eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
3.9هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7.2هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا لطفا فیلم وعکسهای هنجارشکنان را اینقدر پخش نکنید . یک دلیل ساده👆👆 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
🔴بازدید دخترها از موزه فاطمی قم به مدت 5 روز رایگان شد 🔹بازدید از موزه فاطمی از 28 اردیبهشت‌ماه تا اول خردادماه برای دختران رایگان و برای خانواده نیز در صورتی که دخترشان را همراه داشته باشند در روز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها رایگان و در سایر روزهای دهه کرامت نیم بها خواهد بود. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت هایی تکان دهنده از سقط جنین در ایران در مستند «نسل کشی» نویسنده و کارگردان: زهره بیادی پخش: 28 اردیبهشت، ساعت 19:40 بازپخش: 29 اردیبهشت، ساعت 13:40 شبكه نور 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 💠مراسم هفتگی قرائت قران کریم مسجد چهارده معصوم روستای صرم 💠 ویژه برادران ♦️زمان: امشب چهارشنبه ۱۴۰۲/۲/۲۷ از ساعت ۲۰:۳۰ بعد از مراسم مسجد ♦️مکان: منزل آقای سید جواد میرزازاده فرزند حاج سید ابوالفضل میرزازاده برقرار می باشد. از برادران عزیز دعوت می شود باعث نورانی تر شدن این محفل شوند. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
معصومه‌ی شاه خراسانم❤️ به افتخار وجودِ قشنگِ بانوی شهرمون، به مناسبت ولادت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و روز ملی دختر یک جشن پُر شور به‌پا کردیم. ویژه و اختصاصی همممه دخترهای ۱۵ تا ۳۵ سال شهرمون🥳😍❤️ با کلی برنامه‌ جذاااب: 🌍منبرانه با حضور دکتر سهیل اسعد، سفرکرده به کافه‌های مختلف دنیا 🎙مولودی‌خوانی مداح بزرگ کشوری برادر حسین طاهری و رونمایی از یک اتفاق خاص 🎤 با اجرای گرم آقای شفیع شعله‌کار 📖 مهمان ویژه، کوچکترین نابغه و حافظ قرآنی 🎶اجرای سرود توسط گروه میعاد 🖋جشن امضا کتاب سر بر دامن ماه با حضور نویسنده‌ی کتاب خانم فاطمه دولتی و: 😋 پذیرایی ویژه با سس قرمز ❤️ هدیه دخترونه و اختصاصی 🎁قرعه‌کشی ویژه و جایزه‌ی خااص با غرفه‌های از همه رنگمون: 🇮🇷میز نقاشی پرچم روی دست و صورت ماهت 📚 میز کتابدونی با تخفیف های داغ‌ِداغ 🍔 میز کافه بهدخت با ساندویچ‌های چند مزّه زمان و مکان: 📲 زنگ گوشیت رو به وقتِ شنبه، ۳۰ اردیبهشت ماه، ساعت ۱۵:۳۰ کوک کن! 📍محل جشن‌مون هم ابتدای بلوار صدوقی، ورزشگاه شهید حیدریان 🧊رفیقم؛ همراه خودت یه بطری آب خوردن هم بیار! حتما می‌دونی که وجودِ ماهت جشن‌مون رو خوشگل‌تر میکنه😘🎀 🎊🇮🇷❤️🎊🇮🇷 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
مهلت ۸ روزه متقاضیان ایران خودرو برای تکمیل وجه 🔹متقاضیانی که در مرحله نخست فروش یکپارچه خودروها، بخش اول اولویت پاییز ۱۴۰۲ (تحویل در مهر ماه) را کسب کرده‌اند، از امروز به مدت هشت روز فرصت دارند تا مبلغ پیش‌پرداخت را واریز کنند. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
