سردار علیجان میرشکار
#شهیده #شهیده_مرضیه_عاملی تاریخ تولد :۱۳۴۱ نام پدر :ابوطالب تاریخ شهادت : ۱۳۶۲ محل تولد :اصفهان /گلپ
#شهیده_مرضیه_عاملی در سال ۱۳۴۱ در یکی از #محلات_گلپایگان و در خانوادهای که سخت پایبند به شریعت محمدی (ص) بود پا به عرصه گذاشت. پس از طی دوران تحصیلی ابتدایی، به دلیل نوع کار پدر به چالوس آمد و تحصیلات دوران راهنمایی را در این شهر سپری کرد. مهمترین خصیصه دوران کودکیش پوشیدگی و #محجوبیت خاص او بود. ویژگی و برجستگیای که در باور کوچک و #مسئولین مدرسهاش نمیگنجید و آنها را به بیحرمتی نسبت به او وا میداشت.
در جریان #انقلاب_اسلامی با پخش کردن بیانیهها و #اعلامیههای_امام و دیگر شخصیتهای مذهبی، فعالیتی گسترده را آغاز کرد و انقلاب فرصتی شد تا با اشاعه #اندیشههای_اسلامی خود پرداخته و وظیفه هدایت نسل جوان را بر عهده گیرد.
فعالیت او در #بسیج خواهران و ورود او به سپاه پاسداران و عزم و توان او در انجام رسالت محوله، #منافقین کوردل را بسیار میآزرد، بطوری که خشم و کینهی آنها نسبت به او آنقدر بالا گرفت که او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. شدت جراحات وارده از این حمله به حدی بود که او را روانه بیمارستان کرد. مدتی بعد حتی یک #بمبگذاری برای ترور اندیشمند جوان و پرشور شهر نیز ترتیب یافت که به مدد هوشیاری #اطلاعات_سپاه عقیم ماند.
اما نه حمله و نه تهدید هیچکدام در او تأثیر نکرد و او مقتدرانه در بسیج و سپاه ماند. قلب مهربان، مظلومیت، صبر و ادب سرشارش بر محبوبیتش افزود. اما این تازه گوشهای از خصال نیکوی او بود. ایثارش در کمکهایش به جبهه با همان حقوق ناچیز #سپاه تجلی داشت. در سلام بر همه حتی کودکان پیشی میگرفت و بسیار متکی به خود بود. آنچنان گوش به فرمان و مشتاق و عاشق #امام بود که امکان نداشت امام (ره) سخنرانی کرده باشد و او آن را نشنیده و تحلیل نکرده و صبح روز بعد به اطلاع همگان نرسانده باشد. تنها بیست بهار از عمرش گذشته بود که به عقد ازدواج مردی درآمد که تنها داراییش جبهه، #جهاد و سنگر و مبارزه بود. روز دوازده دی ماه سال ۶۱ پیوندی خجسته و آسمانی بین مرضیه عاملی و #سردار_محمدابراهیم_موسی_پسندی بسته شد که هیچگاه حتی در زمان شهادتشان نیز از هم گسیخته نشد. موسی پسندی یک روز پس از ازدواج همسرش را به هم سفری در جاده جنگ فراخواند و او نیز لبیک گفت و با او به #پادگان_شهید_بهشتی اهواز رفت. سردار در نامهای به #فلسفه این کار اشاره میکند و مینویسد:« دلم میخواست که تو در کنارم باشی و به خداوند تبارک و تعالی عرض میکردم که ای مولای من! و ای آقای من! من برای خدمت به تو، عیالم را هم به منطقه آوردم تا شاهد تلاش بیشتر من باشی و من جهادم را گسترش دادم. #جهاد با #نفس و #جهاد با #شرک کفر و الحاد.»
