eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت اول جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است. چقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود : «اقرا كتابك، كفي بنفسك اليوم عليك حسيبا.» (آیه 14 سوره اسراء) اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت. نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم. سمت چپ بالاي صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود: «13 سال و 6 ماه و 4 روز» از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟ گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي. به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه هاي بلوغ فقط اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده. ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت دوم قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم. (1) من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويق هاي پدر و مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش مي آمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحم قضا ميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را از بچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم. خوشحال شدم. به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود.كوچكترين كارها. حتي ذره اي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند. تازه فهميدم كه «فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره» يعني چه؟ هرچي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند! ————————————————— 1 ) پيامبر (ص) فرمودند: نخستين چيزي كه خداي متعال بر امتم واجب كرد، نمازهاي پنج گانه است و اولين چيزي كه از كارهاي آنان به سوي خدا بالا ميرود، نمازهاي پنج گانه است و نخستين چيزي كه درباره آن از امتم حسابرسي ميشود، نمازهاي پنجگانه ميباشد. {كنز العمال،جلد هفتم، ص 276}. وقتي آن ملك، اينگونه به نماز اهميت داد و بعد به سراغ بقيه اعمال رفت، ياد حديثي افتادم كه فرمودند: اولين چيزي كه مورد محاسبه قرار م يگيرد، نماز است. اگر نماز قبول شود، بقيه اعمال قبول ميشود و اگر نماز رد شود ... ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
💔🌱 تو عجیب ترین داغی هستی... که نه فقط سرد نمی‌شود... بلکه هر روز بیش از پیش زبانه می‌کشد🖤 ❤️ _ حاجی 💔 http://eitaa.com/bachehshei
آن گونه باش كه اگر تو را نديدند، هوايت بى‌قرارشان كند و اگر حضورت را به دست آوردند، غنيمت بشمارند و اگر غايب شدى، به سراغت بيايند و اگر مُردى و رفتى، جاى خالى تو را احساس كنند ...! ✍آیت الله علی صفائی حائری ☫ http://eitaa.com/bachehshei
🏴اولین محرم بدون عزیزان شهیدمان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به همراه سرهنگ پاسدار شهید شهروز مظفری نیا سر تیم حفاظت ایشان در منطقه عملیاتی سوریه http://eitaa.com/bachehshei
♥️ 💠وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد. برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند.ایستاد به سخنرانی برای نیروها:اگه به شهرشما حمله ...... 👆 🌷 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
✨🌹✨🍃🌹✨🍃✨🌹✨ ♥️امسال این مؤدب حاج‌ به آقا و نگاه پر از ♥️ محبت 💞حضرت به سردار دلها رو تو بیت نمیبینیم.😭 🌙 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
IMG_20200824_152900_462.jpg
164K
✍شهید حاج قاسم سلیمانی بعضی ها میگویند خطر و مشکلات سوریه به ماچه؟ درحالی که همه تلاش دشمن این است که سوریه را از سر راه بردارد و به ما برسد. ما میتوانستیم بنشینیم نگاه کنیم عراق و سوریه سقوط کند و دشمنان تجهیز شوند و با قدرتی صد برابر بیایند لب مرز ایران.. اما این کار را نکردیم. 📚 بخشی از کتاب ذولفقار http://eitaa.com/bachehshei
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید می‌شوم ✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است. گاهی وقتها ایشان که می‌آمدند کربلا، یک‌سر می‌آمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانه‌ای به موضوع داشتند. بحث‌های داخلی بود و صحبت‌هایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود. یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید می‌شوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری می‌بخشد ولی خانمت...» من کاش می‌توانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچه‌ای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازه‌هایی که سلام می کنیم جواب ما را نمی‌دهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال می‌کرد. دست می‌داد، روبوسی می‌کرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، می‌خواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.». مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمی‌دادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی باب‌السلام آوردیم، گفتیم ببریم‌بالا کسی متوجه نشود. تک‌تک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار می‌کردند، تعطیل کردند. عراقی‌ها همه‌شان می‌آمدند و می‌ایستادند و با ایشان عکس می‌انداختند. http://eitaa.com/bachehshei
🍀باعرض سلام و🏴 عزاداری هاتون مورد قبول واقع شده باشه ان شاالله 🍀مارو هم از دعای خیرتون بهرمند کنید.باعرض پوزش قسمت جدید از کتاب "سه دقیقه در قیامت"که دیشب در کانال قرار داده نشد امروز در دسترس اعضای محترم کانال قرار میگیرد.
