eitaa logo
مکتب شهید سلیمانی (قاسم آباد)
317 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
211 فایل
کانال اجتماعی،فرهنگی،سیاسی،مذهبی و اقتصادی روستای قاسم آباد جهت ارتباط با ادمین @AdminCall1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 به بهانه حماسه ۹ دی|؟ ‼️ 🔻 | ، سواد نیست - بینش است. 🔹 ؛ یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر، در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد؛ 🔹 ؛ یعنی اینکه نگاهت به «شخصیت»ها نباشد؛ بلکه همواره به «شاخص»ها چشم بدوزی؛ پس ملاک حق حقیقت است نه شخصیت 🔹 ؛ یعنی اینکه بدانی حتی مسجد، می‌تواند «مسجد ضِرار» باشد و پیامبر (ص) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید؛ 🔹 ؛ یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق، منحرف نکند! 🔹 ؛ یعنی اینکه بتوانی شترِ همسرِ رسول خدا را «پی» کنی و همزمان، حرمت حریم رسول الله (ص) را نگه داری؛ 🔹 ؛ یعنی اینکه بدانی جانباز صفین (شمر) می‌تواند قاتل حسین (علیه السلام) در کربلا باشد؛ 🔹 ؛ یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی‌توانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی، نباید از پا بنشینی؛ 🔹 ؛ یعنی اینکه نگذاری فتنه‌گران، شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند 🔹 ؛ یعنی اینکه «مالک اشتر» ها را به تندروی و «ابوموسی اشعری» ها را به اعتدال نشناسی 🔹 ؛ یعنی اینکه بدانی معاویه ها، به سست عنصرهای سپاهِ امیرالمومنین (ع) دل بسته‌اند 🔹 یعنی اینکه بدانی تاریخ، تکرار می‌شود؛ نه با جزئیاتش؛ بلکه با خطوط کلی‌ اش .... 🖌 | 🔻وقتی گرگ حمله می‌کند، با صدای بلند ‌حمله می‌کند؛ و فرصتی برای واکنش دارید. (فرار یا مقاومت) ؛ اما وقتی موریانه هجوم می‌آورد، از همان ابتدا بی سر و صدا و تنها به جان محصولات شما می‌افتد. زمان می‌برد تا به هدف برسد، اما بالاخره همه محصول تو را نابود می‌کند ؛ ایستادن در برابر گرگ، می‌خواهد و دفع خطر موریانه ‼️ 【 : آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند】 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻اگر میخوانید 🔻 اگر میخواهید 🆔 | @zamanehh
🥀 |‌ صبر، نام دیگر توست 🌻 چندروایت کوتاه از زندگی زینب کبری سلام‌الله‌علیها 👌 صبر، نام دیگر اوست. نه! صبر، وام‌دار نام اوست. کدام روایت را بیاوریم که زندگی سراسر ابتلا و امتحان و سربلندی دختر علی علیه‌السلام را، چنان که شایستۀ اوست، نشان دهد؟ این‌ها تنها چندلحظه است از عمر زینب کبری سلام‌الله علیها؛ بانویی که سخت‌ترین‌روز عالم را تاب آورد و از دشوارترین‌امتحان الهی، سربلند و سرفراز، بیرون آمد؛ آن‌قدر که جز زیبایی در آن ندیده باشد. 🌺 صدیقۀ صغری روز پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری بود؛ همان‌روزی که امیرالمؤمنین برای اولین‌بار پدر یک‌دختر شد. اسمش را گذاشتند«زینب»، زینت پدر. لقبش هم شد صدیقۀ صغری؛ دختر صدیقۀ کبری، دخترِ دختر پیامبر خدا. 😌 حسین، آرام جانش نوزاد بود. در گهواره که می‌گذاشتندش، اگر حسین از جلوی چشم‌هایش دور می‌شد، بی‌قراری می‌کرد و صدای گریه‌اش در خانه می‌پیچید. حسین را که می‌آوردند، می‌خندید و آرام می‌گرفت. بزرگ‌ که شد، وقت نماز، قبل از اقامه، اول به صورت حسین نگاه می‌کرد و بعد قامت می‌بست. ☀️ عالمۀ غیرمعلّمه فدک را از مادر گرفته بودند؛ به‌ جبر و ظلم. صدیقۀ کبری در حضور اصحاب پیامبر، خطبه‌ای خواند غرّا و فصیح که بعدها معروف شد به «خطبۀ فدکیه». مادر که خطبه می‌خواند، زینب هم آن‌جا بود. هفت‌ساله یا کوچک‌تر. خطبه را همان‌یک‌بار در مسجد شنید؛ وقتی مادر با صدایی که فصاحت لحن پیامبر خاتم را داشت، کلمه‌ها و عبارات طولانی را بر زبان می‌آورد. زینب با همان‌یک‌بار شنیدن، کل خطبه را از بر شد. زینب شد مهم‌ترین‌راوی خطبۀ فدکیه. 🍂 شرط ضمن عقد عبدالله، پسرِ عموی زینب، جعفربن‌ابوطالب علیه‌السلام، بود. امیرالمؤمنین عبدالله را به نیکی می‌شناخت که وقتی به خواستگاری زینب آمد، مولا به دامادی قبولش کرد. وقتی امیر علیه‌السلام می‌خواست خطبۀ عقد را میان عبدالله و زینبش بخواند، شرط زینب را به او گفت. شرط این بود: «زینب از حسین جدا نشود. هروقت زینب خواست با برادرش حسین راهی سفر شود، او را منع نکن». عبدالله می‌دانست حسین، جان زینب است. همه می‌دانستند. سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و پذیرفت. زینب علی شد همسر عبدالله‌بن‌جعفر‌بن‌ابوطالب... ╭─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╮ ✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14 ╰─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╯