eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌺 ‌شهیدابراهیم‌هادی❤️ 🔉قرائت‌دعای‌فرج به‌نیابت‌از 🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍁🍂🍁 🌼اے از میله هاے این قفس دنیایے نگاهم میرسد به تو❤️ 🌼تویے که رهاشده اے از همه تیر و ترکشهاے گناه جداشده اے از این تن خاکے پرواز را یادم بده اے پرستوے عاشق🕊 💔 🍂🍁🍂🍁🍂 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
☘✨ 🌸براي توجيه منطقه عملياتي کربلاي چهار، بايد با فرمانده گردان، محمد اسلامي نسب و فرماندهان گروهان‌هایش را روي يک دكل سي متري که بر فراز منطقه ديد داشت مي بردیم. عيبش اين بود که آن دکل لو رفته بود و در ديدرس کامل دشمن قرار داشت. چند تانك عراقي هم روي دكل، حساس شده و مرتب اطراف آن را هدف قرار مي‌دادند. به جز چهری نوراني محمد، رنگ ترس در چهره همه پاشيده شده بود. به هر طریق بود رفتیم بالای دکل. 🌸 كار توجيه كه تمام شد همه را پايين فرستاد. آتش دشمن روي دكل، چند برابر شده بود. تركش‌هاي آواره به پايه‌هاي دكل مي‌خوردند و صدايي ناقوس‌وار ايجاد مي‌كردند. 🌸محمد نگاهي به ساعتش انداخت، وقت نماز ظهر بود. مُهرش را از جيب بیرون آورد و ‌رو به قبله نشست. با اشاره ی سر، من را هم پايين فرستاد. چه لذتي داشت نماز اول وقت، در آن ارتفاع، زير سيل ترکش‌ها! 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 محمد اسلامی نسب : ﻛﺮﺑﻼﻱ 4 🌺🌹🌺🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🌺 عیارِ ...❤️ زمانے مشخص مےشود، ڪہ ببینـے تا ڪجـا پاے مےمـاند !؟ یعنـے انتهاے عشــق یعنـے ایستادن تا پاے جــان ...💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
💦☘ 🔰اواخر پاییــز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ اماده می شدیم. سـراغ محمدعلے را گرفتــم. گفتنــد :گردان اسلامے نسب است. رفتـم آنجــا, به تـپہ اے اشــاره ڪردند. گفـتند: هـر روز تـنها مےرود آنـجا. رفــتم سراغش... دیگر آن شلوغے و شیطنـت همیشگے را نداشــت. آرام شــده بود. تنها لبخـند زیبا و ملیحے بر صــورت داشــت😊. چهــره اے با وقــار داشــت... انگار نه انگار که یڪ نوجوان ۱۶ ساله است! گفت:خـواب جعفر(دوسـت شهیدش) را دیـدم, مے خواسـت مـن را با خــود ببــرد. مطمینــم عملیات بعد, جعفر من را مےبرد. چیزے برای خـوردن به او تعـارف ڪردم.... نگرفت...گفــت روزه ام! گفتم روزه, اینجــا؟ با همان لبخند زیـبا گفت:شش روز, روزه نـذر کردم ڪه در این عمــلیات شهــید شــوم! چند روز بعــد در ڪربلاے۴ به جعــفر دســت داد! طلبه محمد علے سبحانے 🌸✨🌸✨🌸✨ https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍃🌸🍃🌺 💫هنـــوز روز مـا با نگـاه چشمانـ😍 شما گرم می شود . . . 💫وقتی عقل، ❤️ شود عشق، میشود👌 آنگاه⇜ میشوی...... 🌼 🌹 🌹🍃🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🍀🌺 ... 🔰با جعـفر توے یڪی از سـنگر های پنج ضلعـے منتـظر نشسـته بودیـم تا با بابا علے و ناصـر ورامینـے براے شناســایے بریــم سمـت نهر هسجان. من نشسته بودم, جعفر دراز کشیده و سرش را گذاشـته بود روے پام و مے گــفت: چه حالی مــیده,سرت را بذارے روے پای رفیــقت حرف بزنی...