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت سوم در داخل اين كتاب، در كنار هر كدام از كارهاي روزانه من، چيزي شبيه يك تصوير كوچك وجود داشت كه وقتي به آن خيره ميشديم، مثل فيلم به نمايش در مي آمد. درست مثل قسمت ويدئو در موبايل هاي جديد، فيلم آن ماجرا را مشاهده ميكرديم. آن هم فيلم سه بعدي با تمام جزئيات! يعني در مواجه با ديگران، حتي فكر افراد را هم ميديديم. لذا نميشد هيچ كدام از آن كارها را انكار كرد. غير از كارها، حتي نيتهاي ما ثبت شده بود. آنها همه چيز را دقيق نوشته بودند. جاي هيچگونه اعتراضي نبود. تمام اعمال ثبت بود. هيچ حرفي هم نميشد بزنيم. اما خوشحال بودم كه از كودكي، هميشه همراه پدرم در مسجد و هيئت بودم. از اين بابت به خودم افتخار ميكردم و خودم را از همين حالا در بهترين درجات بهشت ميديدم. ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت چهارم همينطور كه به صفحه اول نگاه ميكردم و به اعمال خوبم افتخار ميكردم، يكدفعه ديدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبديل به كاغذ سفيد شده بود! باعصبانيت به آقايي كه پشت ميز بود گفتم: چرا اينها محو شد؟ مگر من اين كارهاي خوب را انجام ندادم!؟ گفت : بله درست ميگويي، اما همان روز غيبت يكي از دوستانت را كردي. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. باعصبانيت گفتم: چرا؟ چرا تمام اعمال من!؟ او هم غير مستقيم اشاره كرد به حديثي از پيامبر (ص) كه ميفرمايند: سرعت نفوذ آتش در خوردن گياه خشک، به پاي سرعت اثر غيبت در نابودي حسنات يک بنده نميرسد . (1) رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، مسجد، بسيج، هيئت، رضايت پدر و مادر و... فيلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمال خوب، مورد تأييد من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خيلي ها مثل من بچه مثبت بودند. خيلي از كارهاي خوبي كه فراموش كرده بودم تماماً براي من يادآوري ميشد. اما باتعجب دوباره مشاهده كردم كه تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: اين دفعه چرا؟ من كه در اين روز غيبت نكردم!؟ جوان گفت: يكي از رفقاي مذهبي ات را مسخره كردي. اين عمل زشت باعث نابودي اعمالت شد. بعد بدون اينكه حرفي بزند، آيه سي ام سوره يس برايم يادآوري شد: روز قيامت براي مسخره كنندگان روز حسرت بزرگي است. «یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» خوب به ياد داشتم كه به چه چيزي اشاره دارد. من خيلي اهل شوخي و خنده و سركار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم : اگه اينطور باشه كه خيلي اوضاع من خرابه!... ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي 1) . بحارالانوار؛ ج ٧٥ ، ص ٢٢٩ http://eitaa.com/bachehshei
... .....: 🏴ﺷﻬﺪاﻱ ﺣﺴﻴﻨﻲ🏴 🌷با صدای حبیب بیدار شدم. .. بچه ها نماز صبح! خودش اذان گفت و امام جماعت شد. بعد از نماز شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد. حال عجیبی داشت. بین عاشورا، مرتب می گفت شیخ شوشتری می فرماید... زیارت خواند و روضه های شیخ شوشتری را می خواند تا رسید به روضه تیر سه شعبه... تیری که به سینه امام دوختند و امام از پشت آن را بیرون کشیدند و خون سینه امام بیرون ریخت. حبیب این روضه را می خواند به سینه خودش می کوبید. آنقدر اشک ریخت و به سینه زد که بی حال شد😭. هوا کامل روشن نشده به سمت تپه های 175 حرکت کردیم. درگیری شدیدی روی تپه ها بود. هر کدام به سمت یکی از تپه ها و برآمدگی های اطراف منطقه رفتیم. ساعتی نگذشته محمد شکیبا را دیدم که از فرق سرش تا روی صورتش خون جاری بود. سراغ حبیب را گرفتم. گفت: تیری به سینه اش نشست و ماند... بی اختیار یاد روضه تیر سه شعبه و ضربه هایی افتادم که حبیب بی خود از خود، به سینه اش می کوبید و روضه اباعبدالله را می خواند... ﺁﺭﻱ ...و اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻪ ﻭﺻﺎﻝ ﺣﺒﻴﺒﺶ ﺭﺳﻴﺪ 🌷🌹🌷 http://eitaa.com/bachehshei
🎦 معاون فرهنگی شهرداری تهران: شهرداری با هیأت فرق دارد؛ ما کم‌کم شهر را سیاه‌پوش می‌کنیم. ضمن اینکه پارچه هم نداشتیم! بچگی بهمون میگفتن دروغگو دشمنِ خداست، الان باید بگن دروغگو اصلاحطلبه! 🏴سیمرغ قاف‌نشین🚩 http://eitaa.com/bachehshei
Shab05Moharram1398[08].mp3
8.32M
خودم برات سپر میشم عمو جونم... عمو حسین...😭 شب پنجم @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌾🌙♥️🌾🌙♥️🌾🌙♥️🌾 ♦️گفت: چه قشنگی ⇜شنید: آنچه که در عکس ها می بینید دیده های هستند، اما آنچه که دل💓 ها می بینند ... ★اگر زیباست، دل چگونه است ★اگر عکس🖼 دیدنی است، دیدنی تر است جان کاش قابلیت عکسبرداری🎥 از دلت هم داشتیم 💥 چقدررر سبک شده ...😭😭 🌙 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
1_438208036.mp3
6.33M
شبا وقتی بی مهتابم همه خوابن نمیخوابم سید رضا نریمانی http://eitaa.com/bachehshei
❣ 🦋از ‌تــو هوس‌ دارد‌ دل من😍 🦋چشمی ‌به درو ‌به ‌دارد دل ‌من 🦋تا کی به تو‌ صبور؟ برگرد آقا 🦋 آقا به ‌خدا ‌گناه ‌دارد ‌دلِ‌ من💔 # بــرگـــــرد......🤲😔 🌸🍃 🌹🍃 http://eitaa.com/bachehshei
📌مکتب حاج قاسم غفلت‌ها را از جامعه دور کرد ✍محمد خدادی معاون امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: مکتب حاج قاسم و راه او یکبار دیگر ما را به خودمان برگرداند و غفلت‌ها را از جامعه ما دور کرد. بیشترین حملات رسانه ای در طی ۲۰ سال اخیر علیه حاج قاسم سلیمانی بود. بالاترین تخریب‌ها و پرحجم‌ترین تهمت‌ها را علیه او به کار بردند اما جواب مردم ایران شگفتی در تاریخ ایجاد کرد. 🔺من تاکنون نشنیده‌ایم که تشییع پیکر فردی نظامی این جور غافلگیرانه، پرحجم و دلسوزانه باشد. شما دل را در مراسم می‌دیدید، حضور فیزیکی افراد را نمی‌دیدید بلکه روح آدم‌ها را می‌دیدید. دل حاج قاسم برای مردم ما پر می‌کشید و پاسخش را قلب‌های تپنده مردم داد که قدرشناس مکتب حاج قاسم بودند. http://eitaa.com/bachehshei
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگوی جهان شود. http://eitaa.com/bachehshei
✍سرادر شهید قاسم سلیمانی در بخشی از خاطراتش ماجرای شناسایی و انفجار مین را در عملیات بیت‌المقدس اینگونه بیان می‌کند: (روز سوم، چهارم عملیات بیت‌المقدس) ساعت هشت صبح وارد کانال شدیم. کانالی بسیار بزرگ با ارتفاع تقریباً دو متر که پر از مین یود. عراقی‌ها این کانال را پر از مین کرده بودند و در دو سمت کانال و انتهای کانال استقرار داشتند. ما وارد کانال شدیم، چون روز بود دشمن کمتر شک می‌کرد، من به برادر منصور جمشیدی گفتم «مواظب باش پایت روی مین نرود.» جای چنگک‌های بیل که زمین را برداشته بود، فاصله بین دو ناخن بیل یک مقداری بلند بود، ما روی همین زمین‌های بلند