امروز سالگرده شهادت شهید دانشگره...
حاجتی اگه دارین ازش بخواین
عباس حاجت خیلیارو داده...
منتظرچی هستی؟
از خودش بخواه...
التماس دعا
@seshanbehaymahdavi313
❤️به نامخدا❤️
نام رمان: دو روی سکه
نامنویسنده:نامعلوم
برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨
@seshanbehaymahdavi313💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_بیست_هفتم
ده روز از رفــتن علیرضــا گذشــته بــود و آثــار دلتنگــی در صــورت هــاي مغمــوم دایــی و زن دایــی بــه خـوبی نمایـان بـود. در بعـد از ظهـر همـان روز بـه کمـک دا یـی مشـغول هـرس کـردن درختـان باغچـه
بودیم که زن دایی من را صدا کرد.
- سهیلا جان بیا بالا موبایلت خودش رو کشت.
- دایی جان، من برم ببینم کیه!
- برو دایی جان.
پله ها را دو تا یکی طی کردم و در حالی که نفس نفس می زدم رسیدم.
- کجاست زن دایی؟
- بذار نفست جا بیاد، مگه دنبالت کرده بودن که این قدر دویدي؟ روي میز آشپزخونه!
با دیـدن شـماره طـولانی و ناآشـنا دلشـوره تمـام وجـودم را چنـگ مـی زد. وجـود ا یـن شـماره عجیـب و غریـب تنهـا مـی توانسـت بـراي مـن یـک نشـانه داشـته باشـد و آن هـم نـادر بـود کـه از خـارج کشـور
زنـگ مـی زد! در همـان لحظـه دوبـاره صـفحه مـانیتور گوشـی روشـن و خـاموش مـی شـد و آن شـماره بـار دیگـر خودنمـایی کـرد. در جـواب دادنـش تردیـد داشـتم. بـالاخره نفسـم را محکـم بیـرون دادم و با صداي لرزانم جواب دادم:
- بله؟
بـا صـدا ي مـرد جـوان بـه سـرعت گوشـی را قطـع کـردم . از اضـطراب زیـاد نفسـهایم تنـدتر شـده بـود .
نـادرِ نـامرد چطــور توانسـته بــود زنـگ بزنـد؟ از خشــم تمـام دنــدانها یم را بـه هـم فشــردم. دلـم مــی خواست بـه او زنـگ بـزنم و هرچـه فحـش بـه ذهـنم مـی رسـید نثـارش کـنم . دوبـاره گوشـی ام شـروع
به زنگ خوردن کرد با عصبانیت و بدون هیچ مکثی فریاد زدم:
- تو براي من مردي! می فهمی؟ دیگه حق نداري زنگ بزنی!!
- سهیلا خانم چیزي شده؟
بــا صــداي نگــران علیرضــا بــه خـودم آمــدم. اشــتباه کــرده بــودم آنقــدر فکــرم را درگیــر نــادر کــرده بــودم کــه حتــی متوجــه تفــاوت صــدا ي او بــا علیرضــا نشــده بــودم. تمــام عصــبانیت یکبــاره فــروکش کرد.
با شرمندگی گفتم:
- ببخشید! چه شماره عجیب غریبی دارین!
- از یه تلفن ویژه توي حرم زنگ می زنم. من رو با کسی اشتباه گرفتین؟
از حساسیتش حس خوبی به من دست داد. گفتم:
- بله، فکر کردم نادر از خارج تماس گرفته. اصلاً به شماره ها دقت نکردم.
- آها! من که مردم و زنده شدم، با خودم گفتم "باز چه مشکلی پیش اومده؟"
- ازش خبري ندارین؟
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313 💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_بیست_هشتم
ظاهراً خیالش آسوده شده بود و با آرامش بیشتري حرف می زد!
بغضم گرفت و گفتم:
- اونقدر بی عاطفـه اسـت کـه حتـی یـک بـار هـم در ا یـن مـدت زنـگ نـزده، اصـلاً نمـی دونـم کجاسـت و داره چیکار می کنه!
تا همین چنـد لحظـه پـیش دلـم مـی خواسـت سـر بـه تـن نـادر نباشـد امـا بـا یـادآوري علیرضـا ناگهـان دلم برایش پر کشید.
