eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌸 💠من در این‌جا همین صورت بی‌جانم و بس.. ❤️ آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست.. 💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍فاطمه‌حاج‌قاسم: کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود،میرفتن دفترشون و محل کارشون من و با خودشون میبردن! توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یه یخچال خیلی کوچیک.. جلسه های بابا که طولانی میشد به من میگفتن برو تو اون اتاق استراحت کن توی یخچالم آبمیوه و آب و یه طرف تافی بود! از همون تافیایی که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات. ساعت ها میشد تو همون اتاق میشستم که جلسه های بابام تموم شه برم پیشش! از توی یخچال چندتا تافی میخوردم آبمیوه میخوردم آب معدنی که بود میخوردم یه جوری سر خودمو گرم میکردم.. وقتی جلسه های بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق،میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش میگفت بابا چیا خوردی هرچی خوردی بگو میخوام بنویسم! دونه دونه بهش میگفتم حتی تا آب معدنی و یه دونه شکلات!  موقع رفتن دستمو که میگرفت بریم سر راه اون کاغذ و به یه نفر میداد میگفت بده حسابداری.. دختر من این چیزا رو استفاده کرده بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن! اونوقت چجوری ما ۸/۵ میلیارر پول مردم با این کشور که بابام جونشو براشون داد، میتونیم از سفره ی مردم برداریم؟! خدایا تو آگاه به همه چیزی ممنونم که اجازه ندادی با آبروی بابام بازی بشه💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
بسم الله الرحمن الرحیم🌷 خداوند به عدل و احسان فرمان مي‏دهد(کتاب مقدس،سوره16،آیه90) @mahdihoseini_ir ✅دریافت اطلاعات بیشتر👇 @hosseini_ircontact
🌼شهیدی که خیلی‌ها دوست داشتند جای او بودند ✍مادر شهید طارمی: می‌دانستم هادی به سوریه و عراق می‌رود و همراه حاج قاسم است، اما اینکه دقیقا کارش چیست نمی‌دانستم. وقتی از ماموریت می‌آمد، زیر کفش‌هایش را می‌بوسیدم. می‌گفتم: این کفش‌ها مکان‌های مقدسی رفته. آن شب، پسرم با خبر شده بود حاج قاسم و هادی شهید شده‌اند، اما به من نگفته بود. پدرش که شهرستان بود ساعت ۹زنگ زد گفت: سردار سلیمانی را شهید کردند. سراغ‌ هادی را گرفتم، گفت: انا لله و انا الیه راجعون. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🕊💫 🌺دیگر هوسی ما را جز وصل در سر نیست💔 🌺رحمی ڪن و یادی ڪن این بےسر و سامان را...😔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌼راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده ✍سردار «حسین معروفی» با بیان خاطره‌اش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفره‌ای کوچک انداخته‌ایم تا دور هم باشیم.» بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطره‌بازی دوران جنگ؛ اندکی من می‌گفتم و اندکی حاج قاسم. دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمی‌شویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت. از بس روز خسته‌کننده‌ای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمی‌دانستم این‌جا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم می‌رسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه می‌کند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش می‌گفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح.. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
. خوش غیرت ♦️برخی مدیران تنبل، سرگرم رمل و اسطرلاب و آرزو اندیشی و پیغام پسغام دادن برای مذاکره دوباره با کلاهبردار آمریکایی اند؛ 🔹رئیس سازمان بازرسی، امام جمعه اهواز، هیئتی ها و جهادی ها، درگیر کمک به مردم سیل زده! ♦️خوش غریتا! لا اقل پا شید، برید یه سری به مردم گرفتار بزنید، ناسلامتی نوکر مردمید! https://eitaa.com/sardaredeLhaman
💗🌺 آقا! پسر مرا سرباز خودت کن. رفقای نااهل پای شاهرخ را به کاباره و گعده‌های قمار، باز کرده بودند. هر بار که قمه به دست به خانه‌ برمی‌گشت مادرش دعا می‌کرد. اطرافیان به التماس‌های او می‌خندیدند اما او مصرانه امام زمان را صدا می‌کرد و می‌گفت: آقا! پسر مرا سرباز خودت کن. فدایی راه اسلام و امام زمان (عج) شوم روی بدنش جابجا خال‌کوبی‌های دوران جاهلی خودنمایی می‌کرد. در حضور کسی وضو نمی‌گرفت و دعای همیشگی‌اش از روز توبه تا آخرین روز این بود که: درراه اسلام و امام زمان (عج) نیست و نابود شود و کسی جنازه‌اش را نبیند. دعای مادر و پسر یکجا مستجاب شد. ۱۷ آذر ۱۳۵۹، شاهرخ در رکاب امامش ابوالفضل شد و به شهادت رسید و همان‌طور که خواسته بود پیکرش مفقود شد و شهادت دلاورانه‌اش همه بدی‌های گذشته‌اش را شست و با خود برد. ره صد ساله ای که یک شبه طی شد خبر رشادت‌های شاهرخ به جماران رسید. پیر فرزانه انقلاب جمله‌هایی تاریخی و ماندگار در رثای شهادت شاهرخ ویاران بسیجی شده‌اش فرمودند: «اینان ره صدساله را یک‌شبه طی کردند. من دست و بازوی شمارا می‌بوسم و از خدا می‌خواهم من را با این بسیجیان محشور کند.» 🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🌺 ‌شهیدابراهیم‌هادی❤️ 🔉قرائت‌دعای‌فرج به‌نیابت‌از 🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
▪️چطور ایران تحریم غذا و دارو نیست؟! اما در اسفند سال قبل، ۵۰ میلیون ماسکی که برای کادر درمان ایران خریداری و آماده‌بارگیری بود در یکی از کشورهای اروپایی توقیف شد؟ چطور به دلیل تحریم‌های آمریکا، محموله واکسن آنفلوآنزا به مقصد ایران در فرودگاه یکی از کشورهای اروپایی مصادره شد؟! ✍ علیرضا وهاب‌زاده https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍به روایت حاج‌قــاســم‌: من رفتم بندرعباس صحبت کنم. چند تا دختر آمدند پیش من گفتند: "فلانی، ما هر کدام نامی برای خودمان گذاشته ایم." ندیدند همت را، ندیدند باکری را، ندیدند خرازی را... گفتند: "نام این خانم باکری است. ما او را به نام باکری صدا می کنیم. او متبرّک کرده خودش را به نام باکری... نام این خرازی است، نام این کاظمی." بعد این دختر به من گفت: "من وقتی سر سفره می نشینم، حس می کنم مهدی باکری سر سفره ی ما نشسته است." کجا چنین چیزی وجود دارد؟این، آن اتصال است... یکی از برجستگی های جنگ ما این بود که قله های آن، قله های مطهّر و مرتفعی بود. اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا می شود، دامنه سرسبز می شود، چشمه های جوشان از دامنه سرازیر می شود... این قله برجسته اثری جدی گذاشت. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🌈🌸 بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔 چرا که بی تو ندارم گفت و شنید... بهای تو💞 گر بود خریدارم.. که جنس خوب به هر چه دید خرید.‌‌.. 🌸🍃 ☘💗☘ https://eitaa.com/sardaredeLhaman