eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ⭐️شبتون بخیر⭐️ حال و احوال دلتون چطوره😌 بحث مدیریت احساس ها بود🙈 درسته که هرکسی عشقی ک داره میخواد بهش برسه❤️ از آرزوهاشه.. قلبش با دیدنش تالاپ تلوپ میکنه😔 خوب اون رو واسه خود، خودش میخواد ولی ⛔️ منشأ این عشق کجاست؟؟ عشقی ک روحت رو ب اسارت خودش برده📛📛 وقتی بهش فکر میکنی بدنت یخ میکنه بادر کنارش بودنت قلبت رو ب کی نزدیک میکنه؟؟؟ ب خداوند ک سر منشا عشاق ❤️هست یا ب شیطون📛 ک سرمنشأ نیرنگ و آتیش هست😔 اگه بهش برسیم ،ب این عشق ک داریم دست وپا میزنیم روحمون و جسممون رو دادیم دودستی بهش 👈👉 بعدش به کی و ب چی نزدیک میشیم؟؟؟؟ ب چ قیمتی؟؟؟ اصلا مگه کارما ،اصل کارمون درسته؟؟
داستان امشب📖📖📖 رمانی در چند قسمت👇👇👇👇 باما همراه باشید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
:   •●❥❥●• از بچگی درس خوندن رو دوست نداشتم بخاطر پدر و مادرم مجبور شدم تا لیسانس ادامه بدم... بعدش رفتم سراغ کلاسهای هنری خیاطی،خطاطی... هر هنری رو که یاد میگرفتم برا خودم و اطرافیانم انجام میدادم اما دوست نداشتم برم سرکار.. آرامشی که تو خونه بود رو دلم نمیخواست با هیچ چیز دیگه ای عوض کنم هر روز بعد از انجام کارهای روزانه میرفتم سراغ گوشی.. تقریبا تا عصر سرگرم مجازی میشدم.. فعالیتم توی اینستا بیشتر بود،راه به راه پست میذاشتم استوری که خوراکم بود..! یه روز یکی از فالورام به اسم افشین پستی در مورد داروهای گیاهی برای پوست گذاشته بود پست خیلی خوبی بود،میخواستم دارو رو برای صورتم استفاده کنم نحوه استفاده رو خوب متوجه نشدم براش کامنت گذاشتم و سوالمو پرسیدم یه روز گذشت اما جواب نداد.. تعداد لایکاش زیاد بود و خیلیا کامنت گذاشته بودند گفتم لابد هنوز وقت نکرده جواب بده روز بعدش دیدم اومده تو دایرکت و پیام گذاشته.. [سلام حال شوما؟ عذر میخوام تو خصوصی مزاحم شدم و خیلی بیشتر عذر میخوام که شما بانوی محترم رو در انتظار جواب گذاشتم..] بعدش نحوه استفاده رو خیلی خوب و کامل توضیح داده بود نمیدونم چرا اومده بود دایرکت.. خواستم جوابشو ندم اما دیدم دور از ادبه جواب کسی رو که انقدر محترمانه صحبت کرده رو ندم! خلاصه مجبورشدم براش پیام بذارم تا گفتم سلام! آنلاین بود و جوابمو داد سلام خانومم😊 _ممنون بابت جواب سوالم،خیلی لطف کردید +خواهش بانوی محترم _خدانگهدار +عه چه زود خداحافظی! سوالی نداری؟! _نه دیگه..متوجه دستور استفاده شدم +اگه سوالی برات پیش اومد حتما ازم بپرس،خوشحال میشم کمکت کنم _بله،ممنون. خداحافظ +قطعا که پوست بانو خوب و زیبا هست اما امیدوارم پوستتون شفاف تر از همیشه بشه😉 خدانگهدار🌺 اینبار حس خوبی نسبت به طرز صحبتش نداشتم... چند روزی گذشت یه روز توی اینستا استوری گذاشتم دیدم سریع اومد دایرکت شکلک😍 فرستاده بود دیدم اما جوابشو ندادم.. یعنی نمیدونستم چی باید جواب بدم! پیام فرستاد جواب شکلک سکوته بانو؟! ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت بعدیه رمان👇👇👇👇👇 📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
