eitaa logo
[ سَربآز ³¹³ ]
1.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
42 فایل
ما ؟ شیعهِ مولا علی بیشتر سَرباریم تا سرباز ؛ نه خشک ِمذهب ، نه شُل مذهب یه چیزی بین ِاینها ؛ شاید سربازی باشیم در رکاب ِآقا³¹³؛ ‹ نیمچه عکاس | شاید منتظر ³¹³ › اگر ایرادي‌ بود به‌ ما بچسبونید ، نه‌اسلام * دین‌ اسلام‌ کامله‌ ولی‌ من ُشما ، نه . !
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت آدمِ گناهکاری که به خدا تکیه میکنه بهتر از آدم خوبیه که به کارهاش تکیه میکنه و منم منم میکنه! قشنگ ترین مطلبی بود ک خوندم🌱
میگن سود آورترین شغل در آمریکا دندون پزشکی هست. از بس ما مشت محکم بر دهان آمریکا میزنیم بیچاره ها دندون سالم ندارن خب..🗿🔪
رفقا فقط ۷نفر دیگر تا ۸۰۰تاییمون🙂💚
❤️00:00❤️ به وقت عاشقی
نمازت سرد نشه رفیق😉
-بسم رب الحسین؛
پس زمینع گوشیتون رو زیبا کنید🙂!
هدایت شده از ن‍ق̽ـ̍ـ‌اش‌ خـ‌ی͎الـ‌ـے🥺🎨"!
+کربلا‌چه‌شکلیه؟ -بهشته‌خدا‌روی‌زمین +چرا؟! -آخه‌‌جایی‌که‌امام‌حسین‌اونجا‌قدم‌میزنه با‌بهشت‌فرقی‌نمیکنه(:🫀🥺 🐚'
هدایت شده از ‌حرف دل
زندگی تو نجف اینطوری که هر وقت دلت بگیره پامیشی میری حرم ، مولا رو زخمات چشم‌زخم ناراحتی خوب کن بزنه. (((:
گمنامۍ‌یعنۍ‌درد.. درد؎‌شیرین.. یعنۍ‌با؏ـشق‌یڪۍ‌شدن.. یعنۍ‌اثبات‌اینڪه‌ازهمہ‌چیزت‌برا؎ معشوقت‌گذشتۍ.. یعنۍ‌فقط‌خدارادید؎ورضا؎اورا خواستۍ‌نہ‌تعریف‌وتمجید‌مردم‌را.. -ا؎ڪاش‌همہ‌ماگمنام‌باشیم(:🌱
میشه نفری سه تا اللهی به رقیه بگید برام؟🙂 دعا کنید اونیکه دلم میخاد بشه!(: اللهی به رقیه اللهی به رقیه اللهی به رقیه 💔
بہ‌قول‌استاد‌‌رائفی‌پور: این‌‌همہ‌روایٺ‌درباره‌‌مهدویٺ‌هسٺ! آقا‌‌توی‌یڪیشون‌نفرمودن‌،اگرمردم‌دنیا بخوان‌‌!ظهوراتفاق‌‌میفته..! توے‌همشون‌فرمودن‌: اگر‌شیعیان‌ما اگر‌شیعیان‌ما.. بابا‌...گره‌...خودِماییم.💔
☘☘بِسم رَبّ الشُهَدا☘☘ نامه شهید محمدخانی به روایت همسر هر روز: ۳پارت
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 امیر حسین سه ماه و نیمه بود که از سوریه برگشت😁🤩 می خواست ببیند امیر حسین او را می شناسد یا نه؟ دستش را دراز کرد که برود بغلش .. خوشحال شده بود که « خون ، خون رو می کشه!»😍😂 وقتی دید موهای دور سر بچه دارد می ریزد ، راضی شد با ماشین کوتاه کند😅 خیلی ناز و نوازشش می کرد .. دیگر از بوسیدن گذشته بود ، به سروصورتش لیس میزد😐 می گفتم : یه وقت نخوریش! »🙄😂 تا در خانه بود ، خودش همه کارهای امیرحسین را انجام می داد😁 از پوشک عوض کردن و حمام بردن تا دادن شیشه شیر و گرفتن آروغش😂 چپ و راست گوشی اش را می گرفت جلویم که : « این کلیپ رو ببین .. زنی لبنانی بالای جنازة پسر شهیدش قرص و محکم ایستاده بود و رجز می خواند! گفت : « اگه عمودی رفتم افقی برگشتم ، گریه زاری نکن مثل این زن محکم باش !» نصیحت می کرد بعد از من چطور رفتار کن و با چه کسانی ارتباط داشته باش.. به فکر شهادت بود و برای بعد از آن هم برنامه خودش را تنظیم کرده بود 😣 در قالب شوخی و گاهی هم جدی حرف هایش را می زد . می گفت : « اینکه این قدر توی سوریه موندم یا کم زنگ می زنم ، برای اینه که هم شما راحت تر دل بکنین هم من!»💔
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 بعد از تشیع دوستانش وی آمد می گفت : «فلانی شهید شده بچه‌ ی سه ماهه اش رو گذاشتند روی تابوتش .. تو نزار روی تابوت ، بذار روی سینه م! » حتی گاهی نمایش تشییع جنازه خودش را هم بازی می کردیم😭😂 وسط هال دراز به دراز می خوابید که مثلا شهید شده و می خندید🤦🏻‍♀😂 بعد هم می گفت : « محکم باش!» و سفارش می کرد چه کارهایی انجام دهم 🙁 گوش به حرف هایش نمی دادم و الکی گریه زاری می کردم ، تا دیگر از این شیرین کاری ها نکند😐😁 رسول خلیلی