eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
4هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢قاچاق مشروبات الکلی در زنجان و شهادت مامور پلیس امنیت اقتصادی سرگرد مهدی هادی عاملان شهادت شهید هادی دستگیر شدند فرمانده انتظامی استان زنجان: 🔹بامداد امروز مأموران پلیس امنیت اقتصادی در پی گشت زنی در مسیر جاده زنجان – تبریز یک دستگاه خودرو حامل کالای قاچاق را متوقف کردند. 🔹سروان «مهدی هادی» از مأموران پلیس امنیت اقتصادی حین بررسی خودرو قاچاق با قاچاقچیان درگیر و به جهت شدت جراحت وارده به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔹در این ‌ارتباط‌ دو دستگاه خودرو، حامل مقادیری زیاد کالای ممنوعه توقیف و تعداد ۳ نفر متهم دستگیر و به مراجع قضائی معرفی شدند. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
هدایت شده از کانال شعرمحمدکارگذار
مهدی هادی به زنجان شدشهید در دیار اهل بیتی رو سفید روح او محشورباختم الرسول مزدسربازی ی خودراهم چشید 🌹🌹🌹 روحش شاد. وتبریک وتسلیت به بازماندگانش به ارواح شهیدان عزیزسلام وصلوات🌹
افشین قطبی گزینه جدید تیم ملی امید 🔹ماجرای انتخاب سرمربی تیم فوتبال امید همچنان ادامه دارد و شب گذشته نیز جلسه‌ای با حضور مهدی تاج رئیس فدراسیون، مهدی محمدنبی دبیرکل و حبیب کاشانی مدیر تیم امید برگزار شد. 🔹طبق شنیده‎‌های تسنیم شب گذشته نام جدیدی از سوی حبیب کاشانی مطرح شد و آن هم افشین قطبی بود. 🔹 کاشانی تجربه کار با قطبی در پرسپولیس را دارد و این تیم در آن سال عنوان قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد. قطبی که مدتی هم سرمربی تیم ملی و فولاد خوزستان بود به عنوان گزینه جدید سرمربیگری تیم امید مطرح شده است. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
کدام ظرف زودتر از بقیه پر میشود🤔🤔 دوست داشتید پاسخش برامون بفرستید🙏 😁😁 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر مراسم شهادت امام صادق علیه السلام سه شنبه مورخ 26 اردیبهشت ماه مکان : شهرستان کهک روستای مذهبی گردشگری امامزاده اسماعیل ع 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️سلطانی قهرمان وزنه‌برداری آسیا شد 🔸حسین سلطانی در دسته ۸۱ کیلوگرم وزنه برداری قهرمانی آسیا ۲۰۲۳ قهرمان شد و مدال نقره یک ضرب و طلای دوضرب را گرفت. ----------------------------------------------------- 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
♨️جزئیات دستورالعمل کارمزد تراکنش‌های خرید کارتی 🔹‌دستورالعمل کارمزد تراکنش‌‌های خرید کارتی توسط بانک مرکزی ابلاغ شد، بر این اساس دارندگان دستگاه‌های کارتخوان از این پس براساس جزئیات اعلام شده کارمزد پرداخت خواهند کرد. 🔹دارندگان دستگاه‌های کارتخوان به ازای هر تراکنش خرید از ۱۲۰۰ تا حداکثر سقف تعیین شده بسته به مبلغ تراکنش، کارمزد پرداخت می‌کنند که این کارمزد تا تراکنش‌های ۶ میلیون ریال ۱۲۰۰ ریال و برای تراکنش‌های بالاتر به صورت پلکانی تا سقف تعیین شده خواهد بود. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلوم نیس چقدر اذیتش کردن که دیگه داداش نمیخواد😄 دلم سوخت چی کشیده از دست اون دوتا 😂😂 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
