eitaa logo
لبیک یا مهدی عج
436 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
38 فایل
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌱السَّلامُ عَلَیڪ یا فاطِمَةَ الزَّهرا(س) . 🌷روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران تا از دلم بشویی غم های روزگاران ❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
لبیک یا مهدی عج
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 《حسین ، پسر غلام حسین》 یک روز با محمدحسین به سمت آبادان می رفتیم .عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از عملیات های قبلی با موفقیت انجام نشده بود‌ و ازطرفی، آخرین عملیات ما هم لغو شده بود و من خیلی ناراحت بودم.😞 به محمدحسین گفتم: "چند تا انجام دادیم، اما هیچ کدام آن طور که باید، موفقیت آمیز نبود! به نظرم این یکی هم مثل بقیه نتیجه ندهد." گفت: "برای چی؟" گفتم: "چون این عملیات خیلی سخت است؛به همین دلیل بعید می دانم موفق شویم." گفت: "اتفاقا ما در این عملیات، موفق و پیروز می شویم."😎 گفتم: "محمدحسین دیوانه شدی؟! عملیات هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم ،نتوانستیم کاری ازپیش ببریم؛ آن وقت در این یکی که اصلا وضع فرق می کند‌ و از همه سخت تر است، موفق می شویم؟" خنده ای کرد و با همان تیکه کلام همیشگی اش گفت: "حسین، پسرغلام حسین، به تو می گوید که ما در این عملیات پیروزیم."✌️🏻 خوب می دانستم که او بی حساب حرف نمی زند.حتما از طریقی به چیزی که می گوید و اطمینان دارد.گفتم: "یعنی چه؟از کجا می دانی؟" گفت:"بلاخره خبر دارم." گفتم:"خب ازکجا خبر داری؟" گفت:"به من گفتند که ما پیروزیم." پرسیدم:"کی به توگفت؟" جواب داد: "حضرت زینب(سلام الله علیها)." دوباره سوال کردم: "در خواب یابیداری؟" با خنده جواب داد: "تو چه کار داری؟ فقط بدان ،بی بی به من گفت که شما در این عملیات خواهید شد و من به همین دلیل می گویم که قطعا موفق می شویم."☺️ هرچه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد،چیزی نگفت و به همین چندجمله اکتفا کرد.نیازی هم نبود که توضیح بیشتری بدهد؛ اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم، همیشه به حرفی که می زد،ایمان داشت و من هم به محمدحسین اطمینان داشتم.👌 وقتی که عملیات با موفقیت انجام شد، یاد حرف آن روزِ محمدحسین افتادم و از اینکه به او اطمینان کرده بودم، خیلی خوشحال شدم. 💠عارفان که جام حق نوشیده اند رازها دانسته و پوشیده اند! هر که را حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند! 《قطعه زمین》 محمدحسین قطعه زمینی در داشت که پدرش به او بخشیده بود و او به دلیل حضور در ، خیلی کم به آن سرکشی میکرد. آخرین بار‌ وقتی بعد از حدود یک سال به آن جا رفت، در کمال تعجب دید که یک نفر زمین را ساخته و در آن ساکن شده است.🏠 بعد از‌ پرس وجو و تحقیق، فهمید آن شخص، یک نفر است! قضیه را برای من تعریف کرد،گفتم: "خب! برو شکایت کن و از طریق پیگیر قضیه باش، بلاخره هرچه باشد، تو مدارکی داری و می توانی به حقت برسی." گفت:"نه! من نمی توانم این کار را بکنم، او یک نفر جهادی است و حتما نیازش از من بیشتر بوده است؛ هرچند نباید چنین کاری می کرد و در زمین غصبی می نشست، اما حالا که چنین کرده، دلم نمی آید پایش را به دادگاه بکشم. عیبی ندارد! من زمین را ببخشیدم و گذشت کردم." 💠اهل نظر، دوعالم در یک نظر ببازند! است و داو اول، بر نقدِ جان توان زد
🍃 جوان خوش تیپ BMW سوار، ثروت و رتبه ۷ دانشگاه را فدای ایمانش کرد. امام زمان شد و با دعای مادرش راهی سوریه❣ 🍃همه او را با نام «غریب طوس» می‌شناختند؛ این نشان از علاقه‌ی مدافع لبنانی به بود🌺 🍃شهادت آرزوی قلبی اش بود که برآورده شد. اقتدا به کرد. حسین(ع) شهید شد اما نگران خیمه‌ها بود و شهید شد اما نگران مردم دنیا بود. 🍃نگران دخترانی که پیرو هستند، اما عکس هایشان با چادر حضرت مادر بر روی خوش رقصی می کند. نگران حجاب هایی که این روزها رنگ و بوی مدگرایی به خود گرفته اند.😞 🍃نگران دنیای این روزها که ممکن است اعتقاد به محرم و نامحرمی با سرگرمی هایشان فراموش شود. نگران اعتمادی که این روزها به واسطه برنامه های مجازی از دختران و پسران سلب شده است😓 🍃شهید احمد مشلب مدافع شد تا (ع) نگران نگاه حرامی سوی حرم نباشد. کاش ما هم مدافع ایمانمان باشیم تا او هم نگران تیرهای بر قلب هایمان نباشد😔 ( معروف به شهید BMW سوار لبنانی) شمادعوت شدید •