eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
285 دنبال‌کننده
32هزار عکس
24.5هزار ویدیو
118 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
15.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام صادق(ع) : پیش از اینکه [ در دادگاه عدل الهى ] حساب شما را محاسبه کنند ، از خود [ در دنیا ]حساب بکشید ؛ زیرا قیامت داراى پنجاه ایستگاه است که هر ایستگاه ، هزار سال به طول مى انجامد [کافى، ج ۸، ص ۱۴۳📚] •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
🍃احادیث و آیات با موضوع #مرگ 🌸 از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که: با رسول خدا(ص) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول الله، چرا این گونه رفتار می کنید؟ 🌸 پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. 🌸 سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می کردند و به عبادت می پرداختند، در قبرها معذب نمی شدند 🍃برای شادی روح همه عزیزان از دست رفته صلوات...
3.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شگفت آور صدقه در 🌹هرکس در ماه رجب به خاطر خداوند صدقه دهد، خداوند روز در بهشت با آنچنان ثوابی وی را اکرام می نماید که نه چشمی دیده باشد، نه گوشی شنیده باشد، و نه بر قلب بشری خطور کرده باشد. 📕بحارالانوار ،ج97 ، ص33 به نقل از امالی صدوق 🎙حجت الاسلام عالی 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌸🍃🌻🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
✨﷽✨ ✳ قیامت این چیزها را نمی‌داند! ✍آیت الله جاودان: مرحوم شیخ مرتضی زاهد اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب سیره و خاطرات علما ص 48 💦❄️⛄️❄️💦
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در خیابان امام رضا فقط جمعیت می‌بینی 🔹چشم‌ها گریان و دست‌ها به تعظیم بر سینه و ذکری که هر یک از حاضران نجواگونه زمزمه می‌کنند، چیزی جز آرزوی آرامش برای رئیس‌جمهورِ شهید و بی‌قرار خدمت نیست. به خیابان امام رضا نزدیک شدن هم سخت است. جمعیت قفل قفل است ... عبارت دقیقی نیست اینجا است ...🕊🌹🕊
⏤‌✿⃟❀•• ازمهمترین‌شئون‌عاقبت‌بخیرۍرابطہ مابااین‌حکیمۍاست؛ کہ‌امروزسُکان‌انقلاب‌رابدست‌دارد! در خواهیم‌دیدمهمترین‌محور "محاسبه این‌است.."👀💛👌🏻 [ - شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانۍ - ]
⏤‌✿⃟❀•• ازمهمترین‌شئون‌عاقبت‌بخیرۍرابطہ مابااین‌حکیمۍاست؛ کہ‌امروزسُکان‌انقلاب‌رابدست‌دارد! در خواهیم‌دیدمهمترین‌محور "محاسبه این‌است.."👀💛👌🏻 [ - شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانۍ - ]
🌷🌷 " ای برادر عرب که به دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا کنی بدان که تو، حالا دنبال من می گردی اما روز من به دنبال تو خواهم گشت با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من به د نبال تو خواهم گشت تا تو را کنم . 👌   شادےروح شهید🕊🌹🕊
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم_استثنایی از خط مقدم و در یک قدمی تا شهادت 🌹🌹🌹🌹 آیا تا به حال را دیده ای؟ یا از اوصاف اش شنیده ای؟ این جا خود خود است، این است که در فیلم می بینید. اینگونه عبور کردند. اینجا عملیات کربلای پنج در است ، اینجا سر پل کانال پرورش ماهی است.🕊🌹🕊
♨️ قیامت این چیزها را نمی‌داند! ✍آیت الله جاودان: 🔹مرحوم شیخ مرتضی زاهد اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 🔹 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب سیره و خاطرات علما ص 48 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