عشق و الفت ابن دو لحظهای کاستی نگرفت. سردار در نامهای دیگر مینویسد: (( من آن گریه تو را، در آخرین دیدارمان، در منزلمان در روز جمعه فراموش نمیکنم. نبین که من در ظاهر گریه نکردم اما در دل آن مقدار که توانستم اشک ریختم! تا شاید تو ناراحت نشوی. من تو را از ته قلب میخواهم و تنها یک دیدار با تو دنیایی تازه و دیگر به من میدهد.....))
طومار زندگی شهیده عاملی و همسرش #سردار_محمدابراهیم_موسی_پسندی در جمعه ششم اردیبهشت در یک حادثه رانندگی و به هنگام مأموریت به جبهههای نبرد حق علیه باطل در سال ۱۳۶۲ در منطقه کوت عبدا... در سن ۲۱ سالگی بسته شد تا در جای دیگر و در حیاتی طیبه و پر فیض که سرشار از حضور عشق حقیقی است بازگردد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_مرضیه_عاملی
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #چالوس #کلاردشت
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
سردار علیجان میرشکار
#شهیده #شهیده_مرضیه_عاملی تاریخ تولد :۱۳۴۱ نام پدر :ابوطالب تاریخ شهادت : ۱۳۶۲ محل تولد :اصفهان /گلپ
#شهید_دفاع_مقدس
فرماندهای که خبر شهادتش را امام زمان داد
آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را #شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنههایی را دیدهام.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#سردار_شهید_محمدابراهیم_موسی_پسندی در روز دوازدهم خردادماه ۱۳۴۰ در شهرستان چالوس به دنیا آمد.
وی در لشکر ۲۵ کربلا «#مسئول_طرح_و_عملیات» بود.
این سردار دلاور اسلام به همراه همسر شهیدهاش «مرضیه عاملی» در روز نُهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ در جاده آبادان - خرمشهر به شهادت میرسند.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#سردار_شهید_محمد_ابراهیم_پسندی
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #چالوس #کلاردشت
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
سردار علیجان میرشکار
در جواب نامه همسر شهیدهاش که نوشته بود: خوشحالم همسرم سرباز امام زمان(عج) هست. نوشت، سرباز امام زمان(عج)، آن بسیجی است که جمجمهاش را به حق عاریه میدهد.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
باز هم به جبهه برمیگردم!
وقتی از او خواستند به سپاه منطقه سه استان مازندران و گیلان برگردد، جواب دادند: من پاسدارم و براساس حکم امام باید از دستورات اطاعت کنم ولی اگر از جبهه برگردم از سپاه بیرون آمده و به عنوان بسیجی به جبهه برمیگردم.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#شام_فرمانده
صالح خواجهجان میگوید: محمدابراهیم هیچ وقت دوست نداشت شناخته شود و همیشه سعی میکرد گمنام بماند، به دلیل همین هم خانواده و دوستان، اطلاعات دقیقی از محل و نوع مسئولیت او نداشتند.
یک روز مادرش را در بیمارستان چالوس بستری کردند، من در لشکر ۹۲ زرهی اهواز خدمت میکردم و از آنجایی که محمدابراهیم جبهه را ترک نمیکرد و به خانه نمیآمد، از منزل تماس گرفتند و از من خواستند تا موسی را پیدا کنم و ماجرا را با او در میان بگذارم.
به پایگاه شهیدبهشتی اهواز رفتم و با پرس و جوهای زیاد به هر طریقی که بود، توانستم او را در واحد اطلاعات عملیات پیدا کنم.
محمدابراهیم پس از احوالپرسی، مرا به سنگر برد و با کنسرو بادمجان و کمی نان از من پذیرایی کرد.
گفتم پس کمی از کنسرو میخورم تا شام اصلی را بیاورند.
محمدابراهیم گفت: بخور که شام دیگری در کار نیست، با تعجب پرسیدم: شامتان همین است؟ محمدابراهیم گفت: مگر عیبی دارد؟ گفتم: اینجوری که میگفتند شما برای خودت اینجا برو بیایی داری و کلی آدم زیر دستت است، خندید و گفت: من اینجا کارهای نیستم و در ثانی اینجا همه از یک نوع غذا میخورند.
