eitaa logo
سردار شهید سلیمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
105 فایل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 من باید نمانم! اگر بناست قبر زینب به دست نااهلان بیفتد...
⏰بــه‌وقت دلتنگـے😭 مےگفت: هـر وقت خواسـتید‌ بریـد‌ و دیدید ڪـه‌ جــور نمے شـه، بـــه‌ امــام‌ رضـاعلیه السلام بگید ڪـه: آقـــا امـــــام‌ رضـــــا؟ مےخـــــوام‌ به‌ نیابَت از خواهرت حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیام‌ حرَمِت ✨جــان‌خواهرت بطلب .‌ . . 😭 هواے تــو ڪرده‌ بگو چــه‌ چـــــاره‌ ڪـنم؟ 🆔@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رو حتما گوش بدید 👌 ✅ یأس و ناامیدی در مردم ایجاد نکنید 👈 بزنید 💦در حدیث داریم معلّق است و ... 🎙 حجت الاسلام 🐾 👊 🕌حرم مطهر امام رضا علیه السلام 🆔@sardarr_soleimani
4_5983171893262288398.mp3
5.86M
عزیزان امام زمانمون تنهاست... باید به فکر مهدی فاطمه باشیم هاا امروزه همش میگن 📲💻فضای مجازی... ✅باید به فکر باشیم 🆔@sardarr_soleimani
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅برای طول عمر و پیروزی خیلی دعا کنید 🆔@sadarr_soleimani ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
👌 بدون شرح 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
✠﷽✠ ♥️📌 📖❥ * 🌺 ⃣2⃣ _از بچه هایِ هیئته ! طلبست ‌! ۲۰ سالشه . میدونم خیلی بچستا ولی گفتم باهاتون در میون بزارم چون پسر خوبیه. تو هیئت ریحانه رو دیده ! اسمشم روح اللهس. با این حرفم چشای ریحانه از حدقه در اومد!!! وقتی متوجه نگاه من شد سرشو انداخت پایین و دوباره مشغول غذا خوردن شد . این بار آروم تر . انگاری خجالت کشیده بود! بابا خیلی جدی گف +حالا میشناسیش؟ جدی خوبه؟ _بله حاج اقا . خوبِ خوب سرشو انداخ پایینو +با ریحانه صحبت کن ببین نظرش چیه ! اگه مخالفت نکرد بگو یه روز بیان که ببینیم همو. انتظار شنیدن این حرفو از بابا نداشتم . فک نمیکردم اجازه بده و انقد راحت با این مسئله کنار بیاد . دیگه چیزی نگفتم و مشغول غذام شدم . _ بابا خوابیده بود ریحانه هم کنارم نشسته بودو درس میخوند لپ تاب و بستم و یه کش و قوسی ب بدنم دادم و از جام بلند شدم رفتم کنار ریحانه نشستم و کتابش و بستم صداش در اومد : عه داداش چیکار میکنییی داشتم درس میخوندمااا _خب حالا بعدا بخون الان میخوام باهات حرف بزنم +جانم بفرمایید _حرفی که میخوام بزنم راجع به روح الله است. تا اسم روح الله و شنید سرش و انداخت پایین ادامه دادم : _من تاحالا بدی ازش ندیدم یه پسر فوق العاده اس. خیلی وقته که ازت خواستگاری کرد .اما من بخاطر اینکه یه خواهر فرشته بیشتر ندارم قبل از اینکه ب بابا و تو بگم به شناختی که ازش داشتم اطمینان نکردم و راجع بهش تحقیق کردم.خونه نداره ولی اراده داره پول و ثروت خاصیم نداره ولی یه خانواده ی فوق العاده مومن داره که اونجوری که من فهمیدم خیرشون به همه رسیده . یه ماشین داره ک با اونم کار میکنه وضع مالیش در همین حده یعنی اگه ازدواج کنی باهاش یه مدت باید سختی و تحمل کنی تا .... حرفم و قطع کرد +داداش تو که میشناسی منو .میدونی به پول و ثروت توجهی ندارم ... واسه من عقاید و اخلاق ورفتار مهم تره بااخم ساختگی نگاش کردم : _بله ؟انقدر زود قبول کردی یعنی ؟سخت گذشته بهت مثه اینکه نه؟ چشمم روشن! سرخ شد و گفت : +عه داداش من ...من که چیزی نگفتم . فقط گفتم پول و ثروت برام مهم نیست همین با همون اخم گفتم : _بگم‌بیان ؟ +درسم چی میشه ؟ _خواستی میخونی نخواستی ن. حالا اینارو وقتی اومدن خواستگاری باید بهشون بگی.خب چ کنم ؟ پسره هلاک شد بگم بیاد؟ سکوت کرد،با اون اخمی ک رو صورتم نشونده بودم جرئت نمیکرد چیزی بگه دیگه نتونستم خندم و از دیدن چهره ترسیده و بامزه اش کنترل کنم زدم زیر خنده و گفتم : _خواستگار ندیده ی بدبختی بیش نیستی ...* * _ ✍ # 🧡 💚
