رفته بود شمال غرب، مأموریت فرستاده بودندش.
بعد از یک ماه که برگشته بود اهواز، دیده بود دخترش ، لیلا مریض شده، افتاده روی دست مادرش.
یک زن تنها با یک بچه ی مریض.
باز هم نمی توانست بماند و کاری کند.
باید برمی گشت.
رفت توی اتاق. در را بست.
نشست و یک شکم سیر گریه کرد.
🌸شهید مهدی زین الدین
@sardarbakery
سهشنبه بود. من به جلسه قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من زنگ زدند. پرسیدند خانهای؟ گفتم نه.
بعد گفتند بروید خانه کارتان داریم.
🔰فهمیدم از دوستان هادی هستند و صحبتشان درمورد هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند.
🔰من سریع برگشتم. چند نفر از بچه های مسجد آمدند و گفتند هادی مجروح شده.
🔰من اول حرفشان را باور کردم؛ گفتم حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) کمک میکنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت، همسایهها آمدند و مادر دو تن از شهدای محل مرا در آغوش گرفتند وگفتند هادی به شهادت رسیده.
شهید هادی ذالفقاری
@sardarbakery
محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود. میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت، مجموعه کتابهایش را خوانده بود. « همپای صاعقه» را واو به واو خوانده بود.
تقریباً همه کتابخانهاش به جز چند کتاب، کتابهای دفاع مقدسی بود. «خاکهای نرم کوشک» را با علاقه بسیاری خواند، سری ✓«به مجنون گفتم زنده بمان»، ✓«ویرانی دروازه شرقی»، ✓«ضربت متقابل»، ✓«سلام بر ابراهیم» و این کتابهایی که در دسترس همه است.
تقریباً تا آخرین کتابهایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود. « کوچه نقاشها» را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخواندهام خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت. علاقه خاصی به بهشت زهرا(س) و مزارشهدا داشت.
راوی : برادر شهید
شهید محمود رضا بیضایی
@sardarbakery
محل تدفین دانشمند شهید محسن فخریزاده در آستان امامزاده صالح (ع)
@sardarbakery
یادپلاک بخیر که شماره پرواز بود؛
یاد چفیه بخیر که علامت زهد بود و برآورنده بسیاری از نیازها؛
یاد پوتین هایی بخیر که مشکی بودند اما از پس خود ذره ای تیرگی و تاریکی بر جای نگذاشتند؛
یاد لباس هایی بخیر که از بس عزیز بودند، خدا زمین را به رنگ آنها آفرید؛
یاد بی سیم بخیر که رابط آن ها و آسمان بود؛
یاد مین بخیر که سکوی پرواز بود؛
یاد گلوله ها بخیر که قاصد وصال بودند؛
یاد سنگر بخیر که مفصل ترین میهمانی اشک و خلوص را بدون خرج های کلان ترتیب می داد؛
کوتاهی کردیم... فریب خوردیم ... فراموش کردیم ...
شهدا به خدا شرمنده ایم .
🌸🌱🌸🌱❤️🌱🌸🌱🌸
@sardarbakery
در کلاس درس خدا
آنهایی که ناله میکنند رد میشوند
آنهایی که صبر میکنند
قبول میشوند
و آنهایی که شکر میکنند
شاگرد ممتاز میشوند ...
@sardarbakery
در کشاکش تمام سختیها
و کم آوردنهایی که زندگی
برایمان رقم میزند،
هیچگاه اسیرِ عظمت
درد و غم مباش؛
که خدای تو
از تمام آنچه که دلت را
آزرده، بزرگتر است..
@sardarbakery
✨رنج نباید تو را غمگین کند!
این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند؛ رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد ...
چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند، رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند!
رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن!
این فرصتی است برای بیداری؛ وقتی آگاه شوی، بیچارگیات تمام میشود ...✨
@sardarbakery
🍂همدیگر را یافتن هنر نیست
هنر این است که همدیگر را گم نکنیم
آدمهای ساده بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند
🍂آدم هایی که خودشان هستند
و نقش بازی نمی کنند
سادگی شیک ترین ژست دنیاست !
@sardarbakery
قلب قاصدکی ست
که اگر پرهايش را بچينی
ديگر بہ آسمان اوج نميگيرد
قلب
وسعتی دارد بہ اندازہ ی
حضورخدا
من مقدس تر ازقلب
سراغ ندارم
قلبتان هميشہ پر
عشق دوستای گلم🌺🍃
@sardarbakery
از مادرت دعا بخواه و از پدرت اندرز، سپس بر سختی های زندگی پیروز شو ...
❤️@sardarbakery
آخرش
هم زیر این
خاک آرام خواهیم
گرفت ، مایی که روی این
خاک ، آرامش را از هم میگیریم!
مرگ از آنچه که فکر میکنین به شما نزدیکتر است
پس خوب باش و خوبی کن
@sardarbakery