#جملات_ناب
You don't need to climb a mountain to know that it's high
برای اینکه بفهمید کوه بلنده نیازی نیست از کوه بالا برید
It is ridiculous sense of fear of losing someone that you do not..!
حس مسخره ای است ترس از دست دادن کسی که نداریش..!
No one is going to fight for you if you give up on yourself.
هیچکس قرار نیست برات بجنگه اگه تو از خودت ناامید بشی و دست بکشی.
sometimes all you need is some time for yourself..
بعضی وقتا تنها چیزی که نیاز داری کمی وقت برای خودت است..
To be normal is the ultimate aim of the unsuccessful.
عادی بودن هدف نهایی آدمای ناموفقه.
♻️ #انتشار_حداکثری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌐 خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩ ➥
📢 کانال خبر فوری ساری👇
https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc
#جملات_ناب
وقتی کسی رو دوست داریم و اون شخص دوستمون نداره چکار کنیم ؟!
واقعیت را بپذیرید:
وقتی عاشق کسی هستیم ، احساس می کنیم که آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند . 😳چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی توانیم باکسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم .😒 پس بااینکه ممکن است ، احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید ، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد .❌
🔰پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این #واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید .👍 دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید . 👍
✳️پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید #تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد بردارید.
فراموش کنید :
برهم خوردن یک #رابطه عاطفی سخت ترین قسمت است .🤦♂
تا می توانید گریه کنید ، 😭بعد همه عکس ها و یادگاری هایی که از او و زمان های خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید❌ و آن چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید .❌
✅در عوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند ، مثل گذراندن وقت با دوستانتان😊، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می برید . 😊
♻️این کار باعث می شود ، دیگر در مورد آن فرد #خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید .💯
عاشق شوید :
اگرکسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئنا خیلی از خودش مایه نمی گذارد .😒 به جای آویزان شدن، برای با او بودن ، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، 🚫دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید .👌
✅به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیر لازم نپردازید . باگذشت زمان یاد می گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید .😍
#عشق واقعی زمانی ست که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را باهم شریک باشند . ☘این یک #عشق سالم ، متوازن و درست است .💯 پس اگر به کسی ابراز عشق کرده اید و به نظر می رسد که او این احساس را به شما ندارد ،دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید .💯👌
✅با اینکه کسی را #دوست دارید که دوستتان ندارد اما یادتان باشدکه این پایان دنیا نیست . با گذشت زمان با کسی آشنا می شوید که می تواند #شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
♻️ #انتشار_حداکثری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌐 خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩ ➥
📢 کانال خبر فوری ساری👇
https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc
#جملات_ناب
ویژگی های عشق واقعی :
🖊عشق واقعی ، هیچ گاه به نفرت تبدیل نمی شود ، فقط ممکن است بعد از بروز اتفاقات ناخوشایند به بی تفاوتی تبدیل شود و اگر عشقی روزی به تنفر تبدیل شود ، بدانید عشق نبوده و فقط یک رابطه بوده است .
#عشق مراقبت و مواظبت می خواهد و آدم عاشق اساسا مهربان است.
عشق واقعی ، امن و آرام است .
✳️سوءظن ، تشویق و اضطراب ندارد و امنیت را در خود احساس می کند .
عشق واقعی ، باعث احساس بهتر و پیشرفت می شود .
#رابطه#عاشقانه ای که شادی نیاورد دروغ است ، آدم عاشق دنبال دست آویز نمی گردد تا به او گیر دهد ، دنبال شناخت است تا بیشتر دوستش داشته باشد .
♻️خصوصیت دیگر #عشق ، #آرامش است ، در عین فعالیت آرامش در سایه عمل یعنی ، هرچه در زندگی می توانیم تغییر دهیم ، تغییر دهیم و چیزهایی را که نمی توانیم تغییر دهیم بپذیریم به دست می آید .
♻️ #انتشار_حداکثری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌐 خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩ ➥
📢 کانال خبر فوری ساری👇
https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc
#جملات_ناب
🔸قرآنِ 1400 سال پیش، چطور به درد امروز میخورد؟🔸
یک نفر از من سؤال کرد: «این کتاب قرآن که هزار و چهار صد سال پیش آمده، آیا برای امروز هم میتواند مفید باشد؟!
گفتم: «این کرۀ زمین، هزار و چهار صد سال پیش بود یا نبود؟»
گفت: «بود».
گفتم: «هزار و چهار صد سال پیش مردم از این زمین بیشتر میفهمیدند یا حالا؟»
گفت: «حالا».
گفتم: «آن خدایی که میتواند یک زمینی را خلق کند که هرچه علم مردم بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند، نمیتواند یک کتابی خلق کند که هرچه علم بشر بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند؟»
ببین! تو قبول داری که خدا زمینی ساخته است که هزارو چهارصد سال پیش، مردم با علم و درک خودشان از آن استفاده میکردند. حالا هزار برابر آن موقع، از آن استفاده میکنند؛ چون از این زمین، برق تولید میکنند، این صنعتهای متفاوت را ایجاد کرده اند و ... . الان متوجه شده اید که در زمین چه عجایبی هست که آن موقع نمیدانستید. درست است؟ پس آن کسی که توانست این زمین را اینطوری خلق کند که هرچه علم تو بیشتر شود، از آن بیشتر بفهمی، نمیتواند یک کتابی خلق کند که هرچه تو عقلت بیشتر شود و عِلمت بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنی؟!
♻️ #انتشار_حداکثری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌐 خبـــرهای فـــوࢪی مهم⇩⇩ ➥
📢 کانال خبر فوری ساری👇
https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc
#جملات_ناب
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
📢به کانال خبرفوری ساری بپیوندید 👇
https://eitaa.com/joinchat/491389214Ce433c2ddfc