حرکت می‌کردیم، سفت بود و احتمال می‌دادیم که مین زیر این خاک‌ها نباشد. بقیه‌ی دو طرف کانال پر بود از مین‌های والمرو، مین‌های گوجه‌ای، آنجا شناسایی کردیم، وقتی آدم جلو می‌رود هر لحظه کشش بیشتر می‌شود برای جلوتر رفتن. در انتهای کانال سنگری نمایان شد. چون مستقیم بود ما سنگر آنها را می‌دیدیم و آنها ما را می‌دیدند. چاره‌ای جز این نبود، ما با اتکاء به کناره کانال سنگر را زیر نظر گرفتیم. ظاهراً سنگر خالی بود، جلوتر رفتیم دیدیم سنگر خالی است، خودمان را از سنگر بالا کشیدیم، این سنگر تیربار عراقی بود، تیربار هم داخلش بود، اینجا دیگر انتهای کانال بود. جاده‌ی عراقی‌ها از کنار همین کانال رد می‌شد و به سمت هویزه و خط کناره‌ی رودخانه کرخه‌نور می‌رفت. عراقی‌ها خاکریز یو شکلی داشتند با فاصله 100 متری این سنگر، تقریباً 30 تا 40 متر پشت خاکریز یو شکل ‌عراقی‌ها بودند. دیدیم چند تا نیروی عراق بالای خاکریز نشسته‌اند و با هم حرف می‌زدند. ما دیده‌بانی کردیم، دیدیم محور بسیار خوبی برای عملیات است. موقعی که برگشتیم من جلو حرکت می‌کردم و برادر جمشیدی پشت سر من حرکت می‌کرد. در نقطه‌ای ایستادیم تا کناره‌های کانال را یکبار دیگر مورد چک و بررسی قرار دهیم ببینیم مین دارد یا نه؟ قرار شد جمشیدی قلاب بگیرد و من آویزان از روی دست‌هایش بالا بروم نگاه بکنم. در حین صحبت بودم ناگهان صدای یک انفجار شنیده شد، پای جمشیدی رفت روی مین، سریع پای او را بستم و او را روی شانه‌ام انداختم تا انتهای کانال حرکت کردیم. http://eitaa.com/bachehshei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ببینیید مادران شهدا به چه میزان از درک و شعور دست یافته اند. مرحبا" فیلم: سلحشور بعداز مداحی در کوچه، از مادر شهید درخواست دعای شهادت میکنه که حاج خانم جواب جالبی میدن مهدی برازنده http://eitaa.com/bachehshei
⭕️ ربات تغییر عکس پروفایل "ما ملت امام حسینیم" 🔻 با درج این عبارت بر روی پروفایل خود در ماه محرم، یاد و خاطره حاج قاسم سلیمانی را زنده نگه دارید 🔺 از طریق لینک زیر وارد ربات شوید و عکس پروفایل خود را تغییر دهید @Mellate_Emam_Hosein_Bot
⭕️ با تناقض‌ها چه‌ کنیم؟! ♦️طبق پروتکل‌های جدید، کرونا در رستوران‌ها، کافی‌شاپ‌ها و... وجود ندارد و تنها در نذری امام‌حسین تکثیر می‌شود😐 👈کافیه در این ایّام به رستوران‌ها سر بزنید تا رعایت پروتکل‌های بهداشتی رو با چشمانتون، ببینید... http://eitaa.com/bachehshei
🔸باهم مشرف شدیم به حج؛ هرکدام توی کاروانی مسئولیت داشتیم.محل اسکان حاجی به مسجدالنبی نزدیکتر بود.سب ها که کارهایم تمام میشد،میرفتم سراغش. آن موقع ها ساعت یازده شب درهای مسجد النبی را می بستند. نیمه های شب،دوتایی راه می افتادیم سمت مسجد. یکی دو ساعتی منتظر می ایستادیم ونگاهمان را گره می زدیم به گنبد خضرای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )تا شرطه ها بیایند درها را باز کنند. من و حاجی جزو اولین نفراتی بودیم که می رسیدیم به روضه منوره. چه شب هایی که نافله مان را در جوار روضه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم )خواندیم. سال ۷۱؛اوج گرمای عربستان بود.روزها پیگیر کارهایی بودیم که بهمان محول شده بود. گرمای صحرای عرفات،نفست را می بُرید،هلاک یک لیوان آب خنک بودیم،اما حاجی عهد کرده بود که با زبان روزه وارد صحرای عرفات شود. 🔸راوی:حاج محمود خالقی 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
