eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
✍خاطره به روایت برادرشهید بزرگوار: 🍂 💠کم‌کم گرایش پیدا کرد و رفت سمت بسیج محله، غروب که می‌شد نمازش را می‌رفت آنجا می‌خواند، با بچه‌ها فعالیت می‌کرد، این فعالیت‌ها کم‌کم بالا گرفت و بالاخره رشد پیدا کرد و بابک بزرگ‌تر می‌شد. سن سربازی که فرا رسید، بالاخره آن دوره‌های بسیج فعال و این‌ها را همه را گذرانده بود، مدارک همه آنها را هم داشت، و وقتی که برای سربازی به سپاه رفت، آنجا نگاه و استعدادش بیشتر شکوفا و علاقه‌اش بیشتر شد، آن موقع من نمی‌دانستم در آن فضا چه چیزهایی را تجربه کرد، ولی الان می‌فهمم چه چیزهایی دید؛ با امثال شهید جعفرنیا و سیرت‌نیا و همنشین شد. هر کس با چنین بزرگانی همنشین باشد به نظر من، نگاهش قوی‌تر و استعدادش بیشتر می‌شود. عاشق شرایط سخت بود. 💠برادرم خودش هم عشق به رفتن داشت، در آنجا هم که داوطلبانه رفته بود، درخواست دادکه اگر می‌شود او را ماموریت در شرایط سخت ببرند. خودم هم خدمت کردم، فکر نمی‌کنم هیچ سربازی راضی شود که برود به یک جای محروم خدمت کند. اما او به خاطر اعتقادات خود به آنجا رفت. بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره‌ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود، دو بار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش متوجه آن موضوع شدیم.. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍃🌸 💠من هروقتــ دلـم تنگــ♥️ بهشتــ میشود به چشمانت نگاه میڪنم... 💔 🦋🌙 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃﷽🌸 ←ای که همه نگاهِ من، خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پا نکشم زِ کوی تو♥️... 🌸🕊 " https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🍃 _رضا، میدونی تو پادگان کسوه که بودیم، خیلی احساس غرور داشتم. _از چی؟ _از اینکه پادگان ما تو چند کیلومتری اسرائیل بود و اون نمیتونست هیچ غلطی بکنه. علی‌پور نگاهش میکند. بابک با هیجان ادامه می دهد: این میدونی یعنی چی، رضا؟ یعنی که ما صاحب قدرتیم؛ یعنی به اون ها هم ثابت شده با ما نمی‌تونن در بیفتن. رضا، ما تو چند کیلومتری اون‌ها بودیم و هیچ کاری نتونستن بکنن. هیجان به صدایش اوج می دهد: میدونی علت همه این‌ها چیه؟ علی‌پور در سکوت سر تکان می ‌دهد. در این مدت بابک هیچ وقت این همه حرف نزده بود. بابک در جیب پیراهنش دست می کند. قرآن کوچکی در می‌آورد و زیر لب صلوات می فرستد و لایش را باز می کند: _به خاطر وجود و درایت ایشونه. رضا، این آرامش و امنیت، این غروری رو که من امشب ازش حرف می زنم، مدیون بودن این مرد هستیم؛ همه‌ی ما. علی‌پور خم می شود روی عکس. تصویر حضرت خامنه‌ای، زیر نور اندک ماه روشن می شود. _خیلی دوست دارم آقا ارادتم رو به خودش بدونه. می خوام بفهمه یکی از سربازهاش منم و برای خوشحالی و سربلندیِ خودش و کشورش هر کاری میکنم. رضا می بیند که بابک چطور سریع قطره اشک گوشه ی چشمش را پاک می کند؛ اما خودش را به ندیدن می زند و خیره می شود به چهره‌ی مردی که سرانگشتان بابک در حال نواختن اوست...! https://eitaa.com/sardaredeLhaman ‍‎‌‌‎‎
🌸🍃 💠لبخندت زیر رو میکند حالمان را ♥️ 💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌥⃟ ⃟🕊 ‌‌ •. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بࢪا؎آنڪہ‌میانِ‌پࢪچمِ‌سہ‌ࢪنگ‌بپیچنت بایدازدِل‌بُگذرࢪ؎؛ ازتمامِ‌مَنیت ها..... 💔 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🎊🌸🎊 🎉 عزیز بردارم تولدت مبارک 💞 ♥️ https://eitaa.com/sardaredeLhaman
<📻🌿🔗> و چھ زیباست رفیقے پیدا کنۍ کہ دوستت داشتہ باشد بۍآنکہ چیزے از تو بخواهد مگر حال خوبـت را 🤍🔐. . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/sardaredeLhaman
رفیق‌شهید: بہ‌بابڪ‌گفتم: "توبرای‌آینده‌چہ‌تصمیمی‌داری؟" بابڪ‌گفت: "یک‌سوال‌ یک‌چیزی‌توذهن‌من‌میچرخہ... یعنی‌واقعا... مسجدبآب‌الحوائج‌رشت(مسجدآذری‌زبان‌های‌رشت) نمیخوادیک‌شهیدبده؟ :)" ♥️ https://eitaa.com/sardaredeLhaman