یادبودی از حاج قاسم در روستای خربة سلم در جنوب لبنان
@sardarr_soleimani
34.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️حاج قاسم به آمریکا اجازه کودتا در ترکیه را نداد!
🔹بحث جالب در یکی از شبکههای تلویزیونی در مورد اقدامات شهید سلیمانی در ترکیه
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🔷@sardarr_soleimani
اشک هایی که سپر خیلی از بلا ها بود.💔💔
✍یقینا خدابه واسطه اشک های پاک شما بلا های زیادی را از ما بدان دور کرد....!
از آن شب جمعه که این چشمهای همیشه بارانی را از ما گرفتند؛بلا پشت بلا بر ما آمد.
این چشم کاسه ی خون واین اشک حلقه زده در چشم که حرف ها که ندارد.....
🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲🍁
۱۹ روز مانده...
شرمنده اگر که...
خواب بودیم و تو را...💔
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سخنرانی حاج قاسم در وسط میدان جنگ: «تنها 1 درصد توفیق پیدا میکنند الیابد زنده باشند».
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا به حاج قاسم میگن سردار دلها...
🎥 ببینید مردم داری و بزرگی این شهید رو که چگونه در مقابل دختر خردسال شهید مدافع حرم با تمام القاب و عناوینش خاشعانه تعظیم میکند...
دلمان برایت تنگ است سردار
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیــــــــــــــــــــــــــــا
بی تو خیلی دلگیره!💔
#قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#انتقام_سخت
🔹@sardarr_soleimani
🔸طرحجدید
شهیدرسولخلیلی❤️
💰هزینهاستفاده:
🔉قرائتدعایفرج
😍بهنیابتازشهید
''بسماللهالرحمنالرحیم''
👤الہےعظمالبلاء...
@sardarr_soleimani
نمیخونینشرشبده😉
پروفایلتمعوضکن😍
همہباهمدرشبیلداساعت۲۲:۰۰ دعایفرجرامیخوانیم...🤲
🌙تاتونیایۍهمہشبہایلداست...
❤️ #شب_یلدا
❤️ #نشر_حداکثری
❤️ #الهی_عظم_البلاء
@sardarr_soleimani
سردار شهید سلیمانی
نمیخونینشرشبده😉 پروفایلتمعوضکن😍 همہباهمدرشبیلداساعت۲۲:۰۰ دعایفرجرامیخوانیم...🤲 🌙تاتونیایۍ
همه لطف کنین با سه هشتگ
❤️ #شب_یلدا
❤️ #نشر_حداکثری
❤️ #الهی_عظم_البلاء
نشر بدین...
یه نفرم پروفایلشو عوض کنه و بقیه ببینن و بخونن کار خودشو کرده...❤️
حتی اگه خودش نخونه😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی دیده نشده از پیکر حاج قاسم سلیمانی در هنگام تدفین
#گلزار_شهدای_کرمان
#حاج_قاسم
🆔 @sardarr_soleimani
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_بیست_هفتم ?
بعد از نماز صبح، صبحانه را همانجا خوردیم و
راه افتادیم به سمت دوکوهه. هرچه خورشید بالاتر میامد هوا گرمتر میشد. به پادگان دوکوهه رسیدیم. آنجا آقای صارمی توصیه های لازم را گوشزد کرد و به طرف اسلامیه حرکت کردیم. یکی از مناطق محروم ایلام در نزدیکی شهر مهران. دشت های اطراف حال و هوای عجیبی داشت؛ حال و هوای شهدایی… ناخودآگاه بغض هامان شکست. به اسلامیه که رسیدیم، حدود هفت کیلومتر در جاده خاکی رفتیم تا رسیدیم به یک روستای کوچک و محروم.
از در و دیوار روستا محرومیت می بارید. ما در حسینیه ساکن شدیم؛ زیر سقف ها و دیوارهای کاهگلی و کنج های تار عنکبوت بسته. قرار بود غبار محرومیت را از روستا بزداییم.
من معلّم قرآن و احکام کودک و نوجوان بودم. اما آقاسید هم امام جماعت بود، هم با بقیه بچه ها بیل میزد، هم با بچه ها بازی میکرد و هم با عقاید انحرافی و وهابی مبارزه میکرد…
? ادامه_دارد ?
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_بیست_هشتم ?
وقتی برگشتیم فهمیدم آقاسید هم از خادمان فرهنگسرای گلستان شهداست. اما هیچوقت با لباس روحانیت آنجا نمیامد. داشتم از فرهنگسرا بیرون میامدم که زهرا صدایم زد: طیبه برو دفتر فرهنگسرا ببین آقای حقیقی چکارت داره؟
تمام بدنم یخ کرد! زهرا خداحافظی کرد و گفت: حتما بری ها!
بعد موذیانه چشمک زد: سلام برسون!
با بی حوصلگی گفتم: برو ببینم!
نفس عمیقی کشیدم و تقه ای به در زدم. سید گفت : بفرمایید تو!
در را هل دادم و وارد شدم. روی یکی از صندلی ها نشستم. سید هم در را باز گذاشت و پشت میز نشست. دقیقا مثل ۵سال پیش، عرق میریخت و انگشتر عقیق را دور انگشتش می چرخاند. دل دل میکرد. گفتم : کارم داشتید؟
– بله… خانم صبوری! میدونم پنج سال گذشته، شما خیلی پخته تر شدید، خیلی چیزا عوض شده، فقط مطمئنم یه چیز برای من عوض نشده. اگه میتونستم از اولم از طریق پدرتون اقدام میکردم. ولی الان قضیه فرق کرده…
?ادامه_دارد?
