eitaa logo
•شهیدمحمدجعفرسعیدی•
834 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
115 فایل
بسم‌ࢪب‌الشهداء●●! •رسانه‌شهیدمحمدجعفرسعیدی• -متولــد؛1334/04/03- -تاریخ‌شهادت؛1365/10/04 -رجعت؛1375/11/18- _أَلْلّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ أَلْفَرَجْ🤍 ارتباط با ما : @saeedi_65_10_04 www.sardar-shahid-saeedi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 می‌دانم چه خبری برایم آورده‌اید | ایشان را از روی پلاک شناسایی کردند و فقط پلاکش را برایمان آوردند. روزی که خبر بازگشت پیکر شهید را به ما دادند، هرگز فراموش نخواهم کرد؛ شهید من را آماده بازگشت پیکرش کرده بود. شب قبل از آن‌که خبر تفحص پیکر ایشان را برایمان بیاورند، خواب دیدم که مراسم تشییع شهید سعیدی است. جمعیت زیادی آمده بودند و من هرچه می‌رفتم دستم به تابوت نمی‌رسید. به من نگفته بودند که پیکر شهید را به «بندر گناوه» آورده‌اند اما فرزندانم از این موضوع مطلع بودند. صبح خوابم را برایشان تعریف کردم و گفتم «احساس می‌کنم پدرتان همراه شهیدانی باشد که تازه تفحص شده‌اند.» معمولاً خوابهایم تعبیر می‌شود. نزدیک ظهر بود که از طرف بنیاد شهید به خانه‌مان آمدند و آن لحظه متوجه شدم خبر بازگشت پیکر شهید را آورده‌اند و به آنها گفتم «می‌دانم چه خبری برایم آورده‌اید» 💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت خانم فاطمه خدری « همسر شهید » کانال پایگاه اطلاع رسانی حفظ و نشر آثار سردار شهید محمد جعفر سعیدی
گفتم: اگر در ڪربلا بودم تا پای جان برای حسین( ؏) تلاش میکردم ـ ـ ـ 🙂 گفت: یڪ حسین زنده داریم نامش مهدی (عج) است تا حالا برای او چه کرده ای؟ سڪوت ڪردم ـ ـ ـ😔] اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج
اذان سردار شهید محمد جعفر سعیدی.mp3
زمان: حجم: 11.48M
🔊 صوت اذان سردار شهید محمد جعفر سعیدی 🔸 صدای محمد جعفر خیلی زیبا بود | محمد جعفر به مسجد محل می رفت.هیئت های محله های دیگر هم بخاطر صدای زیبا و سوز خاصی که در صدایش داشت دعوتش می کردند . هیچ وقت نه نمی آورد .برنامه اش رو طوری تنظیم می کرد که بتواند دوسه تا از این هیئت ها را در سه شب احیا برود و دعای جوشن کبیر بخواند. دلم ضعف می‌رفت که صدایش را بشنوم . دلم بال بال میزد تا جعفر در خانه بنشیند و الهی العفو بگوید ،من هم پا به پایش اشک بریزم و قرآن به سر بگیرم .دلم بی تاب بود که به حق علی ( علیه السلام) و به حق فاطمه ( سلام الله علیها) و به حق حسین(علیه السلام) را همراه او بگویم؛اما انگار قسمت نبود. دل من هیچ وقت نتوانست به آرزوهایش در مورد محمد جعفر برسد ،یک عمر است حسرت به دل مانده ام ؛ ولی جمعیت زیادی همراه با صدای پر از سوز و معنویتش،الهی العفوهای شب های احیایشان را گفتند و شاید برات بهشتشان را همان جا گرفتند . در مصلا و مسجد محل اذان می گفت .نقش مکبری را هم به خوبی اجرا می کرد .دلم غنج می‌رفت تا صدایش را بشنوم .عصر که می شد ،مطمئن بودم به مسجد می رود ،هرکاری داشتم روی زمین می گذاشتم و همراهش به مسجد می رفتم تا نمازم را با صدای اذان و تکبیرهای او به آسمان بفرستم . همسایه های مسجد صدایش را در نوارکاست جمع کرده بودند .گاهی که دیر به دیر به خانه می آمد و دل تنگ صدایش می شدم ،نوار را موقع اذان در ضبط صوت می گذاشتم و با صدای اذان محمد جعفر نمازم را می‌خواندم . 💠 | منبع : کتاب جامانده در سهیل روایت زندگی خانم فاطمه خدری « همسر سردار شهید محمد جعفر سعیدی »
مطالعه کتاب «جامانده در سهیل» روایت زندگی خانم فاطمه خدری (همسر شهید محمد جعفر سعیدی) در فراکتاب:👇 www.faraketab.ir/b/192439?u=834243 دانلود کنید
💠 | باید این خاک فرا رفته تا آسمان را که میراث شهیدان ماست عاشقانه در بغل گرفت،بوئید و بوسید؛تمام زمین این روستا شقایق زار است و لاله های این خاک عطر آگین شهیدان سعیدی،تیموری،غلامی و قائدی هستند؛ یاد و محبتشان تا همیشه در دل های مردم این دیار جاودانه است ... 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 آری اینجا روستای کوچک اما نزدیک به آسمان است. برای عضویت در کانال اینجا کلیک کنید .
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! اره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : برای عضویت اینجا کلیک کنید.
🔸 | دوم اردیبهشت‌ماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد. برای عضویت اینجا کلیک کنید.
🔸 منم لباس سبز پاسداری می پوشم | آن روز وقتی به خانه آمد، گل از گلش شکفته بود. تا کلید را در قفل در چرخاند و وارد خانه شد، گفت: «مش فاطمه! یه خبر خوب! » من سراپا گوش بودم تا خبری که این اندازه او را شادمان کرده بشنوم. جعفر گفت: «کارم برای سپاه جور شد. بالاخره منم لباس سبز پاسداری می پوشم. » دست و صورتش را شست و نشست سر سفره. آن روز خوراک میگو درست کرده بودم. تا غذایش رو خورد، یک ریز از کاری که قرار است در آینده انجام بدهد گفت. این طور که معلوم بود و از حرف هایش فهمیدم، سپاه بهترین نیروهای کمیته را انتخاب و جذب کرده بود. در تمامی آن دقایق، سرتاسر وجودم اشتیاق شده بود و به حرف هایش گوش می دادم. دلم می خواست می توانستم پا به پا محمدجعفر در سپاه خدمت کنم. 💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : خانم فاطمه خدری «قسمتی از کتاب جامانده در سهیل » برای عضویت اینجا کلیک کنید.
کتاب شناسنامه شهید سعیدی_۱۱۳۲۳۹.pdf
حجم: 397.5K
📚 کتاب شناسنامه سردار شهید محمد جعفر سعیدی 🔻کاری از نشر کتابک جلد چهل و سوم این کتاب درباره سردار شهید «محمد جعفر سعیدی» از سرداران استان بوشهر است که سال 1365 به شهادت رسید. این مجلد توسط «مهدی قربانی» نوشته شده و در چهار بخش زندگی نامه، مسوولیت ها، سبک زندگی و چند خاطره به معرفی شهید می پردازد. گفتنی است جلد چهل و سوم کتاب «شناسنامه شهدا» نوشته «مهدی قربانی» با شمارگان 2500 نسخه و به بهای 4 هزار تومان از سوی نشر «کتابک» منتشر شده است. 💻تهیه و تنظیم: ستاد بزرگداشت سردار شهید محمد جعفر سعیدی برای عضویت اینجا کلیک کنید.