همیشه لباس خاکی بسیجی بر تن داشت و لباس سبز آرمدار سپاهی را نمیپوشید و میگفت: «میخواهم نیروهای بسیجی با من راحت باشند.» بارها ناشناس همراه آنان به کندن کانال میپرداخت و از مشکلات آنان آگاه و در جلسات به رفع آن میپرداخت.
چند روز قبل از شهادت، از مادرش خواست لباس سبز سپاه را برایش بفرستد و در غروب نهم اردیبهشت سال شصت و دو همزمان با روز وفات حضرت زینب(س)، ۵۳ روز پس از ازدواج با لباس سبز سپاهی به همراه همسر شهیدهاش مرضیه عاملی به آسمانیان پیوستند.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#بوی_خوش_صاحب_الزمان(عج)
مادر شهید نقل میکند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم.
عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت.
به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم ولی چیزی نمیگفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی میگویم که تا زمانی که من زندهام به کسی نگویید.»
من قول دادم و محمدابراهیم گفت: «همین الان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم.
اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنههایی را دیدهام.»
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
فرازهایی از #مناجات_شهید
اگر یک روز دلتان هوای شهید کرد، ما را هم به دلتان راه دهید...
اگر راه افتادید تا سری به دیوار نوشتهای قدیم بزنید و بوی شهید را آنجا بجویید ما را همسفر کنید...
ما با بوی شهید پر و بال میگیریم، ما با بوی شهید رخت آسمان میپوشیم و هم بال ملائک قدسی میشویم...
اگر روزی شهدا به خوابتان آمدند، ما را هم به دشت خوبتان ببرید...
اگر بوی عباس(ع) به سر سرای کویتان وزید و لباس دلتان و پرچم روحتان را نوازش کرد قسمتی ما را هم کنار بگذارید...
ما هیچ وقت با شهدا خداحافظی نمیکنیم...
ما میخواهیم هر کداممان سایه یک شهید بر روی زمین باشیم...
ما میخواهیم یک بسیجی باشیم...
ما میخواهیم هرکداممان سایه یک شهید بر روی زمین باشیم، تا ما هم همسایه دیوار به دیوار خدا باشیم...
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#سردار_شهید_محمد_ابراهیم_پسندی
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #چالوس #کلاردشت
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
بر روي عكس شهيد محمدابراهيم موسي پسندي دست نوشته اي از #رهبر فرزانه #انقلاب متبرك است كه معظم له در اين نوشته طلب فيوضات معنوي مي كنند...
تصوير دست نوشت #مقام_معظم_رهبري بر روي عكس اين شهيد بزرگوار است.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#سردار_شهید_محمد_ابراهیم_پسندی
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #چالوس #کلاردشت
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
شهیده ندا باقری رودسری
تاریخ تولد :۱۳۴۸
نام پدر :محمدعلی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۳/۱۳
محل تولد :مازندران(تنکابن)
طول مدت حیات :۱۶
محل شهادت :تهران
مزار شهید :گلزارشهدای تنکابن
سال ۱۳۴۸ خانه محمدعلی رودسری با صدای گریه فرزندش شور و حال دیگری یافت.
ندا در سایهی نداشت که جغد شوم مرگ بر فراز خانهشان سایه افکند و ندا در روز سیزدهم خردادماه سال ۱۳۶۴ در جریان #بمباران_هوایی شهر تهران به همراه پدر و مادر و خواهرش (رقیه مهدی پوررودسری، نغمه باقری رودسری و محمدعلی باقری رودسری) به $شهادت رسید. مزار پاکش در گلزار شهدای تنکابن قرار دارد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_ندا_باقری_رودسری
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #تنکابن
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
شهیده مولود مهدوی به سال ۱۳۳۲ در شهرستان آمل دیده به جهان گشود.