قابل توجه همشهریان عزیز 🔹جهت دریافت لاستیک به قیمت مصوب می توانید‌ به سامانه عرضه لاستیک به نشانی زیر مراجعه کنید: www.tiresales.ir 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
قابل توجه همشهریان عزیز 🔹جهت دریافت لاستیک به قیمت مصوب می توانید‌ به سامانه عرضه لاستیک به نشانی
📣📣عزیزان همراه که خودشون قادر به ثبت نام و انجام خدمات کافی نت نیستند در صورت تمایل میتوانند به ادمین کانال خبرگزاری مراجعه نمایند. ثبت نام سهام عدالت متولدین ۱۴۰۱، لاستیک، وام، خودرو....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر اشتباهی زعفران دم کردیم و کسی به ما شیوه درست آن را یاد نداده بود! 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
45.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍😍 🎤🎤👆👆همخوانی بچه های عزیز با کلیپ استودیویی👆👆🎤🎤📣 🌹بدم الحسین، راهیم کن حرم حسین🌹 🌼بانوای کربلایی جعفر باقریان🌼 ❤️برای کودکان و نوجوانان امام حسینی 🔹رده سنی پسران عزیز 👈👈 (۵تا ۱۵سال) دختران گل 👈👈( ۵تا ۱۲سال) 🎁 همراه با اهدای سه جایزه به قید قرعه 😍 یک جایزه ویژه به بهترین اجرا ✅ به این نکات هم توجه کنید👇👇 🔺بچه ها میتوانند از روی متن با مداح همخوانی کنند 🔻همخوانی همه صوت لزومی نداره 🔻میتونید کارگروهی رو توی مدرسه با کمک و همکاری معلمان عزیزتون هم انجام بدید که بسیار هم زیبا میشه 🌺 منتظر کلیپ های زیبای شما هستیم🙏 💟 ارسال اثار خود به آیدی👇👇 @sarm_news_admin ✅ مهلت ارسال👈 فقط تا روز میلاد امام رضا علیه السلام 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💖 تقـدیـم به گل وجودتون 🌸💖 🌸💖مهربانان عصر بهاریتون به زیبایی گل🌸💖 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
♦️ارسال لایحۀ عفاف و حجاب به دولت 🔹سخنگوی قوه قضائیه: پیش‌نویس لایحۀ عفاف و حجاب در ۹ ماده در قوه قضائیه تهیه و پس از تصویب رئیس دستگاه قضا به دولت ارسال شد. 🔹این لایحه در کمیسیون حقوقی و قضایی دولت در حال بررسی است و تقدیم هیئت وزیران خواهد شد. 🔹نظرات دستگاه‌های دخیل در این موضوع هستند، در نظر گرفته شده است. 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
حال وحوصله داری با فرزندت سروکله بزنی😳 تازه چیزی هم یاد نگیره 😔 کارو باید سپرد دست کاردون 😍 با همکاری کانون ائمه بقیع برگزار می شود : 🔸 تدریس خصوصی دروس ابتدایی 🔹رفع مشکلات خواندن، نوشتن و ریاضی 🔸 بهبود عملکردهای پایه مغز( حافظه- توجه و..) 🔹بصورت فردی وگروهی 🔸 باقیمت توافقی 📌 برای هماهنگی با شماره ۰۹۱۰۰۷۷۲۹۳۰ ( نجفی) تماس حاصل کنید .
