☆°•°★°•°﷽°•°★💛★°•°﷽°•°★°•°☆
💥آثار #نمازشب در برزخ💥
⚛خروج از #قبر به صورت نورانی
✍🏻امیر المومنین(ع) فرمود:
✨(هر کس یک هفتم #شب را نماز بخواند ، از #قبر خود با چهره ای نورانی چون ماه شب چهارده محشور می شود ، تا از #صراط با جماعتی که در آنند عبور گند)✨
⚛نجات از #وحشت قبر:
همین نماز ها در #عالم_برزخ به داد انسان خواهد رسید و عامل نجات است.
✍🏻امام باقر ( ع) می فرماید:
✨ (صَل رَكعَتَینِ فِی سَوَادِ اللیلِ لِوَحْشَةِ الْقُبُورِ :
برای نجات از #وحشت_قبر ،دو رکعت #نماز در سیاهی #شب به جا آور)✨
⚛گلستانی از #بهشت:
✍🏻خداوند به موسی (ع) می فرماید:
✨(قَم فیِ ظَلمُهُ #الِّیلِ اُجعُلَ قُبرُکُ رُوضُه مِن رِیاضِ الجِنانِ:
در ظلمات #شب بلند شو ،قبرت رت باغی از باغ های #بهشت می سازم.✨
🖇 #نمازشب نوری رادر قبر ما می تاباند که از ظلمات و تاریکی نجات پیدا می کنیم🌸🍃
ĺ✨📿ڪانالنمــــــــــــازشــــــــب📿ļ♨️ بیدار شدن انسان توسط فرشتگان در نیمه شب
💠آیت الله بهجت(رہ) :
🔸شب که انسان می خوابد، ملائکه موکل بر انسان، او را برای نماز بیدار می کنند.و بعد چون انسان اعتنا نمی کندو دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند.دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند…
🔸این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست،
بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد.
🔸اگر انسان استفاده کرد و برخاست،
آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیتمی دهند.
وگرنه متأثر می شوند و کسل برمی گردند.
🔸اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید!
📚در خلوت عارفان
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
⚘خیلی مرا دوست داشت. همیشه دستم را میبوسید و سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت: بوی #بهشت را استشمام میکنم. خیلی هم دست و دلباز بود؛ هر کجا میرفت، برای بچههای خواهر و برادرش و دوستان و همسایگان هدیه میآورد و از این کارش لذت میبُرد.
⚘هاشم دو خصوصیّت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود: دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست، تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند. هر کس هر کاری و مشکلی داشت، وی اولین کسی بود که پیشقدم میشد.
✍🏻به روایت مادر
#شهید_هاشم_دهقانی♥️🕊
.
.
♡ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت...
ا🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸
ا🌿🌼🌿🌸
ا🌺🌿 🕊
ا🌸 🕊
ا🌿
🕋🕌﷽ 🕌🕋
#سلام_علیکم
🇮🇷 #خداقوت_وخسته_نباشید
🕌 طاعات و عباداتتون مقبول حضرت عشق 🤲
🧔♂👥ازحکیمی پرسیدندتا بهشت
چقدر راه است؟
🕵♂حکیم گفت: یک قدم.
👥گفتند: چطور؟
🕵♂حکیم گفت:یک پایتان راکه روی
👹 #نفس_شیطانی بگذارید
ّ💐 پای دیگرتان در#بهشت است.
🌿
🌸 🕊
🌺🌿 🕊
🌿🌼🌿🌸
🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸
🟣#سخن_حق
🟢✨اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّةِ اَوْ حُفَـرةٌ مِنْ حُفَـرِ النّـيران
💭⚰هـمانا قـبر بـاغى از باغـهاى #بهشـت ياگودالى ازگودالهاى آتش #جهنم است
🍃امام سجاد(علیه السلام )[ بحارالانوار،جلد۶،صفحه ۲۱۴ ]
پنجشنبه ها ما عزیزان ازدست
رفته خودرافراموش نکنیم وحتماً
✅#یک_حمدوسه_تاسوره_توحید
به نیَّت اموات خودتان بخوانید،،،،
فاتحه مع الصلوات💐💐💐
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِِوَّآلِ مُحَمَّدِِ
وَّعَجِّل فَرَجَهُم، 🕋 🕌 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 بروید سر قبر پدر و مادرتان
آنها شما را می بینند و خوشحال می شوند
🎙شهید دستغیب ره
احادیث و آیات با موضوع
#قیامت #برزخ #قبر #بهشت #جهنم #مرگ
🔸حدیث شماره ۴۳🔸
🍃 گفته شده است که امام حسین (علیه السلام) چون قبرها را میدید ، میفرمود :
🍃 چه ظاهرِ زیبایی و چه مصیبتهایی در درون آنهاست خدا را ، خدا را ، بندگان خدا!
🍃 سرگرِم دنیا نشوید که قبر ، خانه عمل است. عمل کنید و غفلت نورزید.