پدرش شیرویه و مادرش حوا ، او را از کودکی با آداب و رسوم اسلامی تربیت کردند ، وقتی که ازدواج کرد در روستای لطفعلی آباد بابل سکنا گزید و حاصل ازدواج پربرکتش ۳ فرزند دختر و ۱ پسر شد .
وی که در یکی از روزهای آغازین آبان ماه سال ۱۳۶۵ به همراه تنی چند از افراد فامیل و همسرش جهت عیادت ۲ تن از سربازان اسلام به #کرمانشاه سفر کرده بود، در #محوطه_بیمارستان ۵۲۰ #ارتش جمهوری اسلامی با حمله هوایی دشمنانه #رژیم_بعث مواجه شد .
و در این حادثه دلخراش به همراه همسر و همراهانش جان به جان آفرین تسلیم کرد.
هم اکنون مزار این عزیزان در گلزار شهدای روستای لطفعلی آباد بابل واقع شده است.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_مولود_مهدوی
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #بابل
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
شهیده خاکی داودی
( شاید او این نام را بر اساس بافت وجودیاش طلبیده بود که برای هجرت خونینش هاجر نامیده شود. )
نام پدر: ابراهیم
تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۰۵/۱۶
تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۰۸/۰۷
محل شهادت: باختران
مزار: نام گلزار:لطفعلی اباد شهر:مازندران_بابل
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_هاجر_خاکی
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #بابل
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
سردار علیجان میرشکار
در سال ۱۳۳۵ در روستای #لطف_علی_آباد بابل، طفلی دیده به جهان گشود که او را هاجر نامیدند، شاید او این نام را بر اساس بافت وجودیاش طلبیده بود که برای #هجرت_خونینش هاجر نامیده شود.
وی با مهر و محبت سرشار و خاص روستایی رشد کرد و از سخاوت روستا آکنده گردید؛ در همان روستا با پسر عمویش پیمان همسری بست و با علاقهی سرشارش که نثار همه میشد، در امورات زندگی یاریگر همسر بود.
وی دارای صفات بارز اخلاقی بود، از آن جمله که بسیار عاشق خدمت به اسلام و انقلاب در دوران #جنگ بود و مرتباً میگفت: که دوست دارد به جبهه برود و شهید شود.
سال ۱۳۶۵، سال هجرت هاجر از راه رسید. برادر هاجر و برادر زادهی همسرش که در #منطقهی_سومار خدمت میکردند، مجروح شدند. هاجر به همراه ۶ تن از اعضای فامیل_که یک نفر از این عزیزان شهیده مولود مهدوی است جهت دیدار و عیادت از عزیزانشان به کرمانشاه رفتند.
هاجر زمان هجرت را پیشرو میدید، هجرت از خاک تا افلاک، هجرت تا ابد، هجرت با لباس سپید و #هجرت به جایی که میزبانشان حضرت دوست بود. غرش هواپیما سکوت حاکم بر فضای بیمارستان را شکست، بمباران هوایی شروع شد و ناگهان صدای پرواز کبوتران به گوش رسید، هاجر ۳۰ ساله و ۶ تن از همراهانش سال ۱۳۶۵ لبیکگویان خود را تسلیم قدسیان کردند
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_هاجر_خاکی
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #بابل
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
شهیده ام هانی نیکبخت (۱۳۰۷ امل _ ۱۳۶۶ مکه) متولد شهرستان آمل در استان مازندران است. ایشان در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، پدرش حسن نام داشت.
ام هانی نیکبخت در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت.
