[ سَربآز ³¹³ ]
_
بعد از شهادتِ آقا محسن ؛ دیدم علی همش میوفته
میخواستم ببرمش دکتر ..
شب محسن اومد تو خوابـم بهم گفت ،
خانم ، علی چیزیش نیست ..
منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه!(:
- به نقل از همسرِ شهید .
[ سَربآز ³¹³ ]
_
حضرت ِآقا خیلی قبلتر از شهادت حاجی گفتن :
کسانی هستن که قراره روز قیامت شفاعت ِما رو کنن .
یه نگاه به حاجی کردن ُگفتن :
ایشون هم از اون آدمها هستن'!
هر که مجنون ِحسین است ،
خوشا بر حالش چون که لیلای دلش ؛
لیلای ِخداست !(: "
[ سَربآز ³¹³ ]
_
‹رفقا هروقت از درس خوندن خسته شدین›
به این عکسا نگاه کنید
توی جبهه هم جنگیدن ..
هم درس خوندن ؛
هم امتحان نهایی دادن !
هم کنکور دادن !
میدونستید خیلی از رزمندهها توی جبههها کنکور دادن و قبول شدن ولی شهید شدن!(:
میخای درس بخونی بدون ِتنبلی ؟!
هی زیر لب بگو :
- وَارزُقنی اِجتهادِ المُجتَهِدین -
جوان گفت :
امام ِزمانت را میشناسی ؟
پیرمرد :
بله میشناسم !
جوان :
پس سلامش کن :)
پیرمـرد :
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندی زد و گفت :
و علیکم السلام ((((:
چرا پسرا لباس فرم هاشون اجباری نیست😭 .
بخدا میبینمشون دلم میخواست پسر باشم ، فکر کن تو ایام فاطمیه راحت مشکی میپوشیدن ..
من اصلا فشاری نیستم😃؛