#خاطرات_شهید
💢در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا #محمود؛ یک #شال_سیاه داشت که همیشه گردنش بود...یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه
💢انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما #عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!گفت: مادرم! عزادار #امام_حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر🕊🌹🕊
🍃
•
به من میگفت:
مهم نیست که آدم
مسؤلیت داشته باشه
یا نداشته باشه؛
مهم اینه که اگه
امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشريف)
بیاد تو جایگاه ميدون صبحگاه
بایسته و بخواد نیروها را ورچین کنه،
اونقدر توانمندی و اخلاص
داشته باشیم که
امام ما رو انتخاب کنه...
مگه امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشريف)
به این جایگاه و مسؤلیتِ آدما
نگاه می کنه؟!
#شهید_محمود_رادمهر
#خاطرات_شهید
💢در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا #محمود؛ یک #شال_سیاه داشت که همیشه گردنش بود...یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه
💢انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما #عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!گفت: مادرم! عزادار #امام_حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر🕊🌹🕊
با اینڪه شغلش نظامی بود
و جایگاهی برای خودش داشت
اوقات فراغتش را برای مردم بےبضاعت
بنایۍ مۍڪرد
هر مقدارڪه میتوانست خانهشان را
تعمیر میکرد بدون اینڪه اجرتی
برای ڪارش طلب ڪند
تمام این ڪارها را طوری انجام میداد
که کمتر کسی متوجه شود
و اخلاص و گمنامے برایش باقۍ بماند
شاید به همین خاطر بود
ڪه به همسرش سفارش ڪرده بود:
"بعد از شهــادت نبینم جایۍ بری
و از من تعریف کنے"
#شهید_محمود_رادمهر❤️🍃