✠﷽✠ ♥️📌 📖❥ * 🌺 3⃣2⃣ از حرفم خندش گرفت حتی فکر کردن به نبودشم اذیتم میکرد . ولی با تمام وجود خوشبختیش و میخواستم نگاهشو ازم گرفت و +چرا وداع میکنی حالا ؟ _اخه انقدر که برات خواستگار نیومده بود فکر میکردم همیشه میمونی و آزارت میدم. حالا ک فهمیدم قراره عروس شی بری ناراحت شدم +ناراحت نشو واست زن میگیرم اونو آزار بده _نه دیگه خواهر خانومم و که آزار نمیدم رو سرم‌نگهش میدارم + اه اه اه حالم بهم خورد زن ذلیل بدبختتتت. پاشو پاشو برو میخوام درس بخونم مزاحمم نشو . آروم زدم تو گوشش ودراز کشیدم تا بخوابم _ساعت ۶ بیدارم کن آماده شیم برگردونمتون شمال +دوباره میای تهران ؟ _آره مثه همیشه تا سرم رفت رو بالش از خستگی زیاد خوابم برد _ +پاشو پاشو پاشو پاشو ممد پاشو پاشو پاشو پاشو با صدای ریحانه از خواب پریدم . یه چش و ابرو رفت و +چهارساعته ما حاضریم خسته شدیم . پاشو دیگه اه . بلند شدم و رفتم دسشویی. یه اب به سر و صورتم زدم و وسایلارو جمع کردم بابا و ریحانه هم فرستاده بودم تو ماشین . خیلی سریع در خونه رو قفل کردم و رفتم پیششون. همینکه نشستم‌تو ماشین به روح الله پیام فرستادم ‌که" اوکی شد تشریف بیارین" به دقیقه نکشیده پیامک داد و تشکر کرد . وقتی بهش گفتم‌که این دفعه طولانی میرم تهران و تا عید برنمیگردم خیلی اصرار کرد که زودتر ببیننمون بعد اینکه با بابا و ریحانه در میون گذاشتم قرار شد فرداشب بیان خونمون* * _ ✍ # 🧡 💚
🔮📿مناجات شبانگاهی ✨خدایا! نفسِمان آهنین است و قلبمان❤️ همچون موم، و شیطان😈 در کوچه پس کوچه های غربتِ زمینی مان، درکمین ! ✨خدایا! چراغ ایمان و اخلاص را از ما نگیر و ما را تا مرزِ بودن هدایت کن و چشم بر هم نهادنی مارا به حال خودمان وا مگذار‎ ‎🤲 🆔@sardarr_soleimani
🌷 ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید امیر حاج امینی صاحب این تصویر بی مثال است. ✍بخشی از متن وصیتنامه شهید حاج امینی: 🔸ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است. 🆔 @sardarr_soleimani
28.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 l 🎥 یاقوت ◼️روایت آخرین زیارت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور هفت شاعر به روایت حسین نشاطی ✅ سفر دوم: مرز عشق 📝 شاعر: سید محمدمهدی شفیعی ↩️ مجموعه یاقوت قصد دارد گوشه‌ای از آنچه شاعران آیینی روایت می‌کنند را به زبان ساده به تصویر بکشد... 💔 @sardarr_soleimani
✨ویژگی های اهل بیت علیهم السلم 💦نهج_البلاغه 🌷بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِى الظَّلْماءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْياءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرارِ ✨شما مردم به وسیله ما،از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید،و به کمک ما،به اوج ترقی رسیدید،صبح سعادت شما با نور ما درخشید (و تاریکی ها پایان یافت) 📗خطبه_4 🆔@sardarr_soleimani