#مسابقه_جذاب_امام_حسینی😍😍 🎤🎤👆👆همخوانی بچه های عزیز با کلیپ استودیویی👆👆🎤🎤📣 🌹بدم الحسین، راهیم کن حر
📣📣با توجه به تقاضای مادران گرامی مبنی بر اینکه دوران امتحانات فرزندان بوده و فرزندان نتوانستند شعر را حفظ کنند کارگروه کانال خبرگزاری با نهایت احترام به نظر کاربران گرامی مهلت ارسال کلیپ تا اخر دهه کرامت تمدید کرد😍😍 🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀بدو بدو جا نمونی از جایزه های ۳۰۰ الی ۵۰۰ هزار تومنی مسابقه 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای اطراف ورزشگاه اتحاد پیش از شروع دیدار دو تیم منچسترسیتی و رئال مادرید 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندونزی🇮🇩 🔹درختانی که می توانند برقصند! این دقیقاً همان چیزی است که می توان در مورد جنگل های حرا جزیره Sumba اندونزی گفت. این درختان به خودی خود منحصر به فرد هستند، اما در این گوشه از اندونزی زیبا هستند، زیرا به نظر می رسد در یک رقص یخ می زنند. 🔹مانگروها یکی از شگفت انگیزترین اکوسیستم های سیاره ما هستند. آنها در سواحل اقیانوس رشد می کنند و به طور دوره ای در طول جزر و مد در آب غرق می شوند. 🔹حرا فقط درخت نیستند، بلکه یک بیوسنوز کامل هستند، فضایی برای زندگی گیاهان، حشرات، موجودات دریایی و کسانی که روی سطح زمین راه می‌روند. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
اللهم تختم عاقبه امورنا بالخیر 😔😔 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 «یکی مثل همه» 🔷 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی قسمت هجدهم مسجد و برنامه‌های داود و بچه‌هاش به مسیر خودش ادامه داد. مرحله مسابقات حذفی به رقابت‌های شیرین و حساس‌ترش نزدیک می‌شد. تقریبا سی نفر از بچه‌ها در مقطع دبستان و سی نفر در متوسطه اول به مراحل پایانی نزدیک‌تر می‌شدند. مسابقه فوتبالِ متوسطه دوم هم علاوه بر این که تماشاچیان زیادی جذب کرده بود، هر روز حرارت و هیجانش بالاتر می‌رفت. جالب بود که وقتی داود به آنها سر می‌زد و کنار زمین فوتبال می‌ایستاد، تماشاچی‌ها یکباره برای داود سوت و کف می‌زدند. 🔶سالن آمفی‌تئاتر مدرسه🔶 از طرف دیگر، الهام و زینب، حسابی مشغول تمرینات بچه‌های گروه تئاتر بودند. زینب که بیشتر وقتش را معطوف به گروه سرود کرده بود، یک روز عصر کنار الهام نشست و گفت: «من هنوز از موضوعی که حاج‌آقاداود بهت داد و شما هم دیالوگش نوشتی و دارین کار می‌کنین، اطلاع ندارم. موضوعش چیه؟» الهام با تعجب گفت: «راس میگی زینب خانم؟ واست تعریف نکردم؟» زینب گفت: «نه عزیزم. مگه فرصت داشتیم بشینیم و با هم حرف بزنیم؟ از بس این مدت بلا رو سرمون نازل می‌شد!» الهام شروع کرد و خلاصه داستانی را که داود نوشته بود، برای زینب تعریف کرد. -داستانِ یه مادری که جوونه و به خاطر شوهرش و مشکلی که براش پیش میاد، 18 سال سکوت می‌کنه. همه حرف‌ها را به تن و وجودش می‌خره اما لب وا نمی‌کنه. تااین که کم‌کم از خانواده خودش و خانواده همسرش رونده می‌شه. تنها می‌شه و حتی به دلش میفته که به همه چیز پشت کنه. تا مرز پشت کردن به همه چیز هم میرسه. از شهرش رونده میشه و وضعیتش بدتر میشه. آواره میشه ولی لب باز نمی‌کنه. تا این که شوهرش میفته و می‌میره اما مشکلی که گردنش بوده و بخاطر اون یک عمر سکوت کرده بوده، دامن‌گیر خودش میشه و ازش سواستفاده می‌کنن. تا این که وقتی تصمیم می‌گیره که دیگه فرار نکنه و می‌خواد مبارزه کنه و از شر همش خلاص بشه، متوجه یه چیزایی میشه که داغونش میکنه اما اگر این 18 سال سکوت رو انتخاب نمی‌کرد و پایِ شوهرش نمی‌موند، اتفاقات بدتری برای همه می‌افتاد. خیلی خفنه. نمایشش دو ساعت طول می‌کشه. پدرم دراومد تا تونستم دیالوگشو بنویسم. زینب با تعجب گفت: «الهام تو رو خدا یه کمی دیگه برام بگو! تهش چی میشه؟ رازش چی بوده؟ چرا سکوت کرده بوده؟» الهام گفت: «حیفه زینب جون. نمیگم تا خودت بیایی ببینی. ولی خودم بارها با طرح و قصه‌اش گریه کردم. اصلا یه جورایی ذهنیتم درباره زن بودنم و این چیزا عوض شده! زن بودن که به این بَزک دوزکا نیست. زن بودن می‌تونه خیلی شیرین‌تر از اینی باشه که ما فکرش می‌کنیم. مخصوصا وقتی یه راز بزرگ تو دلت داشته باشی که چون زنی، باید نگهش داری. اگه مرد بودی، هر تصمیمی می‌تونستی بگیری اما چون زنی، باید به دوش بکشی و هیچی نگی. اصلا دنیا هم رو سرت خراب بشه، اگه ارزشش داشته باشه و دلت با غمی که انتخاب کردی خوش باشه، اون راز و اون غم میشه هویتت. میشه زندگیت. ولی زنی. یه زنِ کامل و همه چی تموم. میگیری چی میگم؟» زینب گفت: «وای الهام اینو کی بیام ببینم؟ کی تمرینتون تموم میشه؟ میخوام اولین کسی باشم که اینو می‌بینه!» الهام گفت: «خب قرار شده یک شب قبل از عید فطر، حاج‌آقا بیاد ببینه و اگه مشکلی نداشت، اوکی نهایی رو بده و بریم واسه اجرا. بنظرم اون شب، شما هم بیا.» زینب گفت: «باشه. عالیه. تو رو خدا یادت نره‌ها!» الهام: «حتما. چشم.» زینب: «راستی اسم تئاتر چیه؟» الهام گفت: «ناهید!» زینب پرسید: «عجب! این اسم رو هم خودِ حاج‌آقا رو این تئاتر گذاشتن؟» الهام: «آره. دست‌خطشون را دارم که بالاش نوشته[ناهید]» انرژی و خونِ تازه‌‌ای در رگ‌های بچه‌های گروه تئاتر جاری شده بود. پرانرژی حس می‌گرفتند و تمرین می‌کردند و برو و بیایِ خاصی در محل و مدرسه راه افتاده بود. حتی مامان و خاله غزل و عسل هم کاندیدای گرفتن نقش بودند و مرتب به زینب خانم و الهام التماس می‌کردند که نقش بگیرند. اما زینب خانم آنها را متقاعد کرد که صلاح نیست و اجازه بدید با حاشیه‌ای که برای حاجی و مسجد درست کردید، در این کار فعلا حضور نداشته باشید تا ببینیم بعدا چی میشه و این حرف‌ها! آنها هم قبول کردند و دیگر اصرار نکردند. اما مثل خیلی از مامان‌های دیگه، موقع تمرین، اگر الهام اجازه می‌داد، در سالن حاضر می‌شدند و یک گوشه می‌نشستند و نگاه می‌کردند. @Mohamadrezahadadpour ادامه👇👇