آستین کوتاه و کروات برای کارمندان دولت ممنوع شد 🔸سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر: 🔸منظور این نیست که به کسی که کراوات زده، خدمات ارائه نشود، منظور این است که سیستم دولتی و کارمندهای دولت موظف به رعایت آن شاخص‌ها هستند و کارمند دولت نمی‌تواند در مجموعه دولتی کراوات بزند. 🔸شاخص هایی که کارمندان دولت باید آن‌ها رعایت کنند؛ لباس‌های زننده، مارک‌ها، آستین‌کوتاه و لباس‌های چسبان و شلوارهای‌کوتاه در مورد لباس آقایان است که باید رعایت کنند. اگر مواردی از این دست باشد، فرد متخلف طبق آن چارچوب و دستورالعملی که مصوب است، درمرحله اول تذکر می‌گیرد و در مرحله دوم در حوزه تخلفات اداری مورد بررسی قرار می‌گیرد. 🔸در فضای عمومی هم در مورد پوشش اگر مردم هم چارچوب را رعایت نکنند و فرضا لباس زننده، چسبان، شلوار کوتاهی باشد باید نسبت به آن اقدام انجام شود اما خیلی کم هستند و زنندگی لباس آقایان خیلی هم به چشم نیامده است 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
خبری خوش برای علاقمندان به ثبت نام در مقطع افسری پیش ثبت نام افسری فراجا (دانش آموخته) به اطلاع همراهان گرامی میرسانیم : علاقه مندان جذب در مقطع افسری فراجا ، مرکز گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از بین متقاضیان دارای مدرک ۱/کارشناسی ۲/ کارشناسی ارشد اقدام به پیش ثبت نام مینماید. علاقه مندان می‌توانند ثبت نام اولیه را انجام دهند و در مراحل بعدی شروع به روند های گزینش و استخدام کنند. آدرس مراجعه جهت ثبت نام : تهران / میدان انقلاب اسلامی / ابتدای کارگر جنوبی / نبش خیابان نظری / طبقه (۳) شماره تماس اداره گزینش و استخدام فراجا : ۰۲۱۶۳۹۸۱۳۹۵ 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
یکم دیر ولی بازم خوبه 👏👏 صدا و سیما قراره مناظره علی علیزاده ( تحلیلگر سیاسی) و صادق زیبا کلام رو که چند هفته قبل انجام شده رو از شبکه مستند پخش کنه با تمام نقد هایی که به صدا و سیما داریم این که شروع کردند به پخش این چنین مناظرات جای خوشحالی دارد امیدواریم ادامه دار باشد این برنامه رو از دست ندید 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
تغییر ساختار ثبت‌نام، اعتراض و پیگیری یارانه‌ها در قم 🔹️برای اولین بار در کشور در بین ادارات کل تعاون کار و رفاه اجتماعی سراسر کشور اداره‌ کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان قم به گروه یارانه ملی با مدیریت سازمان هدفمندسازی یارانه ها پیوست. 🔹️افرادی که یارانه‌شان قطع شده‌ است باید به سامانه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی  hemayat.mcls.gov.ir مراجعه کنند و افرادی که اصلا یارانه نمی‌گرفتند، باید برای ثبت نام به سامانه my.gov.ir سازمان هدفمندسازی مراجعه شود. 🔹️افرادی که گردش حساب بالایی در یک ماه یامقطعی از زمان داشته‌اند یارانه‌اش به این دلیل قطع نخواهد شد و با این موضوع دهک بندی او تغییر نمی‌کند، چرا که گردش مالی و یا درآمدهای افراد در طول چند سال مورد بررسی قرار می‌گیرد. 