eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
778 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
64 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 با مجروح شدن پسرم محمّدحسین، برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد. راوی : هدیه به روح مطهرش صلوات ‌
📬نامه‌ای که به ما نرسید.. -حسرت‌یک‌زیارت‌خانوادگی💔؛ - سردار سلامی در اوج اقتدار، رئوف و دل‌رحم بود.🌱 گره به کار هر کسی می‌افتاد، اگر در توانش بود مالی و جانی دریغ نمی‌کرد. او و خانواده‌اش حسرت یک زیارت خانوادگی روی دلشان ماند.😔 در همه این سال‌های دوستی‌مان با همسر سردار، تجربه سفر خانوادگی را نداشتند. حضور سردار در خانه کم بود؛ خیلی کم.🍃 اما این ندیدن‌ها و نبودن‌ها از پیوند عمیق عاطفه‌ها در خانه آنها چیزی کم نمی‌کرد. ✨عاشق همسرش بود. نشان به آن نشان که در یکی از سخنرانی‌های خودمانی‌شان گفته بودند؛ ✨«اگر زندگی‌ام به عقب برگردد، دو انتخاب من دوباره همین خواهد بود. یکی اینکه همسرم را انتخاب می‌کنم و یکی هم سپاهی بودنم را.»✨ ؛🌷 ؛
ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم. اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم. پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب گرد موقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم...🙂💔 • شهید مسعود عسگری • ‌‌اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج
خدایا‌شاهدی‌که‌لباس‌مقدس‌سپاه‌ را‌به‌این‌عشق‌و‌نیت‌به‌تن‌کردم‌ که‌برای‌من‌کفنی‌باشد‌آغشته‌به خون خدایا‌همیشه‌نگران‌بودم‌که‌عاملی‌باشم برای‌ریخته‌شدن‌اشک‌چشم‌امام‌عزیز اگر‌در‌این‌مدت‌بر‌این‌نعمت‌بزرگ‌شکری در‌خور‌نکردم‌و‌یا‌از‌اوامرش‌تمردی‌نمودم بر‌من‌ببخش❤️‍🩹...!' -شهیدمحمّدرضاتورجی‌زاده
در راه شهدا قدم بردارید. در راه شهدا حرکت کنید. بر دوش بگیرید این شهدا را تمام ارزش ها در شهداست. خوشا به حال شهدا، آنها گلهای خوش بویی بودند که خداوند چید، خدا آن ها را برگزید. شهدا زنده اند، شهدا برای کسانی زنده اند که راهش را ادامه دهند، امانتدار خوبی باشید برای شهدا ... فرازهایی از آخرین سخنرانی سردار 🌷شهید 🌷 📎 فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر ۳۲ انصارالحسین (ع) ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ !🦋🩵
همیشھ‌میگفت‌من‌یہ‌ࢪوز؎شھید میشم‌،یباࢪم‌ڪھ‌نوجوون‌بود؛ معلمش‌بہ‌خاطࢪباز؎گوشےاز ڪلاس‌بیࢪونش‌ڪࢪد‌گفت‌:حالا ڪھ‌منوبیࢪون‌مےڪنیدحࢪفے نیست‌!ولۍبدونیدداࢪیدشھیدِ آیندࢪوبیࢪون‌مۍڪنید🙂✌️🏼 ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎
نیمه شب با صدای گریه بیدار شدم، دیدم عزیز کمی دورتر مشغول رازونیاز ومناجات و گریه است. کنارش رفتم و گفتم: جوان مگر چی کار کرده‌ای که‌ این‌طور به درگاه خدا ضجه می‌زنی و طلب آمرزش می‌کنی، تو که گناهي نداري من پيرمرد گنهکار بايد اين جور در پیشگاه خدا ناله کنم! با چشمان خیسش گفت: من هنوز پاک نشده‌ام، اگر پاک شده بودم تا حالا به شهادت رسيده بودم!
نیمه شب با صدای گریه بیدار شدم، دیدم عزیز کمی دورتر مشغول رازونیاز ومناجات و گریه است. کنارش رفتم و گفتم: جوان مگر چی کار کرده‌ای که‌ این‌طور به درگاه خدا ضجه می‌زنی و طلب آمرزش می‌کنی، تو که گناهي نداري من پيرمرد گنهکار بايد اين جور در پیشگاه خدا ناله کنم! با چشمان خیسش گفت: من هنوز پاک نشده‌ام، اگر پاک شده بودم تا حالا به شهادت رسيده بودم!
وصیت‌ڪرده‌بود ڪہ‌قبر‌ِمن ‌بایدخاڪے باشد.⇜✋🏻📜 شهید‌فخار شهیدشد ولےبر اثرتوجہ‌نداشتن بہ‌وصیت‌شهید،بر روےقبرشهید سنگ‌ قبر مےگذارند.⇜🍃 فرداے آن‌روز‌ مےآیندگلزار،‌ناگہان‌مےبینندڪہ سنگ‌قبر شڪستہ،⇜😨 دوباره‌سنگ‌ قبر‌ براےآن‌شہید قرارمےدهند.⇜🕯 روز‌بعد‌ دوباره‌ بہ‌گلزارمےآیند و‌باڪمال‌تعجب‌ مےبینندڪہ‌ سنگ‌قبر شڪستہ‌است.⇜😥 شب‌روز‌دوم‌شهیدبہ‌خواب‌نزدیڪانش‌مےآید ⇜💤💁🏻 ومےگوید: [مگرمن‌وصیت‌نڪرده‌ام‌ڪہ‌ قبر‌من‌خاڪےباشد]⇜🖤 واز آن‌روزتا الان قبر‌ آن‌شهید‌ درگلزارشهداےڪازرون‌ خاڪے است.⇜😍🤩 ـ ـ ـــ ـ ـ شهید صمد فخـار
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟🤔 سئوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده‌ی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.🍃 به صندلی‌اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گم که این جا خبری نیست!☺️ آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.🌱 با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. ✨سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات می‌مونه؛✨ از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمی‌آد! شهید حاج احمد کاظمی🌷
- این دنـیا . . . بـا‌تـمام‌زیبـایی‌ها وانسان‌هـای‌خوب‌و‌نیکـوی‌آن محل‌گذر‌است‌ . . . نـه‌وقوف‌وماندن! ✨🌱