#خواندنے
🔴 به بهانه حماسه ۹ دی|#بصیرت_چیست؟ ‼️
🔻 #زمانـــه| #بصیرت، سواد نیست - بینش است.
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر، در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد؛
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه نگاهت به «شخصیت»ها نباشد؛ بلکه همواره به «شاخص»ها چشم بدوزی؛ پس ملاک حق حقیقت است نه شخصیت
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی حتی مسجد، میتواند «مسجد ضِرار» باشد و پیامبر (ص) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید؛
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق، منحرف نکند!
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بتوانی شترِ همسرِ رسول خدا را «پی» کنی و همزمان، حرمت حریم رسول الله (ص) را نگه داری؛
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی جانباز صفین (شمر) میتواند قاتل حسین (علیه السلام) در کربلا باشد؛
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمیتوانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی، نباید از پا بنشینی؛
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه نگذاری فتنهگران، شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه «مالک اشتر» ها را به تندروی و «ابوموسی اشعری» ها را به اعتدال نشناسی
🔹 #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی معاویه ها، به سست عنصرهای سپاهِ امیرالمومنین (ع) دل بستهاند
🔹 #بصیرت یعنی اینکه بدانی تاریخ، تکرار میشود؛ نه با جزئیاتش؛ بلکه با خطوط کلی اش ....
🖌 #سرخط_تحلیلے |
🔻وقتی گرگ حمله میکند، با صدای بلند حمله میکند؛ و فرصتی برای واکنش دارید. (فرار یا مقاومت) ؛ اما وقتی موریانه هجوم میآورد، از همان ابتدا بی سر و صدا و تنها به جان محصولات شما میافتد. زمان میبرد تا به هدف برسد، اما بالاخره همه محصول تو را نابود میکند ؛ ایستادن در برابر گرگ، #شجاعت میخواهد و دفع خطر موریانه #بصیرت‼️
【 #زمانه: آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند】
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻اگر #تحلیل_راهبردے میخوانید
🔻 اگر #سرخط_تحلیلے میخواهید
🆔 | @zamanehh
#ایتا #تلگرام #سروش
🥀 #خواندنی | صبر، نام دیگر توست
🌻 چندروایت کوتاه از زندگی زینب کبری سلاماللهعلیها
👌 صبر، نام دیگر اوست. نه! صبر، وامدار نام اوست. کدام روایت را بیاوریم که زندگی سراسر ابتلا و امتحان و سربلندی دختر علی علیهالسلام را، چنان که شایستۀ اوست، نشان دهد؟ اینها تنها چندلحظه است از عمر زینب کبری سلامالله علیها؛ بانویی که سختترینروز عالم را تاب آورد و از دشوارترینامتحان الهی، سربلند و سرفراز، بیرون آمد؛ آنقدر که جز زیبایی در آن ندیده باشد.
🌺 صدیقۀ صغری
روز پنجم جمادیالاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری بود؛ همانروزی که امیرالمؤمنین برای اولینبار پدر یکدختر شد. اسمش را گذاشتند«زینب»، زینت پدر. لقبش هم شد صدیقۀ صغری؛ دختر صدیقۀ کبری، دخترِ دختر پیامبر خدا.
😌 حسین، آرام جانش
نوزاد بود. در گهواره که میگذاشتندش، اگر حسین از جلوی چشمهایش دور میشد، بیقراری میکرد و صدای گریهاش در خانه میپیچید. حسین را که میآوردند، میخندید و آرام میگرفت.
بزرگ که شد، وقت نماز، قبل از اقامه، اول به صورت حسین نگاه میکرد و بعد قامت میبست.
☀️ عالمۀ غیرمعلّمه
فدک را از مادر گرفته بودند؛ به جبر و ظلم. صدیقۀ کبری در حضور اصحاب پیامبر، خطبهای خواند غرّا و فصیح که بعدها معروف شد به «خطبۀ فدکیه». مادر که خطبه میخواند، زینب هم آنجا بود. هفتساله یا کوچکتر. خطبه را همانیکبار در مسجد شنید؛ وقتی مادر با صدایی که فصاحت لحن پیامبر خاتم را داشت، کلمهها و عبارات طولانی را بر زبان میآورد.
زینب با همانیکبار شنیدن، کل خطبه را از بر شد. زینب شد مهمترینراوی خطبۀ فدکیه.
🍂 شرط ضمن عقد
عبدالله، پسرِ عموی زینب، جعفربنابوطالب علیهالسلام، بود. امیرالمؤمنین عبدالله را به نیکی میشناخت که وقتی به خواستگاری زینب آمد، مولا به دامادی قبولش کرد.
وقتی امیر علیهالسلام میخواست خطبۀ عقد را میان عبدالله و زینبش بخواند، شرط زینب را به او گفت. شرط این بود: «زینب از حسین جدا نشود. هروقت زینب خواست با برادرش حسین راهی سفر شود، او را منع نکن». عبدالله میدانست حسین، جان زینب است. همه میدانستند. سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و پذیرفت. زینب علی شد همسر عبداللهبنجعفربنابوطالب...
╭─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╮
✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14
╰─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╯