eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
3.9هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7.2هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰رهبر معظم انقلاب: من پیش‌بینی می‌کنم سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد. 🍃🌹🍃 🔸جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد. دانشگاهش ناامن است، مدرسه‌اش ناامن است، خانه‌ش ناامن است، خیابانش ناامن است، زندگی‌اش ناامن است، چه کار کند؟ بایستی با قوت و اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی کرده‌اند و آن کسانی که آن را اجرا کرده‌اند باید بایستد و ان شاءالله بر آنها فائق خواهد آمد. 🔸فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود. ۱۴۰۳/۱۰/۲ ‌‎‌‎‌‌‎‌ اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر🤲 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
30.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تقدیم به مادران شهیدان گمنام.../پیشنهاد_دانلود/شهدای_گمنام/ اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر🤲 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل آرایی حرم حضرت علی(ع) به مناسبت حضرت فاطمه(س) 🔺دلم پر زده است برای ضریحی که نداری🥺 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
مداحی آنلاین - نم نم بارونه دل دیوونه - حنیف طاهری.mp3
8.99M
نم نم نم بارونه دل دل دل دیوونه باز انگار داره میخونه دوست دارم مادر 🌸 (س)🌸 حنیف_طاهری🎙 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب مهریه اش، زمین قُرُقش پرده دارش سماء، ملک بنده‌اش دامنش، پرورش دهنده حُسن اِی به قربان پنج فرزندش! 🌸ولادت با سعادت دخت نبی اکرم (ص) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مبارک باد🌸 هدیه محضر مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سه تا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ‌ 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
هدایت شده از تک نت
سایت برای ثبت درخواست متقاضیان باز شد. اطلاعات مورد نیاز: صفحه اول و دوم شناسنامه خط به نام متقاضی آدرس پستی کامل کدپستی شماره تلفن ثابت ⚠️ حق انتخاب ۲ اولویت را دارید. حق الزحمه ثبت نام: ۶۰ 🌐 کافی نت مجازی تک نت @taknet402
هدایت شده از تک نت
محصولات ✅️ طرح جوانی جمعیت برای ثبت نام در خدمتم😉 🌐 کافی نت مجازی تک نت @taknet402
هدایت شده از تک نت
محصولات ✅️ طرح عادی برای ثبت نام در خدمتم😉 🌐 کافی نت مجازی تک نت @taknet402
29.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢کلیپ مادران شهدا 🌺در روزمادر٬ مادران شهدا و مادران شهدای آسمانی را یاد کنیم 💟(صرم نیوز) @sarm_news 🔴🔷🔴🔷
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۱۶۴ _ناقابله خانوم.من تعریف شما رو واسه مادرم خیلی کرده بودم.مادرم
🍄رمان جذاب 🍄 قسمت ۱۶۵ دوباره یاد خودم افتادم که چقدر بعد از توبه حساس وشکننده شده بودم. درسته که من واقعا به او اعتماد نداشتم ولی اگر یک درصد فقط یک درصد او قصد تحول داشت من پیش وجدانم مسؤول بودم. از خدا خواستم هر چه که لازمه به زبونم بیاد. من ایمان داشتم این هم نوعی امتحانه.من این روزها رو گذرونده بودم. من با این احساسها و انفعالات آشنایی داشتم.خوب میفهمیدم که نسیم واقعا افسرده و ناامیده.یقین داشتم او داره زجر میکشه.چون نسیم بلد نبود بیخودی گریه کنه. :::من به نسیم اعتماد میکنم بخاطر رضای خاطر تو و جدم ..تو هم از من مراقبت کن نفس عمیقی کشیدم و به او که آهسته گریه میکرد گفتم: _نسیم جان حاج کمیل اونطوری نیست که تو فکر میکنی.ایشون اگه دنبال قضاوت کردن کسی بودن من الان همسرشون نبودم.. با کلافگی و صدای تو دماغی گفت: _ببین من حوصله ندارم..کاری نداری؟! گفتم: _چرا کارت دارم. باشه الان زنگ میزنم به حاج کمیل ومیام دیدنت. او پوزخند زد: _وعده نده! میدونم نمیای.خودتم بخوای اون نمیزاره.. بی توجه به طعنه اش گوشی رو قطع کردم. 🍃🌹🍃 زنگ زدم مطب و قرارم رو با کلی خواهش وتمنا به ساعتی دیگه منتقل کردم.وبعد زنگ زدم به حاج کمیل!گوشی حاج کمیل خاموش بود.نگاه به ساعتم کردم.ساعت ده دقیقه به یازده بود.حاج کمیل سر کلاس بودند. نمیدونستم چه تصمیمی بگیرم.روی نیمکت ایستگاه اتوبوس نشستم و فکر کردم. نمیتونستم بدون هماهنگی با حاج کمیل به دیدن نسیم برم.صبر کردم ساعت یازده بشه. دوباره زنگ زدم.بعد از چند بوق حاج مهدوی گوشی رو برداشت وبا لحنی رسمی گفت: _کلاس هستم بعد تماس بگیرید. دستپاچه گفتم: _کارم واجبه حاجی.. گفت : _ پیام بدید یاعلی نوشتم: _سلام عزیز دلم.خدا قوت..نسیم حال روحیش اصلا خوب نیست.میخوام برم ملاقات مادرش. اشکالی نداره؟! دقایقی بعد نوشت: _ سلام عزیزم.اگر امکان داره صبر کنید با هم بریم در غیر اینصورت مختارید. نوشتم: -ممنون همسر مهربونم.اگر اجازه بدید تنها میرم و زود برمیگردم.دوستتون دارم. گوشی رو داخل کیفم انداختم و به سمت خونه ی نسیم راهی شدم. 🍃🌹🍃 حدود ساعت دوازده بود که به محله ی نسیم که در غرب تهران قرار داشت رسیدم. پلاک خونه ش رو درست وحسابی به خاطر نداشتم.زنگ زدم بهش و پلاک رو پرسیدم. او با خوشحالی گفت: _واقعا تو کوچه ای؟! از خوشحالیش خوشحال شدم!پلاک رو گفت و قبل از اینکه دستم به زنگ برسه در رو برام باز کرد.وقتی آسانسور به طبقه ی پنجم میرفت احساسم بهم گواهی بد میداد.توکل به خدا کردم و از آسانسور پیاده شدم. 🍃🌹🍃 صدای موزیک آرومی از خونه ش به گوش میرسید.در زدم. نسیم طبق عادت همیشگی با تاب و شلوارک در رو برام باز کرد.در دستش یک رژ لب خوش رنگ بود.با دیدنم چشمهاش برقی زد و گفت: _میدونستم هنوز معرفت داری.. و منو در آغوش گرفت. فضای خونه خفه بود. ادامه👇👇