eitaa logo
🌹سه شنبه های مهدوی پایگاه شهید آوینی🌹
27 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
509 ویدیو
86 فایل
/هوالخبیر/ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 🌹 سلامتی و فرج امام زمان(عج) صلوات🌹 امام‌خامنہـ ‌ای ‌: [ در‌شبڪه‌های‌اجتماعـے‌فقط‌به‌فڪر‌خوش‌گذرانی‌نباشید شما‌افسران‌جنگ‌نرم‌هستید💛 آیدی ادمین کانال👇👇👇 @ZHS1359 @Halma169
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 اینهمه به ما گفتند: ❌ نکنید.. ❌ نکنید.. ❌ و کنید.. و... 📣 کردن یا نکردنِ ما، هیچ سود و زیانی برای خدا نداره.. بلکه این به نفع خودمونه:👇 وَ مَن تَزَکَّیٰ فَإِنَّمَا یَتَزَکَّیٰ لِنَفْسِهِ (فاطر/۱۸) 💢 هر کس نَفسِ خود را کند، و پاکی و پیشه کند، نتیجه‌ی آن به خودش باز می‌گردد. 😔 پس یخورده دلمون برای خودمون بسوزه.. نکنیم❌ @seshanbehaymahdavi313
غیبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدی(عج) علت‌ها و حکمت‌های دیگری نیز دارد از جمله: 1. ایجاد زمینه اجرای احکام الهی در جامعه، 2. امیدبخشیدن به مؤمنان و منتظران، 3. تربیت و خودسازى؛ در روایات زیادی بیان شده است که امام زمان(عج) در دوران غیبت به‌طور مداوم مراقب حال پیروان خویش است. 4. پاسدارى آیین خدا در جلو گیری از آمیختن آن با سلیقه‌ها و افکار شخصى، 5. امام زمان(عج) در زمان غیبت مانند خورشید پشت ابر است که مردم از برکات و هدایت‌های پنهان و آشکار امام زمان(عج) بهره‌مند هستند.[6] @seshanbehaymahdavi313
✨﷽✨ ماجرای اتوبوس و مسافرای بدبو 😷🤢 🌸✨استاد قرائتی ✍🏻شما سوار یه اتوبوس میشی، می‌شینی کنار یکی، بوی سیگارش اذیتت می‌کنه... میری اونورتر کنار یکی دیگه می‌شینی ،دهنش بوی سیر میده...میری اونورتر می‌شینی می‌بینی بچه‌ی یکی خرابکاری کرده...✍🏻درسته تحمل این وضع سخته... اما شما نمی‌تونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه...چون راننده اتوبوس سالمه... ✍🏻برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری... 🇮🇷 جمهوری اسلامی و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم است... اگر این اتوبوس رو ترک کنید، اتوبوس‌های دیگه شما رو به مقصد نمی‌رسونه... اتوبوس اروپا و آمریکارو ببینید که چطوری تو گل گیر کرده..! ⛔️ هم اصل اتوبوسش خرابه هم رانندش مسته... حالا یه مسئولی خطایی می‌کنه، دلیل بر ناسالم بودن اصل نظام نیست... 🇮🇷 نمیشه به خاطر چنتا مسافر بد از اتوبوس جمهوری اسلامی پیاده شد، چون اتوبوس و راننده‌ی سالم دیگری وجود نداره... پس باید بود و به مسافرها تذکر داد و جلوگیری کرد... باید به مسئولین هشدار داد و آن‌ها را نهی از منکر کرد... ولی از اصل نظام و رهبری نباید روی گرداند... 🇮🇷 *برای سلامتی رهبرعزیرانقلاب صلوات* 🌷🌷🌷 التماس دعا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💚💚💚💚💚💚 @seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
بسیار زیبااا 👆👌🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•^ # میگفت:) زِندگیاتونُ‌وَقفِ‌امام‌زَمان‌ڪُنین ...😍 وَقفِ‌جِبهه‌‌ی‌فرهَنگے... وَقفِ‌ظُهور...💪 وَقتے‌زِندگیاتون‌این‌شِکلے‌شه☺️👇 مَجبور‌میشین‌ڪه‌گناه‌نَڪُنید... وَ‌وَقتیم‌ڪه‌گُناه‌هاتون‌‌ڪَمتر‌شُد دَریچه‌اۍ‌از‌حَقایق‌بِه‌روتون‌باز‌میشہـ اون‌وَقته‌ڪه‌میشین‌ شَبیهِ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
💚 مـثـل‌ دستـی‌ که‌ مُزَّیَن‌ به‌ عقیق‌ِ یـمـن‌ اسـت، ایـن‌ پـسـر‌ زینـت‌ِ بابایِ‌ کریمش‌ حـسـن‌ است💚 💚🎊 @seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
•|🌙|• . ڱویند ↓ ڪریم استُ ڱنہ می بخشد ڱیریم ڪه ببخشد ز خجالت چ ڪنم؟؟؟ . . 😇✌️🏻 نماز روزتون قبول @seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