:   •●❥  ❥●• _جواب شکلک سکوته بانو؟! +کامنتای مربوط به استوری رو اکثرا جواب نمیدم... _من فرق دارم خب +ببخشید؟!!! _عصبی نشو دیگه.. منظورم اینکه من یه جورایی دکتر پوستتم😉 سریع خواستم بپیچونمش و از دستش در برم.. گفتم عذر میخوام من باید برم خدانگهدار! خداحافظی کرد و استیکر قلب فرستاد❤️ با دیدن استیکر قلب و جمله من فرق دارم،با خودم کلنجار رفتم،بلاکش کنم یا نه؟! توی فکر بودم که مدیر ساختمون برا گرفتن شارژ اومد.. بعدش کلا داستان افشین و قلب و بلاک یادم رفت! هر سری که استوری میذاشتم،افشین بدو بدو میومد دایرکت.. حرف خاصی نمیزد،منتها به هیچ وجه دوست نداشتم بیاد دایرکت.. اما روم نمیشد بهش بگم! هر چقدر من خشک و رسمی جواب میدادم،برعکس افشین خیلی راحت و خودمونی حرف میزد.. صحبتاش در مورد داروهای گیاهی بود و انصافا حرف دیگه ای در میون نبود.. فقط نوع بیانش طوری بود که انگار نه انگار داره با یه نامحرم صحبت میکنه.. توی بیوی اینستا نوشته بودم دایرکت آقایون=بلاک! نمیدونم چرا نمیتونستم بلاکش کنم! از یه طرف لحن بیانش اذیتم میکرد از طرفی میگفتم چقدر منفی فکر میکنی بنده خدا حرفی نزد که... فقط داره بهت کمک میکنه! الکی الکی خودمو با این توجیه گول میزدم.. چند روزی کامنت استوری رو بستم تا افشین نیاد دایرکت... یه روز عصر،عکس نیم رخ از خودم با خواهرزاده ام که تازه بدنیا اومده بود رو گذاشتم استوری... کامنت رو هم بسته بودم اما باز سروکله افشین خان پیدا شد.. _به به! بانو قدم نو رسیده مبارک!😍 دختر خودته؟ +نه...خواهرزادمه ببخشید اما من کامنت استوری رو بستم که کسی دایرکت نیاد! شکلک دلخوری فرستاد😒 گفتم معذرت میخوام اما لطف کنید دیگه پیام ندید! _مگه من حرف خاصی بهت میزنم؟ +نه _پس چرا عصبی شدی؟! +عصبی نیستم! اما من متاهلم ... ادامه دارد... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته
سلام ☺️ ان شاالله ب لطف حق شب و روز زیبایی داشته باشید🌸🌸🌸 بحث این بود ک مگه اصلا اصل کارما تو زمینه احساس هامون درسته😳 مثلا میتونیم ی مثال بزنیم شما فکر کنید ک میخوایید ی مسافرت برید ....🚌 مسافرت طولانی نه⛔️ یه چن روزی میخوایید برید سفر حتما برای این سفر به یک دوست خوب نیاز داری به یکی ک خ واست مهمه و این احساس رو داری ک یکاری کنی هیچی تو دلش نمونه😋 خب پس تو این سفر دو قضیه مهم هست یکی دوستت ک خیلی واست مهمه🔴 یکی اینکه این همه هزینه داری واسه کجا و چی میکنی حتما یک فرد جایی رو انتخاب میکنه ک با عقلش☑️ جور در بیاد نمیاد بلن شه دست بهترین دوستش رو بگیره💭 بره ی جایی ک ارزش رفتن نداره چون اونجا اصلا واسه تو ساخته نشده... بعضی مواقع هم میبینی شاید مثلا خیلی منظره خوبی داشته باشه اما واسه اینکه جایی خوب واسه اسکان برا بهترین دوستت داشته باشه نیست😑 بیشتر میشه فقط توش تفریح کرد اما چقد🤔 خوب خسته میشه باید جایی باشه ک توش تونست ی استراحتی کرد 😌 آرامشی گرفت دوستت ازش خوشش اومد... حالا چشیدن یک عشق ب این میمونه😍 به اینکه وقتی باهاش باشی درکنارش باشی خیال عقلت و دلت راحت باشه پاش و روپاش بندازه زندگیش رو بکنه💏 نه اینکه مرتب نگران آشفته ی زندگیش باشه نگران صداقت عشقش باشه❤️ باید مواظب باشه ک مثل اون سفر 🚌 وقتی اونجایی ک دوس داره هست رفیق صمیمیش هم از این شرایط راضی باشه😶 نکنه نارفیقی کنه و مثل رفیقش تا نکنه و فقط ب فکر دل خودش باشه😟 خدا همیشه رفیقی بوده ک تا آخرش بوده تو زندگیمون خودش بهترین ها رو واسمون قرار داده☺️ ولی شیطون هم بی کار ننشسته و بدترین هارو ب روشی ک دل خدا رو بشکونیم جلو ما قرار داده 👀 حالا ما انتخاب با خودمونه 👊ک به روش الهی بریم جلو و ب احساس هامون جواب مثبت بدیم😊 یا ب روش شیطانی و آلوده ک دل رفیقمون رو بشکونیم😈 رفیقدوستاین حق انتخاب با ماست ک کدوم نوع ازسفر رو تو زندگیمون انتخاب کنیم👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سوم رمان کوتاه📖📖 🙈🙈 📢📢📢