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوش کنید شعر این کودک بر سر مزار حاج قاسم عزیز❤️❤️
🥀🥀🥀
◾️@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای کوه غیرت صدامونو داری هوامون خرابه هوامون رو داری
بیا دونه دونه گره ها رو وا کن
خودت که نشون دلامون رو داری
#استوری
سردار دل ها حاج #قاسم_سلیمانی
@sardarr_soleimani
میشهلاتبالاشهرتهرونباشی
ولیشهیدهمبشی
کافیهخودتبخوای...
🔸طرحجدید
شهیدمجیدقربانخانی❤️
💰هزینهاستفاده:
🔉قرائتدعایفرج
😍بهنیابتازشهید
''بسماللهالرحمنالرحیم''
👤الہےعظمالبلاء...
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۸ روز مانده...
ای مالکاشتر زمانم برخیز💚
#حاج_قاسم
🆔 @sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبه سردار سلیمانی در زمان سیل سال گذشته خوزستان
@sardarr_soleimani
🎥 آغاز ساخت فیلم «حاج قاسم» با شناسایی فردی شبیه به او در عراق
🔸ساخت فیلمی درباره شهید حاج قاسم سلیمانی به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا مدتی است در جامعه هنری کشور مطرح شده است، شناسایی فردی شبیه حاج قاسم سلیمانی در عراق، اولین استارت پروژه حاج قاسم به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا خواهد بود.
🔸 اولین گزینه برای نقش سردار شهید سلیمانی محمد العراقی خواهد بود، وی قرار است دو هفته دیگر به ایران سفر کند، العراقی ۶۰ سال سن دارد و به زبان فارسی مسلط است.
@sardarr_soleimani
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_بیست_نهم ?
…بغض صدایش را خش زد: بعد اینکه از مدرسه شما رفتم، دیگه به ازدواج فکر نکردم. درسمو توی حوزه ادامه داده دادم. دنبال یه راهی برای اعزام به سوریه بودم. از هرکی تونستم سراغ گرفتم، دوندگی کردم، حتی رفتم عراق بهشون التماس کردم اعزامم کنن، با فاطمیون خواستم چندبار برم ولی برم گردوندن، تا یه ماه پیش که فهمیدم میتونم به عنوان مبلغ برم. داشت کارای اعزامم درست میشد که شما رو دیدم… یکی دوبارم عقبش انداختم ولی…
سرش را بالا آورد، حس کردم الان است که بغضش بترکد: خودتون بگید چکار کنم؟ اگه الان بیام خواستگاری شما، پس فرداش اعزام بشم و بلایی سر من بیاد تکلیف شما چی میشه؟ من هنوز به شما علاقه دارم ولی نگرانتونم…
بلند شدم و گفتم : یادتون نیست پنج سال پیش گفتم سهم ما دخترا از جهاد چیه؟ گفتید از پشت جبهه میکنن، گفتید همسران شهدا هم اجر شهدا رو دارن. اگه واقعا مشکلتون منم، من با سوریه رفتنتون مشکلی ندارم.
چند قدم جلو رفتم و در دهانه در ایستادم و آرام زمزمه کردم: میتونید شمارمو از آقای صارمی بگیرید!
و با سرعت هرچه بیشتر از فرهنگسرا بیرون آمدم. “چیکار کردی طیبه؟ میدونی چه دردسری داره؟ چطور میخوای زندگیتو جمعش کنی؟…” دیدم ایستاده ام روبه روی مزار شهید تورجی زاده. احساس کردم هیچوقت انقدر مستاصل نبوده ام. گفتم : آقا محمدرضا! این نسخه رو خودت برام پیچیدی! خودتم درستش کن!
#عاشقی_دردسری_بود_نمیدانستیم…
?ادامه_دارد?
🍃🌹 @Sardarr_soleimani
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_سی_ام ?
بعد از آن روز آن روز آرام و قرار نداشتم ولی به پدر و مادرم حرفی نمیزدم. یکی دو روز گذشت. با هر زنگ تلفن از جا می پریدم. تا اینکه یک روز که از مسجد برگشتم و یکراست رفتم اتاقم، مادر هم پشت سرم آمد و نه گذاشت نه برداشت و گفت: تو حقیقی میشناسی؟
داغ کردم و گفتم: چطور مگه؟
– بگو میشناسی یا نه؟
– آره… یکی از خادمای فرهنگسراست. چطور مگه؟
– زنگ زد مادرش، گفت آخر هفته بیان واسه خواستگاری!
جیغ کشیدم: چی؟
– چقدر هولی تو! مگه اولین بارته؟ حالا این پسره کی هست؟ چیکارس؟
– چه میدونم؟! فکر کنم طلبه ست.
– طلبه؟ بابات ابدا تو رو بده به یه طلبه!
– چرا؟
– اینا آه در بساط ندارن! با چیش میخوای زندگی کنی؟
کمی مکث کرد و گفت : دوستش داری؟
به دستهایم خیره شدم و با انگشت هایم ور رفتم. مادر دستم را گرفت و مرا روی تخت نشاند. دستش را زیر چانه ام گذاشت و سرم را بالا آورد: دوستش داری…؟ آره….؟
لبهایم را گاز گرفتم. مادر لبخند زد: آره!
?ادامه_دارد?
🍃🌹 @Sardarr_soleimani