😊 حالا این, این دنیاســت. فکر کن, اون طرف که رفتیم, چشم باز کنی ببینی سرت روی پای اباعبدالله (ع)ســت!😔 یڪ ســاعت بـعد بود... توے امبولانـس... سر جعفر روی پام بود. خون زیادی ازش رفته بود. مرتب می گفت یا فاطمه(س), اثار فراق,دلتنگی,شادی و وصال تو صورتش بود... کارے از دســتم بر نمــی امد, جز نگاه کــردن به ان چهره نورانــی ڪه نفس به نفس به دلــدار می رسید... 🌷🌷 جعفر عباسی شهادت :کربلای ۵ِ معاون گردان امام مـهدے(عج) 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌺◾️🌺 به قلبت❤️ نگاه ميكند اگر جايی برايش گذاشته باشی.. مي آيد، ميكند تا كند .... 💔 😔 ... 🌺🌸🌺 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 چشمه الهےاست ڪه در دنیا پدیدارشده. شهید است والا، خونےاست جوشان، ، ودلے لبریز از به خدا، شهید است. ❤️ 🍃 ❤️🍃 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍃🦋 🌸ڪاش اسم تو آخرین ڪلامم باشد 🦋شدن حُسن ختامم باشد.. 🌸مانند ڪبوترانِ🕊 در خون خفتہ عنوان ❤️ قبل نامم باشد.. 💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
⬜️شهید غلامعلی پیچک⬜️ ⭕️بوی عطر میداد⭕️ توی عملیات " مطلع الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش همون جا افتاد و به آسمون پر کشید🇮🇷 درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه رو برگردونن به هر سختی بود برگردوندیم خیلی تعجب آور بود هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه ☀️ حتما بو می گیره و تغییر میکنه اما پیکر هیچ تغییری نکرده بود دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه 🔴 انگار همین الان شده باشه خم شدم که صورتش رو ببوسم خدا شاهده بوی عطر می داد💐 چه عطر خوشبویی بود.... راوی:(دوست شهید) https://eitaa.com/sardaredeLham
🌺🦋 🌷باران می آمد. محمد از جبهه آمده بود. گفت داداش پول می خواهم. _ﮔﻔﺘﻢ: برای چی؟ _ﮔﻔﺖ :می خوام برم مشهد! حقوق محمد را من می گرفتم و براش پس انداز می کردم. گفتم نمی دم. امسال که مشهد رفتی. پول هم برای ساخت خونه ات نیاز هست. دیگه چیزی نگفت. گفت پس پوتینت را بده. پوتین من نو بود. مال محمد مندرس و سوراخ. گفتم بردار. من رفتم بیرون. وقتی برگشتم. قفل صندوق را شکانده و پول برداشته بود. دو روز بعد از مشهد برگشت. گفتم آنقدر واجب بود که قفل را بشکنی؟ گفت باید از امام رضا برات شهادت می گرفتم! گفتم حالا گرفتی؟ گفت اره. اگر خواهر و مادر را راضی کنم دیگه این بار شهید می شم. پوتین کهنه اش را پوشید و رفت تا رضایت آنها را هم بگیرد که گرفت. آخرین دیدارمان بود. من ماندم و صندوق و قفلی شکسته که هر روز به یاد آخرین زیارت مشهد محمد آن را نگاه می کنم.... بر شی از کتاب ستاره سهیل 🌾🌷🌾 محمد اسلامی ﻧﺴﺐ فرمانده گردان امام رضا علیه السلام 🌷🌷 https://eitaa.com/sardaredeLham
✍سردار قاسم سلیمانی: # شهید_همت فرمانده لشکر بود،لشکرِ پایتخت. بالغ بر ۱۰ هزار نفر زیر نظر او بودند در عملیات خیبر لشگرش آنقدر شهید و مجروح شدند که به یک گردان رسید. گردان را از طلائیه منتقل کرد به جزیره مجنون جنوبی. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به ۴۰ نفر. همت با دسته ماند( برادر ها، طاقت این است، امتحان این است) آن وقت بر ترک موتور (نه یک بنز ضد گلوله یا در یک فضای ویژه) ناشناس در ضلع وسطی جزیره جنوبی شد. بیش از ۲ ساعت کسی نمی دانست این فردی که بر زمین افتاده است. اینگونه می شود که شهید همت امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸عراقی های بعثی ها وقتی را تصرف کردند به روی دیوارها نوشتند🖍 «جعنا لنقبی : آمده ایم که بمانیم» ۲سال بعد وقتی آزاد شد بهروز مرادی زیر همان نوشت✍«آمدیم اما نبودید!» .... https://eitaa.com/sardaredeLhaman
... .....: همه به آب کارون زده بودند جز جواد. هر چه اصرار کردیم نمی آمد. وقتی دید خیلی اصرار می کنیم گفت: «شما خیلی خامید، من الان حوریه های بهشتی را می بینم که با لیف و صابون منتظر ایستاده اند تا من شهید شوم و مرا غسل بدهند!» زدیم زیر خنده😅 بعد از آب تنی، رفتیم تا نسبت به منطقه عملیات توجیه شویم. یک کالک عملیات را روی زمین پهن کرده، دور آن حلقه زدیم. چند دقیقه نگذشته بود که خمپاره شصت­ی کنار ما به زمین نشست و منفجر شد. فقط جواد بود و هاشم نظر علی شهید شدند *** شهید عباس کامیاب حال و هوای تشیع پیکر جواد را اینگونه می نویسد:« گفتند وصیت کرده در کنار نظرعلی باشد، نظرعلی را نمی شناختم. بالاخره پیدایش کردیم، آنها را کنار هم آوردیم، جنازه ها را گشودیم. انگار از مادر متولد شده، پارچه را کنار زدم، صورت نورانی بخون خفته اش را دیدم که همچون عباس(ع) دست از بدن جدا بود، تکه تکه شده بود، خودش می خواست. نظر علی هم خواسته بود، هر دو با هم همچون حسین(ع)، خدا هم اینها را دوست دارد...» جواد کامیاب* هاشم نظرعلی* * https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌟 🔻 شده بود محافظ بیت . شب که امام می‌ایستاد به نماز می‌رفت از آن بالا امام را نگاه می کرد و لذت می برد. 🔰 اولین بار که از بیت آمد مرخصی، دیدیم محمود، محمود دیگری شده. نمازهاش هم عوض شده بود. کیف می‌کردی نگاه کنی. [این تأثیر مشاهده نماز امام❤️خمینی بود] 📚 برگرفته از کتاب یادگاران، ، صفحه ۹ و ۱۰. 🌹🍃🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍃🌺 🌙 شهیدی که شب بیست و یکم ماه رمضان شهید شد ... 🌷دو شب قبل شهادتش یعنی شب نوزدهم به رفیقش میگه میای امشب با هم بشیم؟ 🌷رفیقش میگه نه بهتره شب بیست و یکم شهید بشیم ... 🌷شب شهادت امیرالمؤمنین مهدی یاغی لحظه ی افطار قبل از اینکه روزه اش رو باز کنه به دیدار معبودش شتاقت ... 🍃🌸 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
☆∞🦋∞☆ 💠براے شهید شدن گاهے یڪ خلوتـــــ سحر هم کافےستـــــ دل ڪه شود در نهایتـــــ انسان شهید مےشود. 💠در آخرین شب های ماه رمضان مارا از دعاتون فراموش نکنید 🤲 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
ﺑﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ 🌷قرار بود پلی را بعد از عملیات منهدم کنیم تا راه عبور دشمن را ببندیم. چند نفر از غواصان برای این کار رفتند، اما یا شهید شدند یا نتوانستند کار را تمام کنند. محمود گفت: من می رم! گفتم: نه، تو مربی غواصی هستی، ما به تو نیاز داریم. گفت: مگه نمی بینی بچه های مردم دارن از بین می رن، خودم باید برم. سریع داخل آب پرید و رفت. چند دقیقه بعد پل منفجر شد، بعد هم محمود برگشت و تا به خشکی رسید سجده شکر کرد. گفتم: چی شد، چی کار کردی؟ گفت: بین خودمان باشد، امام زمان جانم را نجات داد. تایمر مواد منفجره را روی یک دقیقه تنظیم کردم و سریع دور شدم، اما مسیر را اشتباه رفتم و به سیم خاردار رسیدم که راه را بسته بود. زمان زیادی تا انفجار نمانده بود. چشمم را بستم و به امام زمان توسل پیدا کردم و گفتم: اگر زنده ماندن من به صلاح اسلام و مسلمین است به من کمک کنید! چشم باز کردم دیدم به اندازه عبور من، سیم های خاردار باز شده است! سریع خودم را از آن مسیر باز شده بیرون کشیدم و از شعاع انفجار دور شدم. 🌷🌹🌷 محمود یزدان جو https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🔰مجید بزرگوار بود درست مثل اسمش؛ اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد» 🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است. 🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید! حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد. سال تحصیلی که شروع می شد کلی پوشاک و لوازم تحریر تهیه می کرد و به بچه های مستحق می رساند. 🔰به خانه یکی از دوستان مجید در لارستان رفته بودیم. پدر خانواده فوت شده بود. روزی مجید دختر آنها را که دانش آموز بود به بازار برد و برایش مانتو، مقنعه و کیف خرید. وقتی می خواستیم به مرودشت برگردیم، کرایه برگشت نداشتیم. اعتراض مرا که دید گفت: « غصه نخور خدا می رساند.» از یکی از دوستانش به اندازه کرایه برگشت قرض کرد. 🔅🔅🔅 منبع و خاطرات بیشتر در کتاب راز یک پروانه! http://ketabefars.ir/product-13 🌷🍃🌷 مجید رشیدی کوچی https://eitaa.com/sardaredeLhaman
💠یکی از کلاسهامون عملی بود و استاد گفت:باید دخترها هم توی گروه عملی باشن. و توی این کار عملی، دخترها مجبور بودن بدون چادر باشن... اما ایمان، توی اون گروهی که بود، اجازه نداد دخترها چادر از سرشون بردارن. و بهشون گفت:«شما برید کنار، ما خودمون انجام میدیم. اگر هم استاد پرسید، میگیم دخترها هم انجام دادن» ایمان خزاعی نژاد https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🦋🌸 گفت🍃 میدونۍچࢪامیگیم‌ࢪفیق‌ خیلےکمڪت‌میکنہ؟! -بࢪا؎اینڪھ‌ࢪفیق‌ࢪوی‌ࢪفیق‌ اثࢪمیزاࢪھツ♥️ معࢪفت‌بھ‌خࢪج‌میدھ‌و یھ‌ࢪوزبھ‌ࢪسم‌ࢪفاقت‌میبࢪتت پیش‌خودش... https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🤍✨🖇 اگر آدم را برای صرف کند؛ جوانی‌اش ابدی میشود.؛🌿 خدایا! من از چیزهایی که دلم میخواست؛ برایم جاذبه داشت؛ _بخاطر تو گذشتم _بخاطر تو نگاه نکردم؛ _بخاطر تو نگفتم؛ _بخاطر تو از هوای خودم گذشتم، بخاطر "تــو" ... ✨و تعداد این" بخاطر تو"ها... اگر زیاد بشود، آن وقت ممکن است ✨آدم به جایی برسد.. یا حتی نَمیرد و بشود💞 🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
💭 : در عالم رویا به شهید گفتم : چرا برای ما دعا نمی‌کنید که بشیم؟ میگفت : ما دعا می‌ کنیم براتون مینویسن ولی گناه می‌ڪنید پاک میشه... @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