🔹️امکان دارد یکی از اعضای خانواده، و یا فردی حساب خود را برای تنخواه شرکتی و یا مؤسسه‌ای اختصاص داده باشد یا اینکه حساب شخصی‌اش را به دیگری واگذار کرده باشد که با آن تجارت و یا کسب درآمد انجام شده است. در این صورت می‌تواند به سامانه hemayat.mcls.gov.ir مراجعه و درخواست خود را ثبت کند. ┄┄┄┄┅┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┅┄┄┄┄ 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا، همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند، تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بر بریدن از خویش ثبت نموده باشند. اللهم صل علی محمد و آل محمد🕊️ 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
طرح های بیمه سرمد(1).pdf
652.2K
📌 بیمه تکمیلی صندوق ذخیره بسیجیان ✅ نکات مهم: 🔰 زایمان و ناباروری دوره انتظار ندارد. 🔰 در انتخاب نوع طرح بیمه دقت کنید،بعد از ثبت امکان انصراف یا تغییر طرح وجود ندارد. 🔰 پرداخت حق عضویت سالانه و بارگذاری صحیح مدارک الزامیست. 🔰دوره انتظار جهت بیماری های مزمن فقط ۳ ماه 🔰ثبت بیمه تکمیلی برای کلیه اعضای خانواده الزامیست. 🔰 بیمه تکمیلی همراه با بیمه عمر و حوادث و آتش سوزی ارائه می شود. 🔰امکان ثبت بیمه تکمیلی،برای پدر و مادر فعلا وجود ندارد. 🔰اعضایی که بیمه خود را تا ۲۴ ماه ثبت کنند،الزام خانوار را رعایت کرده و مدارک ایشان به صورت کامل تایید شود،از اول ماه بیمه بوده و از ۱۵ ماه بعد نیز در مراکز طرف قرارداد با بیمه سرمد می توانند به صورت آنلاین از بیمه استفاده کنند. 🔰 هزینه طرح‌های بیمه به شرح زیر می‌باشد: 📌طرح ۱: هرنفر یکساله ۲٫۳۶۱٫۰۰۰ تومان 📌طرح۲:هرنفر یکساله ۱٫۸۶۶٫۰۰۰ تومان 📌طرح ۳:هرنفر یکساله ۷۹۲٫۴۰۰ تومان 📌طرح۴:هرنفر یکساله ۷۷۱٫۴۰۰ تومان ------------------------ ------------------------ ✅ لینک ثبت نام سامانه سحاب: 🌐 www.Sahabcard.ir 📲ارتباط با نماینده صندوق جهت پاسخگویی در فضای مجازی: 🆔 @qom_ticket ✅ لینک کانال‌های استانی: 🆔eitaa.com/szbasijian_qom 🆔splus.ir/szbasijian_qom 🆔ble.ir/szbasijian_qom ✅ پل های ارتباطی با صندوق ذخیره بسیجیان 📞 02141013000 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا جمهوری اسلامی حرام است؟ از زبان یک روحانی عراقی بشنوید!!! ❗️حتما تا آخر ویدئو رو ببینید❗️ 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 «یکی مثل همه» 🔷 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی قسمت دوازدهم 🔶مسجدالرسول-کتابخانه مسجد🔶 خبر راه‌اندازی گروه تئاتر مثل بمب در کل شهرستان صدا کرد. چه برسد به آن محله! نرجس اگر کاردش میزدی، خونش درنمی‌آمد. فورا دوباره تشکیل جلسه داد تا ببینند چه خاکی باید به سر کنند؟! سمانه که آن روز از همه زودتر آمد و صندلی‌ها را برای جلسه مرتب کرده بود، اولین کسی بود که حرف زد. سمانه گفت: «خانم ایزدی! اگه اون شب شما کوتاه نمیومدید و اجازه می‌دادید شعار مرگ بر بی‌حجاب سرمی‌دادیم، این آقای طلبه معلوم الحال خودشو جمع و جور می‌کرد! از امشب سر و کله انواع و اقسام شیاطین به مسجد باز میشه! اینم در این شرایط که مسجد پر از پسرای جوون و نوجوون هست. خانم ایزدی ما نباید مماشات کنیم.» نرجس جوابش