eitaa logo
[ سَربآز ³¹³ ]
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
42 فایل
ما ؟ شیعهِ مولا علی بیشتر سَرباریم تا سرباز ؛ نه خشک ِمذهب ، نه شُل مذهب یه چیزی بین ِاینها ؛ شاید سربازی باشیم در رکاب ِآقا³¹³؛ ‹ نیمچه عکاس | شاید منتظر ³¹³ › اگر ایرادي‌ بود به‌ ما بچسبونید ، نه‌اسلام * دین‌ اسلام‌ کامله‌ ولی‌ من ُشما ، نه . !
مشاهده در ایتا
دانلود
-رمان رفیق بسیجی _۱ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ امیر رضا : محمدددد محمدد داش ممد 😫😫😫 محمد: جاان محمد 🙂 امیر رضا: فرمانده چکارت داشت واسه ماموریت بود؟🧐 محمد:میخاست زمان تعیین کنیم واسه جلسه امیر رضا: جلسه؟ جلسه چی🧐 ماموریت گشت زنی نمیریم امشب؟ محمد: آره جلسه برای ماموریت 🙃 نه متاسفانه امروز نمیریم گشت امیر رضا: ای بابا کی میریم خب باشه 😕 محمد:زمان بگین من به فرمانده بگم راستی به علیرضا هم بگو امیر رضا: باشه میگم فردا بعد جلسه خوبه؟ محمد:اره خوب میگم ---------- پ ن: سلام امدم با رمان🙂🙃
رمان رفیق بسیجی _۲ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ راوی:قرار بود بعد جلسه بریم گشت زنی سید امیررضا:علیرضاااااااااااابریم دیگه دیر شد🙄 سید امیر رضا:آرمان توهم بیا محمد:امیر رضاا سید: جانم داداش😌 محمد:جانت بی بلا فرمانده زنگ زده بود میگفت اگه امکان داره زود بیاید امیر رضا:واااای از دست اینا بریم ارماان،علیرضاا دیر شد😡😠😠 علیرضا:چخبرتونه اومددم خونه بودم داشتم یه دوش میگرفتم🤭 سید:من از دست این دق میکنم 😵‍💫 سید:به آقا پیداش شد دوش میگیری انقد دیر نکن 😑 علیرضا:آرمان کووو🤦 علیرضا:بچه ها دیر شد بریم الان هرچی بشه فرمانده از چش من میبینه سید:بریم دیگه🚶‍♀ محمد: نترسین من به گردن میگیرم😶 سید:آرماان😩😩 سید:بریم بابا این نمیاد😰 سید:بریم علیرضا ماشین روشن کن😔 علیرضا:باش داداش محمد:من باماشین سپاه اومدم زود سوارشید بریم🚙🚙 _____ پ. ن: ارامش طوفان نزدیک
اینم رمان
_❤️‍🩹👌🏻
Salam Bar Ebrahim 25.mp3
6.11M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
Salam Bar Ebrahim 26.mp3
5.23M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
Salam Bar Ebrahim 27.mp3
5.56M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
☘😉
بسیجی.. یک کارت عضویت دارهـ.. که اونم سند شهادتشه.. :)
-
بسم رب المهدی(:🌿
صبحتون به زیبایی بین الحرمین🧑‍🦯💚