و حاج اسماعیل حیدری را خیلی دوست داشت .. وقتی شهید شده بودند ، تا چند وقت عکس و تیزر و بنرو اینها را برایشان طراحی می کرد . برای بچه های محل کارش که شهید شده بودند ، نماهنگهای قشنگی می ساخت . تا نصفه شب می نشست پای این کارها 🙁😕 عکس های خودش را هم ، همان هایی که دوست داشت بعد در تشییع جنازه و یادواره هایش استفاده شود ، روی یک فایل در کامپیوترش جدا کرده بود 😔😭 یکی سرش پایین است با شال سبزو عینک ، یکی هم نیمرخ . اذیتش می کردم می گفتم : « پوستر خودت رو هم طراحی کن دیگه!»🙂 در کنار همه کارهای هنری اش ، خوش خط هم بود ..😍😁 ثلث و نستعلیق و شکسته را قشنگ می نوشت . . این خوش خطی در دوران دانشجویی و در اردوها بیشتر نمود پیدا می کرد : پارچه جلوی اتوبوس ، روی درهای ورودی و دیوارهای مسجد و حسینیه ها مینوشت:« میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم ، منم گدای فاطمه »🙂😔 وقتی از شهادت صحبت می کرد ، هرچند شوخی و مسخره بازی بود ، ولی گاهی اشکم را در می آمد😢 گاهی برای اینکه لجم را در آورد ، صدایم می زد : « همسر شهید محمد خانی!»😔😔😭😭
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 من هم حسابی می افتادم روی دنده لج که از خر شیطان پیاده شود . . همه چیز را تعطیل می کردم 😁😐 مثلا وقتی میرفتیم بیرون ، به خاطر این حرفش می نشستم سرجایم و تکان نمی خوردم 😂😐 حسابی از خجالتش در آمدم تا دیگر از زبانش افتاد که بگوید : « همسر شهید محمد خانی ! » 😭😂 روزی از طرف محل کارش خانواده ها را دعوت کردند برای جشن . ناسازگاری ام گل کرد که « این چه جشنی بود ؟ این همه نشستیم که همسران شهید بیان روی صحنه و یه پتو از شما هدیه بگیرن ؟ این شد شوهر برای این زن ؟ اون الان محتاج پتوی شما بود ؟ آهنگ سلام آخر خواجه امیری رو گذاشتن و اشک مردم در اومد که چی ؟ همه چی عادی شد ؟ »🙂🙃 باید میرفتیم روی جایگاه وهديه می گرفتیم که من نرفتم . فردایش داده بودند به خودش آورد خانه . گفت : « چرا نرفتی بگیری ؟ » آتش گرفتم.. با غیظ گفتم : « ملت رو مثل نونوایی صف کرده بودن که برن یکی یکی کارت هدیه بگیرن! برم جلوبگم من همسر فلانی ام و جلوی اسمت رو امضا کنم ؟ محتاج چندرغاز پولشون نبودم! » 😒😏 گمان کردم قانع شد که دیگر من را نبرد سرکارش 😂 حتی گفت : « اگه شهید هم شدم ، نرو! » 🤣 همیشه عجله داشت برای رفتن . اما نمیدانم چرا این دفعه ، این قدر با اطمینان رفتار می کرد . .🚶🏻‍♀ رفتیم پلیس ۱۰+ تا پاسپورت امیرحسین را بگیریم ، بعدهم کافی شاپ 😍🙂 می گفتم : « تو چرا این قدر بی خیالی ؟ مگه بعدازظهر پرواز نداری ؟ » بیرون که آمدیم ، رفت برایم کیک بزرگی خرید . گفتم : « برای چی ؟ » گفت : تولدته! » اما تولدم نبود 😐 ولی بعد رفتیم خانه مادرم دور هم خوردیم 😋😁
_از آن روز که با عشق تو جوشید دلم _بودنت خوب ترین حادثه ی دنیا شد:)
تخصص من🥲😂
حقیقت ارزش زن در غرب!
آرامش‌به‌این‌نیست‌که‌ گناهانِ‌گذشته‌رو‌فراموش‌کنی‌ و‌یا‌به‌مرگ‌و‌مجازات‌آینده‌فکر‌نکنی‌... غفلت از گذشته‌و‌آینده‌تنها‌یک‌ ! آرامشِ‌عمیق‌و‌واقعی‌در‌این‌است‌که‌ درباره‌ی‌گذشته‌و‌آینده‌ات‌بارها‌ با‌خدا‌حرف‌بزنی‌و‌مناجات‌کنی‌... آنگاه‌این‌ که‌به‌روحِ‌تو‌آرامش‌می‌دهد‌و‌ تو‌را‌نوازش‌می‌کند...؛) +استاد‌پناهیانِ‌عزیز❤️
- ﮼ م‍‌ن‌هـمانم‌که‌ت‍‌مامم‌ش‍‌ده‌وق‍‌فِ‌دل‌تو . ! 😌💖
شـ🌙ـب عرفه شب دعا، عبادت، توبه و آمرزش الهی 💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩ ◽️همانا در شب عرفه هر دعای خیری مستجاب می‌شود ◽️پاداش کسی که در این شب به عبادت خداوند متعال بپردازد معادل پاداش عبادت صدوهفتاد سال است ◽️شب عرفه شب مناجات است و در این شب خداوند توبه توبه کننده را می‌پذیرد ↲اقبال الاعمال، صفحه ۶۳۴