◾️🌺◾️ 🔸 هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست. 🚩 http://eitaa.com/bachehshei
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت پنجم رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلي اعمال خوب داشتم. اما كارهاي خوب من پاك نشد. با اينكه آن روز هم شوخي كرده بودم، اما در اين شوخي ها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسي اهانت نكرديم. غيبت نكرده بودم. هيچ گناهي همراه با شوخي هاي من نبود. براي همين، شوخي ها و خنده هاي من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شكر. (1) خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد، باتعجب ديدم كه ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقايي كه پشت ميز نشسته بود بالبخندي از سر تعجب گفتم: حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجواني کي مكه رفتم که خبر ندارم!؟ گفت : ثواب حج ثبت شده، برخي اعمال باعث ميشود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهرباني به پدر و مادرت نگاه كني. (2) يا مثلاً زيارت با معرفت امام رضا (ع) و... اما دوباره مشاهده كردم كه يكي يكي اعمال خوب من در حال پاك شدن است! ديگر نياز به سؤال نبود. خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه 65 سوره زمر افتادم كه ميفرمود: «برخي اعمال باعث حبط )نابودي( اعمال خوب انسان ميشود.» ------------------------- 1) امام حسين (ع) ميفرمايند: برترين اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طريقي که گناه در آن نباشد. المناقب، ج 4، ص 75 2) پيامبر فرمودند: هر فرزند نيکو کاري که با مهرباني به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب يک حج کامل مقبول به او داده ميشود، سؤال کردند: اگر روزي صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود : آري... بحار الانوار، ج 74 ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت ششم - آخر به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: شما يك كاري بكنيد!؟ همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و... سري به نشانه نااميدي و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبي را ميديدم كه خيلي برايش زحمت كشيده بودم، اما يكي يكي محو ميشد. فشار روحي شديدي داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودي همه ثروت معنوي ام را به چشم ميديدم نميدانستم چه كنم! هرچه شوخي كرده بودم اينجا جدي جدي ثبت شده بود. اعمال خوب من، از پرونده ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد. نكته ديگري كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم، ثواب كمتري از نمازهاي جماعت و هيئتها در نامه عملم ميديدم! به جواني كه پشت ميز نشسته بود گفتم : در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته ام. چرا اين ها در اينجا نيست؟ رو به من كرد و گفت : خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد .اوايل خالصانه به مسجد و هيئت م يرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي! اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟ ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei