eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
861 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
میفرستد قاسم و عبداللهش را با حسین تا بگیرد کربلا هم حُسن دیگر با حسن...
شب پنجم محرم، شب عبدالله ابن حسن (ع)
دستاتونو بگیره الهی پسر عزیز کریم اهل بیت
Haj Meysam MotieeShab05Moharram1398[08].mp3
زمان: حجم: 8.32M
خودم برات سپر میشم عمو جونم... عمو حسین...😭 شب پنجم @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌱 جناب قاسم برادری دارد به نام عبدالله. امام حسن ده سال قبل از شهید شد، مسموم شد و از دنیا رفت. سن این طفل را هم ده سال نوشته‌اند؛ یعنی وقتی که پدر بزرگوارش از دنیا رفته، او تازه به دنیا آمده و شاید بعد از آن بوده است. به هر حال از پدر چیزی یادش نبود. و در خانه اباعبدالله بزرگ شده بود و اباعبدالله برای او، هم عمو بود و هم به منزله پدر. اباعبدالله به عمه این طفل، به خواهر بزرگوارش زینب سپرده بود که مراقب این بچه‌ها بالخصوص باشند. این پسر بچه‌ها مرتب تلاش می‌کردند که خودشان را به وسط معرکه برسانند ولی مانع می‌شدند. نمی‌دانم در آن لحظات آخر که اباعبدالله در گودال قتلگاه افتاده بودند، چطور شد که یکمرتبه این طفل ده ساله از خیمه بیرون زد و تا زینب (سلام الله علیها) دوید که او را بگیرد، خودش را از دست زینب رها کرد و گفت: «وَاللهِ لا افارِقُ عَمّی»[1] به خدا قسم من از عمویم جدا نمی‌شوم. 😭😭😭😭 به سرعت خودش را به اباعبدالله رساند در حالی که ایشان در همان قتلگاه بودند و قدرت حرکت برایشان خیلی کم بود. این طفل آمد و آمد تا خودش را به دامن عموی بزرگوار انداخت. اباعبدالله او را در دامن گرفت. او شروع کرد به صحبت کردن با عمو. در همان حال یکی از دشمنان آمد برای اینکه ضربتی به اباعبدالله بزند. این بچه دید که کسی آمده به قصد کشتن اباعبدالله؛ شروع کرد به بدگویی کردن: ای پسر زناکار! تو آمده‌ای عموی مرا بکشی؟ به خدا قسم من نمی‌گذارم. او که شمشیرش را بلند کرد، این طفل دست خودش را سپر قرار داد. در نتیجه بعد از فرودآمدن شمشیر، دستش به پوست آویخته شد. در این موقع فریاد زد: یا عمّاه! عمو جان! دیدی با من چه کردند؟!. 😭😭😭😭 🌷 ✍استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص370
السلام علیک یا حسن ابن علی💔
سنم کمه اما غرورو خوب میفهمم سنم کمه اما عموجون دل که دارم من
تو زیر دست و پایی و توو راه عشق تو یک جون ناقابل که دارم من
دنیا بدون تو برا من سرد و تاریکه وقتی ازم دوری بهم اندوه نزدیکه
شرمنده‌ام که مایه‌ی شرم شما میشم شرمنده‌ام دستام کوچیکه 😭
خوانده اي هل من ناصر، عموجان لبيك آمده يار آخِر، عموجان لبيك