✨﷽✨ ✍با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، درمسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مـؤمـن٬ دست در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نکردند و سکه‌ای دادند. جوانی از او پـرسید: پول شیـرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی کافی بود!! پیرمرد تبسمی کرد و گفت: پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـرین‌تـر، جان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایش حضرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (سوره‌ی بقره آیه‌ی 195) و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست می‌دارد. ‌‌‌‌@seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
❤️ بخت امسال چه با من یار است، عطشت را عطشم غمخوار است، به فدای لب عطشان حسین(ع)، اولین ذکر پس از افطار است... ✋🏻 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈 @seshanbehaymahdavi313 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
❤️به نام‌خدا❤️ نام رمان: دو روی سکه نام‌نویسنده:نامعلوم برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨ @seshanbehaymahdavi313💞✨
✨✨✨✨✨✨✨ مـــن نمـی دونـم ا یـن همـه خـوبی شـما را چطـور ي جبـران کـنم . بـه خـدا از ا ینکـه ایـن همـه سـال از شما دور بـودم خیلـی حسـرت مـی خـورم . مـن دیگـه احسـاس یتیمـی نمـی کـنم چـون یـه پـدر دلسـوز دارم یــه مــادر مهربــون یــه بــرادر خــوب دارم! علیرضــا بــرام از نــادر هــم عزیزتــره خیلــی دوســتتون دارم من مدیون همه شما هستم من... گریــه مجــالی بــراي ادامــه حــرفم نگذاشــت دســت دا یــی را بوســیدم و بغلــش کــردم. دایــی بـا بغــض گفت: - بسه دایی جون، وظیفه مون بود. تو تنها یادگار الهامی. از دایی جـدا شـدم و زن دا یـی را کـه گریـه مـی کـرد در آغـوش گـرفتم و بوسـیدم. زن دایـی بـا گریه گفت: - الهی قربونت بشم. من که آرزوم بود امشب مراسم تو و ع... زن دایــی حــرفش را نیمــه تمــام گذاشــت و ســکوت کــرد، مــی دانســتم مــی خواهــد چــه بگو یــد، از آغوشش جدا شدم و با چشمان خیس گفتم: - ببخشید شما رو هم به گریه انداختم. بــه طــرف علیرضــا رفــتم تــا از او هــم مــثلاً تشــکر خواهرانــه ا ي بکــنم امــا چهــره مغمــومش کــه بــه گلهاي قالی زل زده و غرق فکر بود مرا از این کار باز داشت. ✨✨✨✨✨✨✨ در رختخـوابم بـه سـقف اتـاق خیـره شـده بـودم. بـه یـاد آن روز افتـادم کـه بـه دروغ بـه المیـرا گفتـه بودم مـی خـواهم از علیرضـا خواسـتگار ي کـنم ! او هـم بـا جـدیت مـن را نصـیحت کـرد و گفـت؛ تـا اون پـاپیش نذاشـته حـق نـدار ي کـاري بکنـی، ببـین المیـرا! علیرضـا هـیچ وقـت پـا جلـو نذاشـت و اون قـدر سـکو ت کـرد کـه بـالاخره بهـزاد اومـد ! چشـمانم کـم کـم گـرم و آمـاده خـواب شـد کـه بـا بلنـد شـدن زنـگ موبایـل خـواب از سـرم پریـد. بـا گیجـی نگـاهی بـه سـاعت کـردم، سـاعت دو نصـف شـب بـود . با دیدن شماره بهزاد از بی فکریش حرصم گرفت. - بله؟ - اوه اوه چه عصبانیه! - یه نگاه به ساعت بنداز؟ - خواب بودي؟ - با اجازه شما، بله. - من که اصلاً خوابم نمیاد تو چه جوري خوابیدي؟ - براي چی خوابت نمی بره؟ - به به، زن من رو باش، مثل اینکه فردا قرار مهمترین اتفاق زندگیمون بیفته ها! راست می گفت فردا قرارِ محضر داشتیم. - زنگ زدي این رو یادآوري کنی؟ - نه، راستش یه اتفاقی افتاده. مضطرب پرسیدم: - اتفاقی افتاده؟ - نه، یعنی آره اما زیاد مهم نیست. - بگو نصفه جون شدم! - هر چی می گردم شناسنامه ام رو پیدا نمی کنم. خدایا این دیگر چه ماجرایی شده بود شاید واقعاً ما قسمت هم نبودیم! - گوشت با منه سهیلا؟ - آره، حالا چیکار کنیم؟ می خواي قرار فردا رو کنسل کن تا شناسنامه ات پیدا بشه؟! - نه اصلاً، دوبـاره صـیغه یـک مـاه مـی خـونیم، بعـد هـم سـور و سـات عروسـی مـی گیـریم و مـی ریـم خونه خودمون. - آخه... - آخه چی؟ تا وقتی شناسنامه جدید برام صادر بشه، ممکنه چند هفته اي طول بکشه! - خب صبر می کنیم، اصلاً شاید شناسنامه ات پیدا شد. @seshanbehaymahdavi313 💞✨