eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
822 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
58 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 #ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻 به خاطر حرفهایی که به مادرم زده بود از دستش عصبانی شدم و گفتم: «محمد یا منو مسخره کردی یا خودت را آدم یا شهید می‌شود یا زن می‌گیرد دوتاش با هم نمی‌شود».😕 بعد یک حالت جدی به خودش گرفته و مثل کسانی که استاد هستند و با شاگردشان حرف می‌زنند به من گفت: تو خجالت نمی‌کشی! من باید برای تو هم حدیث بخوانم. گفتم حالا چه حدیثی را به من می‌گویی،😄 گفت: «امیرالمومنین می‌فرماید برای دنیایت🌍 جوری برنامه‌ ریزی کن تا ابد زنده‌ای و برای آخرتت جوری کار کن که همین فردا می‌خواهی بمیری». من  خیلی امیدوار شدم و گفتم الحمدالله باز حواسش به این دنیا است و به محمدرضا گفتم😊 «بابا راضی شد حله!» بعد ذوق کرد و همان راضی‌ام ازت‌ها را شروع کرد و گفت به نیابت از تو یک زیارت خوب در حرم حضرت زینب به جا می‌آورم.😍☺️ #نقل_از_خواهر_شهید 🍂 #شهیدمحمدرضادهقان‌امیرے🌷 #ابــووصــال ✨ #ادامه_دارد... 🌈 🌸🌿 @sardareghalbam 🌸🌿
🍃🌷بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🍃 #ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻 شنبه با پدرش صحبت کرد و به پدرش گفت برای من زن بگیر.😁 پدرش گفت: خودت از آنجا بیاور، محمدرضا گفت: پس دوتا می‌آرم یکی برای خودم و یکی هم برای شما اگر می‌خواهی برای محسن هم بیاورم؟😂 توی همان صحبت‌هاش آنقدر با شوخی و ساده حرف می‌زد و صحنه‌ها را برای ما عادی جلوه می‌داد که ما فکر می‌کردیم به یک اردوی تفریحی رفته و هیچ ذهنیتی💭 نسبت به سوریه نداشتم. به محمدرضا گفتم آنجا چه کار می‌کنید می‌گفت: می‌خوریم، می‌خوابیم😴، فوتبال⚽️ بازی می‌کنیم, جالب اینکه سراغ یکی دیگر از همرزم هایش را که می‌گرفتم باز هم همین حرفها را می‌زد و حتی در حرف‌هایش یک کلمه که اظهار نارضایتی از رفتنش به سوریه برود وجود نداشت.❌ #نقل_از_مادر_شهید 🍃 #شهیدمحمدرضادهقان‌امیرے 🌷 #ابــووصــال ✨ #ادامه_دارد... 🌈 🍃 @sardareghalbam🍃
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 روز سه‌شنبه که آخرین بار با او صحبت کردم تنها روزی بود که تلفنش طولانی شد. حدود ساعت⏰ 3 بعد از ظهر زنگ زد. من و دخترم با هم بودیم محمد داشت با دخترم صحبت می‌کرد و من همزمان صحبت‌هایشان را گوش می‌کردم که به دخترم گفت: به مامان بگو برام زن بگیره که من وسط حرفهایش آمدم و گفتم تو هنوز بچه‌ای!❗️ به محض اینکه متوجه شد من حرفهایش را گوش می‌دهم یکدفعه گفت: که مامان گوشی📞 را بگیر می‌خواهم با شما صحبت کنم. بعد شروع به صحبت کردن کرد و گفت: دعا کن شهید بشوم.❤️ من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت‌ را می‌کرد به او می‌گفتم نیتت را خالص کن و او همیشه در جواب به من می‌گفت: «باشه! نیتم را خالص می‌کنم» 😊 ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: «مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد» وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمه‌ای به او گفتم که پس شهید می‌شوی.✨ 🍃 🌷 ...💌 🍃 @sardareghalbam 🍃
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 بعد از این تلفن📞 آنقدر منقلب شدم که حتی با محمدرضا خداحافظی نکردم و این حرف محمدرضا من را خیلی به هم ریخت. همان شب🌙 هم با دایی‌اش تماس گرفته بود و صحبت کرده بود و گفته بود: دایی دعا کن که شهید شوم بعد دایی‌اش در جواب گفته بود تو همین که سوریه رفتی باعث افتخار ما هستی.☺️ محمدرضا گفته بود به نظر شما کار من اینقدر مهم است‌که باعث افتخار خانواده شده‌ام؟⁉️ که دایی‌اش در جواب می‌گوید آره! و این کلمه محمدرضا را خیلی تحت تاثیر قرار داده بود.🕊 احساس کردم دیگر محمدرضا را نمی‌خواهم🍃 🌺 🌷 ... 🌈 🍃 @sardareghalbam🍃
🍃 🍃 📄 یکی از کتابهایی📚 که شهید دهقان امیری خیلی بهش تاکید داشت ☝️🏻 بود. کتابی که شامل ادعیه، مناجاتها و خطبه ی فدکیه ی حضرت زهرا سلام الله علیها است. فقط پی سینه زنی و گریه نبود... حضرت زهرا (س) هم براش مهم بود😊. 🌷 @sardareghalbam •┈┈••✾•🖤•✾••┈┈•
🍃بسمـ رب الشهدا والصدیقین🍃 ❣✌️🏻 صفحه6⃣2⃣ از تا عاشق دایی هایش بود و نسبت به دو دایی شهیدش ارادت خاصی داشت. از نظر اخلاقی شباهت هایی به دایی هایش داشت. در متانت و ادبد و مقید بودن شبیه دایی بزرگش شهید محمدعلی طوسی بود. اما در پر جنب و جوش بودن و شیطنت هایش به دایی کوچکش شهید محمدرضا طوسی رفته بود. طوری که پدربزرگش به او می گفت: شیطنت هایت شبیه ی من هست.🥀🕊 نقل از (مادر شهید) ✨ 📚💌 @sardareghalbam
🍃بسمـ رب الشهدا والصدیقین🍃 ❣✌️🏻 صفحه4⃣3⃣ قهر‌مثبت در دنیای رفاقت قهر و آشتی با هم بود. دعوا و آرامش هم بود. دیر عصبانی می‌شد و اگر از دست کسی نارلحت بود،بی محلی می‌کرد و توجهی نداشت. قهر می کرد اما کینه‌ای نبود. طاقت قهرهای طولانی را نداشت و عاطفی و دل نازک بود و زود آشتی ‌می‌کرد. اما هر بار که آشتی می‌کرد صمیمیت ها چند برابر می‌شد...💫 نقل از :(دوست شهید) ✨ 📚💌 @sardareghalbam