eitaa logo
صریح نیوز (پشت پرده‌ها)
4.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
139 فایل
اخبار صریح و دقیق عضویت : http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb ارتباط با مدیر: @sarihadmin یاسین روشنی ارسال پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16444083901150 ادرس کانال در تلگرام‌: t.me/sarihnews1401 بلاگ: sarih-news.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی راهزن به اطراف و اکناف برای دزدی و راهزنی می‌رفت و از این طریق اموالی را دارا شده بود . او مادر پیر و پرهیزکاری داشت . روزی راهزن به مادرش گفت ”در این سفر که در پیش دارم، می‌خواهم چیزی برای تو بیاورم، حالا خودت بگو چه می‌خواهی ؟“ مادر که نمی‌دانست کار او است. گفت :”من پارچهٔ یک کفن می‌خواهم، به شرطی که سعی کنی باشد.“ مرد قبول کرد و به دنبال کار خود که راهزنی بود رفت. از قضا به کاروانی که قماش حمل می کرد و بارهای قماش را از دست صاحبانش گرفت و از آنان خواست که بگویند. در کدام یک از بسته‌ها، پارچهٔ سفید برای هست . آنان به او نشان دادند. مرد دزد . آن طاقهٔ پارچه سفید را در آورد و به صاحب آن گفت : ” این پارچه را برای کفن مادرم می خواهم، باید حلال باشد. آن را حلال کن“ صاحب پارچه هم گفت : ”حلال!“ دزد قانع نشد و خود را برای زدن او کشید و گفت ”این طور فایده ندارد، باید آن‌قدر بلند بگوئی تا صدای تو به آسمان برود و کلمهٔ حلال حلال را خدا بشنود.“ صاحب پارچه هر چه توانست با صدای بلند حلال حلال گفت تا دزد دست از سرش برداشت . چون مرد دزد به خانه برگشت و پارچه سفید را به مادرش داد، مادرش گفت : ”آیا مطمئن باشم که این پارچه کفنی، حلال است ؟“ پسر به مادرش گفت : ”کاری کردم که صدای حلال حلالش به رفت !“ 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت مستقیم:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb