eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بارزانی میگفت حاج قاسم را بخاطر وفای به عهد و صداقتش دوست داریم ✍ایرج مسجدی سفیر ایران در عراق در برنامه دستخط: جبهه مقاومت با شهادت «حاج قاسم» جدی‌تر شده و نوعی حس خونخواهی در آن شکل گرفته است. بارزانی می‌گفت حاج قاسم را بخاطر صداقت، جدیت و وفای به عهدش دوست دارم.‌امروز مسیحیان و ایزدی‌های عراق هم «حاج قاسم» را دوست دارند. ردیابی مسیر حرکت «حاج قاسم» کار دشواری نبود؛ چون ایشان آشکارا و با اطلاع مقامات عراقی به این کشور سفر می‌کرد. دولت الکاظمی خود را موظف به اجرای مصوبه «اخراج آمریکایی‌ها» می‌داند؛ منتظر هستیم این اتفاق بیفتد. در جلسات سفرا در عراق، جایی می‌نشینم که ریخت نحس سفیر آمریکا را نبینم. «حاج قاسم» شخصیت دوبعدی داشت؛‌ در کار بسیار قاطع و بدون تعارف و در بیرون از کار، بسیار عاطفی و صمیمی بود. http://eitaa.com/bachehshei
✍خاطره ای از سردار سلیمانی : در حاشیه "خور عبدالله"مشغول صرف شام بودیم. حاج قاسم به اتفاق برادر فارسی تشریف اوردند. ‌از قرارگاه خبر آوردند نیروها را برای عملیات فردا تجهیز کنیم؛ دشمن قصد دارد منطقه را بمباران شیمیایی کند. حاج قاسم تذکرات لازم را دادند.به بچه ها گفتند حالا برای نزول باران دعای توسل برگزار کنید ،فردا هوا بارانی شود و هواپیماهای دشمن نتوانند پرواز کنند. ساعتی بعد صدای مناجات بچه ها خط را نورانی کرد. هنوز دعا به پایان نرسیده بود که قطره‌های شفاف باران را روی چهره های خود حس کردیم. حاج قاسم در حالی که شبنم مژه هایش با نم نم باران در هم آمیخته بود با خود می گفت:خدایا این دعای کدام بسیجی عارف بود که مستجاب شد؟! 📚منبع کتاب؛ اقتدا به عاشوراییان 🌱 http://eitaa.com/bachehshei
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️خاطره 🕊 با آمدن پر و بال باز کردم 🕊 ✍پدر می‌گوید: چند روز بعد از دفن پسرم آمدند منزل ما و گفتند: «من در عراق بودم و وقتی موضوع را شنیدم، آمدم.» درست همان زمانی بود که رسانه‌ها مطالب کذبی❌ را می‌نوشتند و می‌گفتند که سردار سلیمانی مجروح شده و در بیمارستان است یا شده و اطلاع نمی‌دهند و از این جور حرف‌ها. همان روز چند تا از خبرنگاران🎙 در منزل ما بودند. یکی از دوستان تماس☎️ گرفت و گفت: «مهمان داری؟» گفتم: «بله.» گفت: «بگو بروند.» گفتم: «نمی‌توانم و درست نیست.» گفت: «کار واجبی هست و باید انجام شود.» من هم از آن‌ها عذر خواهی کردم و رفتند. وقتی آمدند منزل ما من واقعا پر و بال باز کردم، چون از طرفی فرزندم تازه شده بود و از طرفی هم این شایعات خیلی ما را اذیت کرده بود. ایشان در مورد سوریه صحبت کردند و از رشادت رزمندگان گفتند و گفتند: «اگر این بچه‌ها نبودند معلوم نبود سر بقیه کشور‌ها و به ویژه ایران🇮🇷 چه می‌آمد، هدف اصلی هم است و این‌ها می‌خواستند به ایران لطمه بزنند.» http://eitaa.com/bachehshei
⭕️ حمله راکتی به پایگاه نظامیان آمریکایی در عراق 🔺 شبکه خبری المیادین از شلیک چند راکت به پایگاه نظامی «بسمایه» در جنوب بغداد خبر داد. این پایگاه میزبان نیروهای آمریکا در عراق است 🔺 مرکز اطلاع‌رسانی امنیتی عراق تعداد راکت‌های شلیک شده به این پایگاه را چهار عدد اعلام کردند. http://eitaa.com/bachehshei
🖤❣🖤❣🖤 🌹دلم بهانه ات را ميگيرد 🌱چقدر امروز ميکنم نبودنت را❗️ 🌹صدايت در ميپچد و من بی 🌱اختيار ميگويم: بله بابایی⁉️ 🌹بيا و برگرد و يك بغل بابای من باش🌱 🌹 🌱🌙 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
