eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
3.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ به اطلاع می رسانیم مراسم ختم چهلمین روز درگذشت جوان ناکام مهدی کارگر: ▪️پنجشنبه، ۱۴۰۱/۱۰/۲۹ ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶ در مسجد چهارده معصوم روستای صرم برگزار می شود. 🖤 شادی روح آن مرحوم فاتحه مع الصلوات 🆔 @sarm_news
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 💠مراسم هفتگی قرائت قران کریم💠 ویژه برادران ♦️زمان: امشب چهارشنبه (۱۴۰۱/۱۰/۲۸)از ساعت ۱۸:۳۰ بعد از مراسم مسجد ♦️مکان: منزل آقای غلامحسین نجفی برقرار می باشد. از برادران عزیز دعوت می شود منور بخش این محفل معنوی باشند. 🔸🔹🔸🔹🔸🔸🔹🔸🔹🔸 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیدونید این کباب‌چقدر‌معرکست😍😭 درست کنید که خیلی خوشمزس❤️ 🧿✨💫 ✨💫🧿 ╭┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮ 🎬 🆔 @sarm_news🎬 ╰┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╯
میگن‌کہ خیلۍخوبھ.. حتۍاگہ‌بہ‌خیال‌ِ خودت‌ ... گناهۍرو مرتکب‌نشده‌باشی استغفارکن؛ دلتو‌جلا‌میده..🌱💖 ‎‎‌‌🆔 @sarm_news
📣اطلاعیه دیر هنگام شرکت آبفای قم...!! 🔸️ اطلاع میرساند بدلیل انجام عملیات رفع ضایعه خط 600 شبکه اصلی آبرسانی، 🔸️آب محدوده شهر کهک و تمامی روستاهای تابعه، 🔸️از ساعت 12:30 روز چهارشنبه 1401/10/28 تا ساعت 13 روز پنجشنبه مورخ 1401/10/29 ، 🔸️ احتمالا با افت فشار، قطع آب مواجه خواهد بود. تلفن پاسخگویی 24 ساعته: 122 بفرستید واسه اهالی، سریعتر آب ذخیره کنند 🆔 @sarm_news
سلام همراهان محترم توجه فرمایید بنده قصد دارم کار نیکی رو با یاری خدا انجام بدهم لذا دوست دارم ثواب این کار نیک تقدیم بشه به شهدا ثواب هر روز به یک شهید حالا اگر رفیق شهید، شهید فامیل،محله،یا شهیدی دارین که ارادت خاصی نسبت به ایشان دارین لطفا نام‌ و نام خانوادگی این شهید بزرگوار را فقط به این آیدی بنده👇🏻 @rashid_book ارسال کنین تا طبق قرعه کشی ثواب اون کار هرروز به شهیدی که اسمش در میاد تقدیم بشه🌹❤️ بسم الله.. شما باشین عامل لبخند رفیقِ شهیدتون فقط به ۱۶۹شهید نیاز دارم ⚠️"فقط تا امشب فرصت دارین پیام بدین"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند داستانی امنیتی نوشته محمد رضا حداد پورجهرمی ۱۰۱ قسمت 🆔 @sarm_news
باشه چشم گذاشتم بفرمایید
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
#کف_خیابون 22 این همه مطالبی بود افشین در این پرونده به دستخط خودش نوشته بود. البته با توجه به رنگ
🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇 23 چند روز طول کشید تا تونستیم با افشین قاطی شم... باید میشد مهره خودمون... هنوز خیلی پاک و بی آلایش تر از خیلی از نوجوون هایی بود که اطرافمون میدیدم. معتقد بودم هنوز خواهر و مادرش هم میشه نجات داد و عاقبت بخیر بشن... اما باید کاری میکردیم که افشین بتونه با خیال راحت تری با ما حرف بزنه. بخاطر همین خودم نه، بلکه همون مامور مشاور نیروی انتظامی را فرستادم گاراژ جلال تا بتونیم حداقل یک ماه ازش واسه افشین مرخصی بگیریم. اوس جلال هم لابد چون فهمیده بود اون مامور هست و کارتشو دیده بود، قبول کرده بود وگرنه کار دولتی و سازمانی نداره که بخواد مثلا مرخصی براش رد کنه. من مبلغ دو ملیون تومن را واسه افشین کارت به کارت کردم تا یه کم خیالش از بابت خرج و مخارج اون ماهشون راحت بشه. بهش گفتم: «ببین داداش افشین! مبلغ دو ملیون تومن، ینی دو سه برابر مبلغ ماهانه گاراژت را برات کارت به کارت کردم که غصه کار و خرج و مخارجت نخوری... اما من فقط میتونم به دو شرط کمکت کنم: یکی اینکه بشی کارمند خودم و به هیچ وجه حتی بدون اجازه من آب نخوری... ینی تک روی نکنی... یکی دیگه هم اینکه مامان و آبجیت نفهمند که با من رابطه داری و حتی با هم تو این پارک قرار میذاری... قبول؟» افشین که خیلی معصومانه و پاک به چشمام زل زده بود، سرش تکون داد و گفت: «قبول!» گفتم: «ضمنا اگه پسر خوبی بودی و تونستی نظرمو در کار جلب کنی، بهت قول یه جایزه نقدی به میزان همین مبلغی که الان تو کارتت هست بهت میدم تا بری واسه مامان و آبجیت هر چی دوس داشتی بخری... راستی آخرین باری که براشون یه چیزی خریدی کی بود؟» یه کم نگاهش از چشمام برداشت و یه طرفی زل زد... یه اشک ضعیفی تو چشماش داشت هل میخورد پشت مژ ه هاش اما غرور قشنگ نوجوونانش نمیذاشت... گفت: «هیچ وقت! پیش نیومده... پیش اومده ها اما پول نداشتم.» گفتم: «اشکال نداره... همین که دوسشون داری و الان میخوای نجاتشون بدی، بهترین هدیه است. من شک ندارم که کاری میکنی کارستون... باعث افتخارشون میشی... به من اعتماد کن... اعتماد کن تا بتونیم با هم کار کنیم... اعتمادمو جلب کن تا مدتی که پیشت هستم بتونم چیزایی که بابای عزیزت اگه الان زنده بود، دوس داشت یادت بده را بهت یاد بدم.» اولین گام جذب یه نوجوون جلب اعتمادش هست... باید بدونه میتونه روت تکیه کنه و براش نقشه نکشیدی... دقیقا این اخلاق پسرای نوجوون، کپی اخلاق و خواسته های دخترها و زن هایی است که از نوعی عدم حمایت و تنهایی رنج میبرند. همشون محتاج توجه با اعتماد کافی هستند... بگذریم. از طرف دیگه، باید یه بازجویی مفصل از افسانه میشد... بالاخره برای نامه ترخیص بیمارستان و رضایت برای عمل کورتاژ و... لازم بود که مثلا پدر بچه باشه و رضایت نامه پر کنه. خب از پدر که قاعدتا خبری نبود... بچه های تیم مشاوره که باهام صحبت کردن، کاملا توجیهشون کردم که حواسشون جمع باشه و واسش پرونده سازی کنند که بتونیم راحت تر افسانه و حتی مامانش را جلب و بازجویی کنیم. اما قرار شد بازجوی جلسات ملاقات با افسانه، خودم باشم. قبل از بازجویی، پرینت پیام های شش ماه قبلش و تمام خط تلفن هایی که به نامش بود، بعلاوه ایمیل ها و استعلام از محل زندگی و خلاصه هر چیزی که بتونه یه تصویر کامل از افسانه بهم بده، جمع و جور کردم. اما... پرینت پیامکاش غیر از موارد محدودی، پر بود از مسائل و گفتگوهای افتضاح وکاملا بی پرده و کثیف... من دسترسی به قبل از این شش ماه نداشتم... اگه میخواستم میشد به دست آورد اما خیلی وقت واسه به دست آوردنش و مطالعش نداشتم. فقط میتونم اینو بگم که حتی پیامکهایی که زن و شوهرهای عاشق و معشوق بهم میدن، بازم به این جلفی و بی حیایی نبوده و نیست!! فورا دادم از خط طرف مقابل افسانه استعلام بگیرند... اون چیزی که باعث تعجبم شد این بود که صاحب دو تا خطی که افسانه به اونا اس ام اس داده بود، به نام دختری بود به نام «فائزه» ! فورا تحقیقات را درباره فائزه شروع کردیم. فهمیدیم که از پرسنل مزون و دور و بری های کوروش هست. گفتم بیشتر اطلاعات میخوام. بهم گفتن که : فائزه، دختر مطلقه ای با قدرت جذب فوق العاده بالاست که کارش آرایشگری مجموعه مزون و زن ها و دخترایی هست که شو اجرا میکنند. دختر یه سرهنگ بازنشسته زمان طاغوت و فاقد تحصیلات بالاست. خب وقتی خط مال فائزه باشه اما شیوه مکالمات و صحبت ها و معاشقه ها کاملا مردونه باشه، ینی خطش دست خودش نیست و کسی یا کسانی دارن با خط اون کار میکنند. حالا بازم این چیز خاصی نبود. یه چیز دیگه بود که... دو ساعت کامل طول کشید تا تونستم به طور دقیق بفهمم که خط های فائزه پیش کیاست؟! ادامه دارد... 🆔 @sarm_news