را داد و گفت: «اگر آن شب به زینب سیلی نمی‌زدم، شاید می‌توانستیم شعار بدیم. ولی گولِ بازیِ زینب رو خوردم. زینب خودشو انداخت جلو تا من فقط با اون روبرو بشم. این رو آقای ذاکر بعدا بهم گفت. کاش نمی‌زدمش تا زبونم دراز باشه. ولی دیگه اینبار گولِ عملیات روانی زینب رو نمی‌خورم.» سمیه در اسکلی لنگه نداشت با بغض گفت: «خانم من دیشب خوابِ یکی از شهدا را دیدم. اگه خدا قبول کنه، مدتی هست که با اون شهیدِ عزیز نامزد شدیم.» بقیه خوشحال شدند و به سمیه «مبارک باشه. ایشالله تا بهشت با هم باشین.» گفتند!! سمیه هم سرش را لحظاتی پایین انداخت و مثلا خجالتِ ریزی کشید و ادامه داد: «آره. می‌گفتم. شهیدم خیلی دلخور بودند. هرچی رفتم دنبالشون و گفتم چرا ازم روبرمی‌گردونی؟ نگام نکرد. از یه چیزی ناراحت بودن و چشماشون غصه داشت.» سمانه فورا از فرصت سواستفاده کرد و گفت: «بفرما! اینم یه نشونه بد! دیگه شهدا چطوری باید به ما بگن که این طلبه مایه نحس و ننگ این مسجد میشه؟!» سمیه گفت: «امروز غروب می‌خوام برم سرِ مزارِ نامزدِ شهیدم و اینقدر گریه کنم تا خودش یه راهی پیشِ پامون بذاره.» الهه که کلا فازش به این‌ها نمی‌خورد به سمیه گفت: «آبجی میگما! حالا از کجا معلوم که بخاطر اتفاقات اخیرِ مسجد، نامزدِ شهیدت ناراحته؟ شاید به خاطر این که با تو نامزد شده، پشیمونه بنده خدا!» همه به الهه بد نگاه کردند. نرجس به الهه گفت: «اصلا کی گفت تو بیایی اینجا؟ اینو کی راه داده جلسه؟» الهه با تعجب گفت: «چرا خانم؟! چی گفتم مگه؟ آخه سمیه جون که با نامزدش هم صحبت نشده! از کجا معلوم که...» نرجس با تندی به الهه گفت: «اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی، می‌ندازمت بیرون! مراعات لطفا! مراعات این جلسه نمی‌کنی، لااقل مراعاتِ دل و حالِ خوشِ سمیه رو داشته باش!» همه ساکت شدند و الهه هم سرش را زمین انداخت! نرجس گفت: «احتمالا دخترا امشب برای ثبت نام میان مسجد! ما نباید بیکار بشینیم. فراخوان بدین که حضورِ همه خواهرانِ آمر و ناهی امشب الزامی است. امشب تنگه کوه احد را نباید رها کنیم. رها کردن تنگه کوهِ احد همانا و از دست رفتن دستاوردهای معنوی و فرهنگی ما هم همانا!» سمانه گفت: «حتما. چشم. فقط واسم سواله که چرا آقای ذاکر تا الان اقدامی نکردند؟! قصد ندارن یه کاری کنن؟» نرجس لبخندی زد و گفت: «چرا. آقا ذاکر مشغوله ماشالله. دارن از بالا اقدام می‌کنن.» 🔶دفتر کار ذاکر🔶 ذاکر که فکرش بابت داود و طرح تئاتر برای دختران مشغول بود، تلفنش را برداشت و برای حاج آقا سلمانی(همان روحانی بلندپروازی که در قسمت اول، چند نفر را با خودش به دفتر حاجی خلج برده بود و تلاش می‌کردند سلمانی را به به جای مهدوی به مسجدالرسول بفرستند اما خلج قبول نکرد) تماس گرفت. -سلام علیکم و رحمت الله! -سلام حاج آقا سلمانی بزرگوار! احوال شما؟ -خدا را شکر. هستیم. شما چطورین؟ -والا چه عرض کنم؟ شکر. بد نیستم. حاج آقا گله دارم ازت. از همتون. از حوزه علمیه! @Mohamadrezahadadpour ادامه👇👇