- ناراحـت نباشــین ان شــاالله هــر چـه زودتــر خبــر ي ازش مـی شــه، ببخشـید مــزاحم شــما شــدم ظـاهراً تلفن خونه قطع شده به غیر شما دیگه کسی موبایل نداشت می شه مامانم رو صدا کنین؟
- بله حتماً!
زن دایــی را صــدا کــردم و او مشــغول گفتگــو بــا پســرش شــد . مــن هــم بــراي اینکــه راحــت باشــند بیرون آمدم طولی نکشید که زن دایی موبایل به دست به پذیرایی آمد و با لحن خاصی گفت:
- سهیلا جان علیرضا با تو کار داره!
متعجـب نگــاهش کــردم. گوشــی را گــرفتم بــا وجــود زن دایــی کــه بــالاي ســرم ایســتاده بــود، بســیارمعذب بودم با هر جان کندنی بود صدایم را از ته گلویم بیرون دادم و گفتم:
- بفرمایین؟
- سلام مجدد، مامانم اونجاست؟
جـاخوردم . متوجـه شـدم مـی خواهـد حرفـی را کـه مـی زنـد در خلـوت باشـد . از آنچـه تصـورش را مـیکردم رنگ به رنگ شدم و با لکنت گفتم:
- بله. چطور مگه؟
علیرضا آهسته گفت:
- می شه برین یه جاي دیگه!
- آخه...
- قضیه مهمه!
در بـد مخمصـه اي گیـر کـرده بـودم از طرفـی رویـم نمـی شـد مخالفـت کـنم و از سـوي دیگـر وجـود زن دایـی بسـیار دسـت پاچـه ام کـرده بـود. بـه هـر زحمتـی بـود از مقابـل چشـمان متعجـب زن دایـی بلند شدم و به آشپزخانه برگشتم.
- من اومدم توي آشپزخونه می شه حرفتون رو زودتر بگین!
- خب بهتر شد. اول خواستم نظر شما رو بدونم تا بعد دست به کار بشم.
حدســم درســت درآمــد. آب دهــانم خشــک شــد و کــف دســتانم عــرق کــرد و صــورتم داغ شــد بــه طــوري کــه حــرارتش را کــاملاً حــس مــی کــردم. بــاورم نمــی شــد خواســتگار ي آن هــم بــه ا یــن سرعت؟؟
- نظر من؟
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313 💞✨
خدایا!
به هر کس که دوست میداری،
بیاموز که :
عشق،
از زندگی کردن بهتر است.
و به هر کس که دوستتر میداری،
بچشان که :
دوست داشتن،
از عشق برتر!
#شبتون_بخير
🎀 @seshanbehaymahdavi313
🎀
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🍃با هر نفسی #سلام کردن عشق است
🍂آقابه شمااحترام کردن عشق♥️است
🍃اسم قشنگتان چون به میان می آید
🍂از روی ادب #قیام کردن عشق است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@seshanbehaymahdavi313
#روزم_بہ_نامتان_ارباب_خوبم❤️
آفتابے کہ چنین چهره تابان دارڋ
صد چو مہ عاشقِ سرگشتہ و حیران دارڋ
پرچمِ سلطنٺِ عشقْ برافراشٺ شهࢪ
کز شرف خاک درۺ فخر به کیهاݧ دارڋ
بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃
🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨
السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.•
السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.•
#صبحتوݧ #بابرکٺ 🌟•°
#براےهمہدعاکنیم🦋•°
#ڪپے تنها باذکر صلواٺ 🌸🍃
🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱
j๑ïท ➺
@seshanbehaymahdavi313
یِک طایفه
هَر صُبـ☀️ـح
به اُمید تـ❤️ـو
بَرخاست
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
@seshanbehaymahdavi313
💠🍃 دعای روز چهارشنبه 🍃💠
☀️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🌸 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاسا وَ النَّوْمَ سُبَاتا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورا لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَدا حَمْدا دَائِما لا يَنْقَطِعُ أَبَدا وَ لا يُحْصِي لَهُ الْخَلائِقُ عَدَدا
🌺 اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ ، وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ إِلَى رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ
🌸 فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
🌸 اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعا اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ .
💠✏️💠✏️💠✏️💠✏️💠
@seshanbehaymahdavi313