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای پول رفتند؟ با دیدن این فیلم چطور می شود چنین حرفی را زد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
، ازش‌پرسیدن‌: این‌چیہ‌روسینت‌سنجاق‌کردی‌؟ گفت: این‌باطریه‌؛‌نباشه‌قلبم‌کارنمیکنہ💔
˙˚🌸🌱˚˙ همیشہ میگفت : ✨در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد 🌱 و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :))✨ شهیدابراهیم‌هادی🕊 شادی روح همه شهدا صلوات اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
˙˚🦋🌱˚˙ بـشـنـویم از بـاغ شـهـدا... :)) مادر شهید و تعریف خوابی که فرزندش را در بهشت دید... پی نوشت ☺: پیشنهاد میشه حتما ببینید 🤞🏻✨
،،🌸🕊،، شھادت یعنۍ زندگۍ کن اما فقط براۍ خدا .. ــــــــــــــــــ ـــــ ـ
ও🌈📚ও کتاب هواتو دارم .. :)) کتابی درباره زندگی شهید مرتضی عبداللهی آقا در تقریظ این کتاب نوشته بودند: «این نیز جلوه‌ای دیگر از رویش‌های انقلاب است" جوان دلاوری با عقلانیّت دهه‌ی ۹۰ و احساسات دهه‌ی ۶۰ ... مصداق: الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه ... با جهادی در بهترین راه و سرانجامی برترین سرانجام ... هنیئاً لأرباب النعیم نعیمُهم ... معرفت و صبر راوی (همسر شهید) در خور ستایش است ... گرامی و سربلند باد. نگارش کتاب، خوب و در موارد بروز احساسات، عالی است و نیز مقدمه بخصوص چند سطر پایانی آن.» 📚
🌷به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود: هر که دارد بر ولایت بدگمان حق ندارد پا گذارد در این مکان 🌷می‌گفت: کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند. 🌷"شهید "
🕊🌷 سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت، دکترها بعد از یک ماه بستری، متوجه شدند رضا فلج شده، و گفتند کم کم فلج شدنش از پاها به بالا (و قلب رسیده) و جانش را می‌گیرد...!! بعد از قطع امید پزشکان، گفتم هیچکس مصیبت زده‌تر از حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) نیست، نذر عمه‌ی سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان... یک روز در کمال ناباوری دیدم که رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) پسرم را شفا داد و امروز رضا فدایی حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) شد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ |
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم. 🌹 🇮🇷🌷
به دخترش گفته بود : اگه یه گره بزرگ به کارت افتاد ببر در خونه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تا ایشون گره رو وا کنه !🌱 اگه هم گره‌ها و مشکلات کوچیک داشتید، دست به دامن شهدا بشید : ) | .
⌑❤️‍🩹🍃⌑ می‌گفت: بچه‌ها‌ برام‌ دعا‌ کنید... اگه‌ شهید‌ شم‌، خیلی دستم‌ بازتر‌ می‌شه، بیشتر ‌می‌تونم‌ کار‌ فرهنگی کنم... شهید مصطفی‌ صدرزاده شادی روحش صلوات🌹
˙˚🥀🕊˚˙ ما سال‌هاست که در راه خدا برای مظلومیت امام‌حسین(علیه‌السلام) یارانش و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به سر و سینه زدیم و عزاداری کردیم، آیا ما فقط تا حد عزاداری و سینه‌زنی شیعه اهل بیت هستیم؟ اگر آزمایش ما سخت‌تر شود، آیا قبول می‌شویم یا از صراط مستقیم خارج می‌شویم؟ آیا به مرحله عمل رسیدی، عمل می‌کنی یا جا می‌زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله هست، باید عمل کرد... شھیدمحمدتقے‌سالخورده
📝فرازی از 🟢شهید مدافع‌حرم ✍🏻از: شهید عبدالرشید رشوند آوه 💭به: مردم عزیز ایران ما تا آخرین قطره خون، مقابل دشمــــن ایستادیم و سنگرمان را خالی نکردیم تا کشورمـان امــــن بمانــــد و کسی نگاه چپ به ایران عزیز اسلامی‌مان و نامــــوس کشورم نکند! حــــالا اینجــــا در کنــــارِ بقیــــه دوستانِ شهیــــدمان و حــــاج قاســــم عزیــــــــز، چشــــــم‌مــــان به شمــــاست...
به چنین ترکیب جگرداری برای این روزهای منطقه شدیدا نیازمندیم💔 ‹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند گریه کنید،مادر ما بی گناه بود زهرای حیدر به خدا که ماه بود...💔
💔 حرف آخر... سـربـاز صـاحب زمـان(عج) بودن یعنی همه جـوره خـودت را خـرجـش ڪنی...👌 مثـل شهیـد حسین صحرائی همیشـه می گفت : باید صـددرصـد وجـودت را بـرای امـام زمـان(عج) خـرج ڪنی که او یـارنیمـه تمـام نمی پسنـدد.🌹 همیشـه سخـت ترین ڪارها را برمیگزید. حلب
اگه خاکی شدی، قاطی شدی، اهلِ بلا شدی، بدونِ خورده شیشه شدی، اونوقت می‌خَرَنت؛ اونوقته که از رفیقات،جا نمی‌مونی :) «»
به امید روزی که بنویسند : این همون گناه کاری بود که شهید شد ..🕊🥀 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀چقدر حاج قاسم خاص بود در اینجا از بهترین روزهای زندگی‌اش میگوید.
: شکست وقتی است که ما وظیفه مان را انجام ندهیم.
شهید چمران: خدایا تو را شکر می‌کنم که‌ اشک‌ را آفریدی که‌ عصاره‌ حیات انسان‌‌است...🌱
اجر ‌کسانی‌‌ که‌ در‌ زندگی ‌خود مدام‌ در حال‌ درگیری‌ با‌ نفسند‌ و‌ زمانی ‌که نفس ‌سرکش‌ خود را آرام‌ نمودند به‌ مزد این‌ جهاد‌ اکبـر ‌را روزی ‌آن‌ها‌ خواهد‌ کرد...🕊❤️‍🩹
نام را گمنــام تر کـــن .. رو سفیـــدت میکنـــد ..♥️✋🏻
و بعد از هجر تو ؛ دنیا به خودش یک روز خوش ندید💔
جـوری‌زنـدگی‌ڪن‌ ڪھ‌وقتـی‌صبـح‌پاهات‌ زمیـن‌رو‌لمـس‌میڪنھ‌؛ شیطان‌بگه‌اوھ‌بـاز‌این‌بیدار‌شد'! '
، پيشانی‌اش از زور درد چروك افتاده بود. چهره‌اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمع‌تر می‌شد. بايد عقب‌نشینی می‌كرديم و حاجی نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچه‌ها كه شهيد می‌شدند، چهره‌‌ی حاجی برافروخته‌تر می‌شد. ولی اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، برایش خيلی دردناك بود. آن شب تا صبح خیلی به حاجی فشار آمد. سعی می‌كرد با بچه‌ها شهدا را بكشند عقب. ولی لحظه‌‌ی آخر، عجيب بود. حاجی نمی‌توانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،‌ دنبال بدن يكی از بچه‌ها مي‌گشت. .