-خیر باشه آقای ذاکر! چه قصور و تقصیری از ما سر زده؟ -شما که می‌دونستین مسجد ما چقدر مهمه. چرا این جوانکِ آخوندنما رو فرستادین؟ -والله بالله من هر چی گفتم، کسی حرف منو گوش نداد. چی شده حالا؟ گند بالا آورده؟ -گَند مالِ یه ساعتشه. -میدونم. میدونم حاجی. دل ما هم از دست همچین طلبه‌هایی خونه. مطمئنم دل امام زمان هم خونه. -من کاری به این چیزا ندارم. پاشو بیا از امشب مسجد ما! مسجد خودتم میگم یکی دیگه بره تا چراغش خاموش نشه. -نمیشه قربونت برم. نمیشه حاجی. حوزه نمیذاره! حاجی خلج نمی‌ذاره. -پس من چیکار کنم؟ ما دیگه نمی‌تونیم این داود رو تحمل کنیم. این خیلی مشکل داره. -والا چی بگم. فقط یه راه داره. -چی؟ بگو خب! - ببین حاجی! اگه ازش جرم خاصی سراغ دارین، مستقیم برو دادسرای ویژه روحانیت تا دخلش رو بیارن! اما اگه فعلا چیزی ازش نداری، برو حوزه. رو پیشِ حاجی خلج. برو با حاجی خلج ببند. طلبکار باش ازش. بگو چرا اینو فرستادی؟ از حوزه فیتیله‌اش رو بکشی پایین بهتره. دیگه تا عمر داره قد راست نمی‌کنه. -ای ول. راست میگی. اگه از حوزه بزنیمش بهتره. دیگه حوزه تاییدش نمی‌کنه و هیچ‌کس و هیچ‌جای دیگه راهش نمیدن. -آره. برو بگو آبرو حوزه داره میره. علما رو آبروی حوزه حساسن. -آره. راس میگی. خوب شد واست زنگ زدم. دستت درد نکنه. راس میگفتن که آخوند رو باید به آخوند واگذار کرد! -زنده باشی. بازم من درخدمتم. علاقه خاصی هم به این مسجدی که هستم ندارم. وقت و دانش ناقابلی دارم که گرفتم کفِ دستم و هر جا تکلیف باشه میام. -حواسم هست. گزینه ما خودتی دلاور! -کوچیک شمام. این را گفتند و قطع کردند. ذاکر گرفت که باید آب را از سرچشمه گل‌آلود کرد. پاشد رفت حوزه. 🔶حوزه علمیه🔶 ذاکر در دفتر حاج آقا خلج نشسته بود. روبروی یکدیگر. حاج آقا خلج مثل همیشه با ادب و متانت، سرشان را پایین انداخته و تسبیح کوچکی در دست داشتند و هر از گاهی به چهره ذاکر نگاه می‌کرد. ذاکر سخنش را اینطور شروع کرد: «ما همیشه مدیون زحمات علما و مراجع و روحانیت بودیم. از قدیم الایام، مردم با روحانیت مانوس بودند و درِ خونه علما به روی همع باز بوده. مثل خودتون. مثل مرحوم ابوی که خدا روحشون رو شاد کنه. من یادمه که بچه بودم و ابوی شما چه منبرها می‌رفتند و چه موعظه‌ها می‌کردند.» حاجی خلج گفتند: «تشکر. خداوند ارواح همه علما و گذشتگان را شاد کنه.» ذاکر: «ان‌شاءالله. بله. عرض می‌کردم. ما همیشه مدیون زحمات علما بودیم. علما پناه مردم و دین بودند. اما الان نمیدونم چه اتفاقی افتاده که باید در مسجدی که چندین قرن تاریخ داره و جاپایِ علما و بزرگان هنوز از اون مسجد خشک نشده، باید صدای کف زدن و جیغ بچه‌هایی بشنویم که اصلا معلوم نیست طهارت می‌گیرن یا نه؟ میان نماز جماعت اما مشخص نیست که وضو دارن یا نه؟ حالا خودشون هیچ. بابا و مادراشون با اون سر و وضع و جلافت و بی‌حیایی رو چیکارشون کنیم؟» حاجی خلج هیچی نگفت و حتی سرش را هم تکان نداد. گذاشت ذاکر خوب حرفایش را بزند. ذاکر گفت: «حاج آقا جان! شما بزرگ ما هستین. منو هم می‌شناسین. زیر منبر خودتون بزرگ شدم. آدم‌شناسم. بالاخره یه عمر کار کردم و میدونم کی چی کاره است و کی چی کاره نیست. اگه نظر منو بخواید، این آقا داود اصلا این کاره نیست. ینی کلا تو خط من و شما و علما نیست. رفتار و افکارش خطرناکه. کاش از اولش با من مشورت کرده بودین تا ریز و درشتشو بریزم رو دایره و بفهمیم داود کیه! این آقا داود نه تنها انقلابی نیست بلکه مسئله داره. تو خط مستقیم نیست. کاراش همش شبهه داره. حتی خوفِ این وجود داره که ای چه بسا نفوذی باشه.» @Mohamadrezahadadpour ادامه👇👇