#شهادت
ام هانی نیکبخت در ۱۳۶۶/۵/۹ هجری شمسی در منطقه مکه ضربه مغزی در اثر یورش آل سعود شد و شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای بزرگ شبیه محله به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_ام_هانی_نیکبخت
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #محمودآباد
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
شهیده سید خدیجه موسوی
شهیده سیده خدیجه در سال ۱۳۰۴ در روستای بلده از توابع شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش مردی فاضل و وارسته بود و او را آن گونه که شایسته ی بانویی مومن و پارسا است، تربیت کرد. سیده خدیجه از نعمت سواد بی بهره بود؛ سال ها گذشت تا این که در دوران جوانی ازدواج کرد و چند سال بعد به تهران مهاجرت نمود.
سیده خدیجه کودکانش را با دسترنج خود بزرگ کرد و هر از گاهی نیز به زیارت امامزاده یحیی و محمد می رفت. با آغاز جنگ به بافتن شال و کلاه مشغول شد تا آن ها را برای رزمندگان بفرستد.
اسفندماه سال ۱۳۶۶ سیده خدیجه که اغلب اوقات در خانه ی فرزندانش بود، تصمیم گرفت به خانه ی قدیمی خود برود. فرزندانش سعی کردند مانع او شوند ولی سیده خدیجه بی قرار رفتن بود. هواپیماهای عراقی در تاریخ ۱۸ اسفند ماه سال ۱۳۶۶ به تهران حمله کردند و سیده خدیجه در حالی که آیه " انالله و انا الیه راجعون " را بر لب داشت،در سن ۶۲ سالگی در اثر بمباران هوایی رژیم بعثی در خون سرخ خود غلطید و به خیل عظیم شهدا پیوست ،و ۳ فرزند از خود به یادگار گذاشت.
پیکرش را در گلزار شهدای روستای بلده به خاک سپرده شد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_سیده_خدیجه_موسوی
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #نور
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
#شهیده
در سال ۱۳۱۲ سیده مهتاب نوربخش آهنگر کلایی فرزند سیدجلال و سیده نرجس در شهرستان قائم شهر چشم به جهان گشود. سیده مهتاب از همان کودکی مردم دوست و خوش اخلاق بود. او در سال 1334 با مرد متدیّنی به نام حاج سیدمحسن کاظمی ازدواج کرد که از این ازدواج ۹ ثمره به یادگار مانده است. از جلوه های بارز اخلاقی او اهمیت بسیار زیاد به برپایی نماز بود و همواره سفارشش به فرزندان این بود که برای زدودن خستگی باید نماز خواند که حلّال مشکلات است و برای رسیدن به هدف باید خور و خواب را تسلیم خود کرد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_سیده_مهتاب_نوربخش
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #قائمشهر
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar
سردار علیجان میرشکار
#شهیده در سال ۱۳۱۲ سیده مهتاب نوربخش آهنگر کلایی فرزند سیدجلال و سیده نرجس در شهرستان قائم شهر چشم ب
"سیده مهتاب " از جمله کسانی بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر دفاع از اسلام و حمایت از رهبری امام خمینی (ره) جوانان مذهبی را جهت برپایی مراسم مذهبی در خانه اش با جان و دل می پذیرفت. رژیم ستمشاهی که می خواست فرزندش را به خدمت سربازی بگمارد، وی فرزندش را از خدمت به چنین رژیم مزدوری منصرف گردانید و فرزندانش را در اجرای فرمان های دینی تشویق و ترغیب می نمود. در روستا شاید جزو نخستین کسانی بود که فرزندانش را به جهت اعزام به جبهه و اطاعت از فرمان امام تشویق کرده و برگه ای جهت رضایتنامه ی والدین مهر زده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرزندان چنین گفت: « اطاعت از آقا ( روح الله خمینی ) بر ما واجب است. »