📚 إحقاق الحقّ ج ۱۱ ص ۶۲۸
📌عنایت امام صادق(ع)
ابوبصیر گفت:
همسایهای داشتم که از دنبالروان #سلطان بود و مال زیادی به دست آورده بود. او خوانندههایی را آماده کرده بود و همه را به دور خود جمع میکرد، #شراب مینوشید و من را #آزار میداد. چند بار از او پیش خودش شکایت کردم اما دست برنداشت. وقتی زیاد به او اعتراض کردم، به من گفت: ای مرد! من انسانی گرفتار [به این کارها] هستم و تو انسانی در عافیت [از این کارها]. اگر من را به دوستت (امام #صادق ع) معرفی کنی، امید دارم که خداوند به واسطه تو مرا نجات دهد. این سخن در دلم اثر کرد.
هنگامی که به نزد #ابوعبدالله [امام صادق] (ع) رسیدم، حال او را برای ایشان بازگو کردم. امام به من فرمود:
وقتی به #کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به او میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من #بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم. وقتی به کوفه بازگشتم، او همراه کسانی که به دیدنم آمدند، نزد من آمد. او را در خانهام نگه داشتم تا خانه خلوت شد. سپس به او گفتم: ای مرد! من تو را برای ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) یاد کردم و ایشان فرمود:
وقتی به کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به تو میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم.
او #گریه کرد و به من گفت: به خدا قسم، آیا واقعاً ابوعبدالله (صادق) این را به تو گفت؟ قسم خوردم که آنچه را که گفتم، او به من گفته است. او به من گفت: همین کافی است و رفت. چند روز بعد نزد من فرستاد و من را خواست. دیدم او در پشت خانهاش بدون لباس ایستاده است. او گفت: ای #ابوبصیر!
به خدا قسم، هیچ چیزی در خانهام باقی نمانده است. همه را بیرون ریختهام و در این حالتی هستم که میبینی. من به سراغ برادرانمان رفتم و برایش #لباس جمع کردم. چند روز بعد، او به من پیغام داد که بیمار است و از من خواست به دیدنش بروم. من به ملاقاتش میرفتم و از او مراقبت میکردم تا اینکه مرگش فرا رسید. در کنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود. غش کرد و سپس به هوش آمد و به من گفت:
ای ابوبصیر! دوستت به وعدهاش #وفا کرد. سپس از دنیا رفت. رحمت خدا بر او! به حج که رفتم، نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و اجازه خواستم که بر ایشان وارد شوم. چون بر ایشان وارد شدم بدون اینکه من چیزی بگویم در حالی که یک پایم درون حیات خانه و پای دیگرم در دهلیز بود از داخل خانه به من فرمود: ای ابوبصیر! به وعدهای که با دوستت داشتیم، وفا کردیم!
📚کلینی، الکافی، ج1، ص474، ح5
#سیره_اهل_بیت
📌عنایت امام صادق(ع)
ابوبصیر گفت:
همسایهای داشتم که از دنبالروان #سلطان بود و مال زیادی به دست آورده بود. او خوانندههایی را آماده کرده بود و همه را به دور خود جمع میکرد، #شراب مینوشید و من را #آزار میداد. چند بار از او پیش خودش شکایت کردم اما دست برنداشت. وقتی زیاد به او اعتراض کردم، به من گفت: ای مرد! من انسانی گرفتار [به این کارها] هستم و تو انسانی در عافیت [از این کارها]. اگر من را به دوستت (امام #صادق ع) معرفی کنی، امید دارم که خداوند به واسطه تو مرا نجات دهد. این سخن در دلم اثر کرد.
هنگامی که به نزد #ابوعبدالله [امام صادق] (ع) رسیدم، حال او را برای ایشان بازگو کردم. امام به من فرمود:
وقتی به #کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به او میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من #بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم. وقتی به کوفه بازگشتم، او همراه کسانی که به دیدنم آمدند، نزد من آمد. او را در خانهام نگه داشتم تا خانه خلوت شد. سپس به او گفتم: ای مرد! من تو را برای ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) یاد کردم و ایشان فرمود:
وقتی به کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به تو میگوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من بهشت را برایت از جانب خدا تضمین میکنم.
او #گریه کرد و به من گفت: به خدا قسم، آیا واقعاً ابوعبدالله (صادق) این را به تو گفت؟ قسم خوردم که آنچه را که گفتم، او به من گفته است. او به من گفت: همین کافی است و رفت. چند روز بعد نزد من فرستاد و من را خواست. دیدم او در پشت خانهاش بدون لباس ایستاده است. او گفت: ای #ابوبصیر!
به خدا قسم، هیچ چیزی در خانهام باقی نمانده است. همه را بیرون ریختهام و در این حالتی هستم که میبینی. من به سراغ برادرانمان رفتم و برایش #لباس جمع کردم. چند روز بعد، او به من پیغام داد که بیمار است و از من خواست به دیدنش بروم. من به ملاقاتش میرفتم و از او مراقبت میکردم تا اینکه مرگش فرا رسید. در کنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود. غش کرد و سپس به هوش آمد و به من گفت:
ای ابوبصیر! دوستت به وعدهاش #وفا کرد. سپس از دنیا رفت. رحمت خدا بر او! به حج که رفتم، نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و اجازه خواستم که بر ایشان وارد شوم. چون بر ایشان وارد شدم بدون اینکه من چیزی بگویم در حالی که یک پایم درون حیات خانه و پای دیگرم در دهلیز بود از داخل خانه به من فرمود: ای ابوبصیر! به وعدهای که با دوستت داشتیم، وفا کردیم!
📚کلینی، الکافی، ج1، ص474، ح5
#سیره_اهل_بیت