❣ 🌴ای یوسف زهرا سفرٺ کی به سر آیدبادست ت کی نخل ثمرمی اید✨ از پیک صبا کی شنوم امدنت را کی بانگ انا ازکعبه براید⁉️ 🥀السلام علیک یا الله چشم به راهیم آقا بیا😍 🌸🍃 🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
🌾🌾🌾🌾 🌴بـــــــــــــــــہ شکــــــــــوفــــــــــــ🌼ــہ ها بـــــــــــہ بـــــــــاران برســــــــــــــان ســـــــــــلام مارا✋ 💔 🌴صبحــ🌤ـــتون متبرک بہ نگاه شهدا☀️🌻 http://eitaa.com/bachehshei
📝 ترجمه یادداشت یک شهروند عراقی: او مرتباََ چشم خود را پاک می کرد، چون ما با مواد شیمیایی به آن‌ها آسیب زدیم. اما چشمان او برای هر شهید عراقی اشک می ریخت. دست راست وی به دلیل جنگ ناعادلانه ما علیه ایران معلول بود و او برای گرفتن دست ما و کمک به ما آن‌ را به سوی ما دراز کرد‌... سینه عزیز او نیز تحت تاثیر سوختگی های قدیمی جنگ ما قرار گرفت و او ما را به سینه در آغوش گرفت... http://eitaa.com/bachehshei
❤️عزیزترین مهمان خانه ما در نوروز ✍۸ فروردین ۹۷ بود. تازه شب قبلش از شمال رسیده بودم که آقایی با تلفن منزل تماس گرفت و گفت: منزل هستید؟ سردار سلیمانی می‌خواهد بیاید خانه‌تان. باور نمی‌کردم با هیجان گفتم: بله بله هستیم. گفت: خب پس سردار ساعت ۱۰ صبح می‌رسد منزل شما. بچه‌ها خواب بودند. خانه را مرتب کردم و تماس گرفتم با خانواده همسرم که بیایند منزل ما که متأسفانه دیر هم رسیدند. بعد با شور و شوقی که بیشتر در وجود خودم بود بچه‌ها را صدا کردم و گفتم بیدار شید مهمان عزیزی داریم. یک نفر داره میاد خانه ما که مطمئنم شما هم خوشحال می‌شوید. وقتی فهمیدند حاج قاسم دارد می‌آید از خوشحالی پریدند حاضر شدند. در همین حین آیفون خانه به صدا در آمد. در را که باز کردم حاج قاسم با یک محافظی داخل شدند. سردار سراغ بچه‌ها را گرفت گفتم الان می‌رسند خدمتتان دارند آماده می‌شوند. بعد راهنمایی کردم بنشیند روی مبل. به محض ورودشان یاد روز سال تحویل افتادم که رفته بودم سر مزار همسرم. به او گفتم آقا مهدی شما هر سال نوروز به ما عیدی می‌دادی امسال هم باید مثل سال‌های قبل عیدی‌ات را بدهی یادت نره عیدی ما. وقتی سردار آمد برایش تعریف کردم و گفتم الان می‌فهمم عیدی همسرم به ما چه بود. حضور و دیدار شما در خانه مان. حاج قاسم گفت: انشاءالله عیدی شما دیدار حضرت صاحب زمان (عج) باشد. http://eitaa.com/bachehshei
❤️ 💠کربلای پنج بود؛ نه راه پیش داشتیم ونه راه پس شده بود:... 👆 _قاسم_سلیمانی🌷 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/bachehshei
✍خاطرات همسرشهید جلیل خادمی 🌺هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی شدم. یک روز به من گفت مانده ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی شوی به سوریه بروم . جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده... در باورم نمی گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم. نگاهم در نگاهش قفل شد. (با خود می گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...) شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم❤️ http://eitaa.com/bachehshei
.یقیناً کُلُه خَیر... پر میشود از آرامش تمام وجودم ، زمانے که تصور مےکنم صداےِ تــــــــو را که با یقینِ تمام میگویے : یقیــــنا‌کله‌خیـــــــر❤️... + خدایا ؛ قلبے آرام و مطمئن میخواهم ، شـبیه حــاج‌قـــاســم http://eitaa.com/bachehshei