  •●❥  ❥●•   _نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده +ای بابا! ما که کاری نمی کنیم آخه.. _مگه قراره کاری هم انجام بدیم؛اینکار درست نیست..! +ببین من خودم متاهلم،3ساله ازدواج کردم؛همسرمم دوست دارم! _چه خوب! امیدوارم خوشبخت باشید! +بله هستیم! خیلی هم خوشبختیم! _خب خیلی خوبه که.. +اما آدما گاهی نیاز دارن با کسی حرف بزنن..درد و دل کنن.. _وا! خب همون حرفا رو به همسرشونم میتونن بگن دیگه! +د نه دیگه...وقتی با زنم دعوا میکنم نمیتونم برم با خودش حرف بزنم که.. یه وقتایی آدم یه حرفایی داره که نمیتونه به شریک زندگیش بگه.. _حرفاتون خیلی برام عجیبه!! +چیش عجیبه فرشته ی روی زمین☺️ _میشه اینطوری صدام نکنید😒 +چشمممم فرشته خانومم! _بحث محرم و نامحری چی میشه؟! همون حرفا رو به هم جنس خودتون بزنید،اینطوری بهتره.. +همجنسا اکثرا تو زرد از آب در میان،بعدشم چرا انقدر سخت میگیری حالا! _من سخت میگیرم؟ +آره دیگه...ما که نمیخوایم ارتباط جنسی با هم داشته باشیم انقدر بزرگش کردی؛میخوایم گاهی دو کلمه با هم اختلاط کنیم همین!نمیخوام بخورمت که! _ببخشید من نمیتونم با شما صحبت کنم خیانت که فقط رابطه جنسی نیست!لطفا دیگه پیام ندید.. +عهههه صبر کننن..کجا رفتی؟ میخوام باهات حرف بزنم. خیلی بد اخلاقی😕 حرفاش همش توی ذهنم رژه میرفت هی با خودم سبک سنگین میکردم..! چند روزی دور اینستا خط کشیدم.. خودمو سرگرم کتاب خوندن و دید و بازدید کردم. کیوان جدیدا کارش طول می کشید و شبا دیر می اومد خونه،منم بشدت حوصله ام سر میرفت! این اواخر دیر اومدنای کیوان و خستگیاش اذیتم میکرد.. زندگی خوبی داشتیم،چیزی کم و کسر نداشتیم به لطف خدا.. من و کیوان دختر خاله پسر خاله بودیم 6سال بود ازدواج کرده بودیم،تقریبا همه چی رو براه بود! کیوان عاشق بچه بود،دو سالی بود که مدام با زبون بی زبونی میگفت دلش میخواد بچه داشته باشیم! اما من بهانه می آوردم که هنوز زوده.. خودمون بچه ایم،بچه میخوایم چیکار! واقعیتش حس میکردم نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو به عهده بگیرم کمی میترسیدم،حرفای دیگران هم روم تاثیر داشت. خیلیا بهم میگفتن حالا جوونید،خوشگذرونی کنید!وقت واسه بچه دار شدن زیاده.. اینجوری شد که نخواستم حس مادری رو به اون زودی تجربه کنم.. ادامه دارد... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته
دلنوشته💕: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 راست گفتی سهراب!!!! من هم در تردیدم... من در این عرصه آغشته به بغض لب خندان دیدم چشم گریان دیدم گریه کردم اما........ بارها خندیدم!!! رمز بیداری را، پشت بی خوابی این ثانیه ها، فهمیدم...!! تو به آمار زمین .."مشکوکی" من به دلهای زمین .."مشکوکم".... ❣ 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