خلج با شنیدن این کلمه، طاقت نیاورد و برای لحظاتی چشمانش را با جدیت هر چه تمام‌تر در چشمان ذاکر دوخت. ذاکر که آمده بود تا به هر ترتیبی هست ریشه داود را از بیخ و بُن بکَند، کوتاه نیامد و ادامه داد و گفت: «باور بفرمایید! من صلاح و خوبی و مصلحت روحانیت و اسلام و انقلاب رو می‌خوام. این بچه اصلا بزرگتر و کوچکتر حالیش نیست. تفکراتش مسمومه. معلومه که ذهن و وجود طاهر و پاکی نداره. مشخصه که به بهانه هنر، فقط دنبال حاشیه و این چیزاست. حالا هم اومده تز داده که دخترا تئاتر کار کنن! می‌بینید خداوکیلی؟! می‌بینید با ناموس امیرالمومنین و ناموس شهر و محله من و شما داره چیکار میکنه؟ می‌خواد دخترامون رو قَوّال کنه! به‌خدا قدیم اگه به کسی میگفتن قَوال، فحش محسوب میشد! اما الان تو ذهن و فکر این آقا داود شما نه تنها هیچ قبحی نداره بلکه داره جوری زمینه سازی میکنه که دختر بی‌حیاها و مامانای از خودشون خرابتر، پاشون به آخرین سنگر حزب الله که مساجد هست باز بشه و اونجا رو تبدیل کنن به آندِلُس! خداوکیلی اینا اون چیزی نیست که تو حوزه‌ها به اینا یاد میدین. این معلومه که از جای دیگه داره آب میخوره. من که بالاخره می‌فهمم این آدم کیه و به کجا وصله! ولی گفتم اول بیام پیش خودتون تا گرهی که میشه با دست باز کرد، با دندون باز نکنیم. ببخشید. اطاله کلام شد. ضمنا هیئت اُمنا هم سلام خدمتتون رسوندند.» لحظاتی گذشت و حاجی خلج همچنان سرش پایین بود و ذکر می‌گفت. ذاکر هم حس و حال قهرمانان را داشت و منتظر بود که طعمه‌ای که پهن کرده، اثرش را بگذارد و ماهی بزرگش را شکار کند و برود. که یکباره دید حاجی خلج گوشی همراهش را از جیبش درآورد و برای داود تماس گرفت و گذاشت روی آیفون! -سلام حاج آقا. -سلام و رحمت الله. چطوری پسر جان؟ -دستبوسم. مشتاق دیدارم. شما چطورین؟ -ولله الحمد. خوبم خدا را شکر. از وقتی رفتی مسجدالرسول، نه دیدمت و نه صدات شنفتم. گفتم خودم زنگی بزنم و حال و احوالی بپرسم. -خدا از بزرگی کمتون نکنه حاج آقا جان. به خدا شرمندم. وظیفه من بود که تماس بگیرم و بیام خدمتتون. ببخشید. اینجا خیلی کارِ زمین مونده داره. احمد و صالح هم آوردم اما اصلا نمیرسیم حتی یه سحری درست و حسابی بخوریم. از بس بچه‌ها جمع شدن و اینجا مشغولن. -الهی شکر. شیر مادرت حلالت. روسفیدم کن. -من آبرو و همه وجودمو گذاشتم وسط. لحظات سرنوشت سازی بود. ذاکر با خودش فکر میکرد که حاجی خلج فعلا دارد موضعِ داود را بی‌حسی میزند تا سوزنِ بزرگ و کلفتِ نقد و گلایه را به جان داود فرو کند. هیجان داشت و منتظر بود ببیند حاجی خلج چه می‌کند. که دید... -داود جان! زنگ زدم دو تا مسئله بهت بگم. اول این که صبح و ظهر و شب برات دعا میکنم. دعا میکنم روسفید بشی. دعا میکنم مِهرت تو دل مردم بیفته و موفق باشی. داود با شنیدن این جمله بی‌اختیار گریه‌اش گرفت. هرچند تلاش می‌کرد که صدای نفس‌های