با ترغیب و تشویق وی دو پسر و همسرش عازم جبهه های حق علیه باطل شدند و به بازسازی منطقه ی عملیاتی پرداختند. او در زندگی یار و یاور شایسته ای برای همسرش بود و با تلاش شبانه روزی و فروش زمین زراعتی برای انجام فریضه ی حج ثبت نام نمود. سال ۱۳۳۶ فرا رسید؛ آن سال سال آبستن حادثه های تلخ و شیرین بود، سال خاصی که به جمعه ی خونین انجامید. هر چه زمان رفتن نزدیک تر می شد، چهره ی مادر نورانی تر می شد، همواره به فرزندانش می گفت: « من از این سفر الهی برنمی گردم و به همه ی شما سفارش می کنم که سه سال برایم نماز و روزه بدهید و همه ی شما را به یکدلی و محبت دعوت می کنم. از آقا روح الله اطاعت و حمایت کنید. »
روز وداع فرا رسید و او عازم سرزمین محبوب و یگانه یکتای هستی بخش گردید. روز ششم ذیحجه سال ۱۴۰۷ هجری مطابق با نهم مردادماه ۱۳۶۶ فرا رسید؛ روز ابراز بیزاری از بت و بت پرستی، ستم و ستم پذیری. "سیده مهتاب " نزد همسرش آمد و با اشک و آه اجازه ی رفتن به راهپیمایی را گرفت، همسر گفت این راهپیمایی با دیگر تظاهرات فرق دارد ولی او گویا می دانست که به دیار عشق و به دیدار حضرت دوست نایل خواهد آمد. سخنان آقای کروبی به انتها رسیده بود که تظاهر کنندگان آرام به سوی سه راهی شعب ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حرکت می کردند. ناگهان حملات عمال سعودی ابتدا با ریختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع گردید؛ هر کس به سویی می گریخت و دژخیمان با آلات متفاوت اعم از سنگ و چوب به سوی آن ها حمله ور شدند. عزیزان بی پناه به هر سوی روی می آوردند که ناگهان تیراندازی شروع شد. سیدمحسن به هر طرف می گریخت و در دل نگران همسرش بود. کم کم پس از ساعت ها درگیری، تظاهرکنندگان در سه راهی شعب ابوطالب به هم پیوستند و سیدمحسن میان آتش و خون به دنبال سیده مهتاب می گشت اما فایده ای نداشت. به همراه دوستان و افراد مطلع کاروان به بیمارستان رفتند اما او را نیافتند. سیده هم چون جدش فاطمه زهرا با پهلوی شکسته، چشمان نابینا شده، دست شکسته، مسموم از گازهای خفه کننده بی دفاع در اوج مظلومیت در سنّ 54 سالگی به شهادت رسیده بود ولی اثری از پیکرش نبود.
۱۷ روز گذشت، همسر او در کوچه های مدینه و مکه سرگشته و حیران سرش را به در و دیوار می گذاشت و می گریست و جرأت نالیدن نداشت تا آن که جسد او توسط فرزندانش در ستاد معراج شهدای تهران شناسایی و به پدر در مکه اطلاع داده شد. سیدمحسن هنوز در حرم امن الهی بود که در مورخ ۲۶ مردادماه سال ۱۶۶ سیده مهتاب توسط فرزندانش تشییع و در روستای آهنگر کلای قائمشهر به خاک سپرده شد. سیدمحسن پس از دریافت خبر و آگاه شدن به این مطلب که سیده مهتاب را در ایران به خاک سپرده اند، آه از نهادش برآمد و حسرت آخرین دیدار بر دلش ماند و مصداق دیگری گشت از روزی خواران بارگاه قدس ملکوتی و خون پاکش سببی گشت برای عروج جانش تا پاداش خود را با لذت درک حقایق هستی دریافت کند.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
#شهیده_سیده_مهتاب_نوربخش
#زنان_شهیده
#شهیده_های_زن
#نهضت_وصیتنامه_خوانی_شهدا
#زندگینامه_شهدا
#وصیتنامه_شهدا
#شهدا_انقلاب
#شهدا_دفاع_مقدس
#شهدا_مدافع_حرم
#گلپایگان
#مازندران #قائمشهر
#سردار_میرشکار
https://eitaa.com/sardarmirshekar