داغش به آن طرف خط نرود، اما با شنیدن این جمله حاجی خلج، دیگر نتوانست خودش را کنترل کند. آدم است خب. حق دارد. گاهی آدم هر چند هم موفق باشد و یا پوستش کلفت باشد و وسط میدان، آبرویش را کفِ دستش گذاشته باشد و برای اسلام و انقلاب تلاش کند، اما گاهی نیاز دارد یک بزرگتر، یک استاد، یک مراد، یک پیر، یک صاحب نفس، درِ گوشش بگوید دمت گرم! درِ گوشش بگوید ای ولا! بگوید میخوامت! بگوید دُرُستی! بگوید همین خط را بگیر و تا ته برو. داود هم نیاز داشت. و چه به موقع خدا به دلِ صافِ آن مدیر حوزه و روحانی خودساخته انداخته بود که برای کسی که جایِ پسر نداشته‌اش بود تماس بگیرد و با یک جمله«دعات می‌کنم» دلش را گرمتر کند. @Mohamadrezahadadpour ادامه👇👇
همین طور که داود چشمانش اشکی بود اما دل و خاطرش روی ابرها بود، حاجی خلج گل دوم را هم به او زد و گفت: «مطلب دوم این که من مبلغ ده میلیون تومن برای مرحوم پدرم نگه داشته بودم که از طرف ایشون برای سفر کربلا خرج کنم. بنظرم اگه روح پدرم مطلع بشه که یه جوون با عرضه تر از پسر خودش، رفته تو مسجدش و داره کار فرهنگی میکنه، راضی تر باشه که به جای این که من برم کربلا، بدم به شما تا هر طور صلاح دونستی، در کار فرهنگی خرج کنی.» دیگر چشمان داود نمیدید از اشک. دیگر توان کنترل نفس‌هایش را نداشت. زبانش بند آمده بود از آن همه بزرگواری و توجه. بله توجه. حاجی خلج ادامه داد و گفت: «دست و بالم خالیه وگرنه بیشتر کمکت می‌کردم. حالا اینو می‌زنم به حسابت. اگه کم و کسری داشتی، تعارف نکن و به خودم بگو تا یه فکری به حالش بکنم. خب به کارت برس. کاری با من نداری؟» داود هم مثل خودم، وقتی بغض و اشکش توامان میشد، قادر به ادای کلمات نبود. فقط توانست بگوید«دست‌بوسم. خدا از بزرگی کمتون نکنه.» تا بوده و نبوده، علمایِ ربانی در حوزه‌ها و بلاد، لنگرِ آرامش و ایمان مردم بوده و هستند. علمایی که طلبه‌پروری آنها کیمیای محبت و اکسیرِ حیات‌بخش علمای فردا و فرداهاست. تا باد چنین بادا. فکر نمی‌کنم لازم باید بگویم که در آن لحظه، ذاکر چه حالی داشت و چطور مانند ژلهء آفتاب خورده، ولو شد روی صندلی! حتی به مخیله‌اش نمی‌آمد که حاجی خلجِ خوش قلب و بزرگوار، اینطور حالِ اساسی از آنها بگیرد و تمام آن حال را یکجا بفرستد به سینه و دلِ داود. اما... قصهء خودِ ذاکر به جاهای باریکتری داشت می‌کشید. چرا که به قولِ قدیمی ها« نزن دری را با انگشت... که میزنن درت را با مُشت» @Mohamadrezahadadpour ادامه دارد...
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
#تست_هوش کدام ظرف زودتر از بقیه پر میشود🤔🤔 دوست داشتید پاسخش برامون بفرستید🙏 #یه‌کم_سرگرمی😁😁 💠در
✅پاسخ آب بعد از عبور A.وBوارد Cمیشود در ظرف C دو راه وجود دارد یکی به ظرف J و دیگری به D که راه D پایین تر است و آب زودتر از وارد Dمیشود و مستقیم از Dوارد G میشود پس ظرف Gزودتر از بقیه پر میشود 👌سپاس از عزیزانی که پاسخگو بودند حالا بماند نیمی پاسخ اشتباه دادند 😉😉 و نیمی پاسخ صحیح👏👏 هدف بود☺️☺️ تشکر از همراهان گرام🙏🙏❤️ 💠در کانال خبرگزاری صرم با ما همراه باشید👇 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا