✨✨✨✨✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_ششم
بیچاره علیرضا سرش پایین بود و با دلخوري گفت:
- مامان!
دوبـاره تـوي نـخ پسـردایی رفـتم . بـا تحسـین نگـاهش کـردم بـا همـین امکانـات معمـولی توانسـته بـود مـدارج عـالی علـم را طـی کنـه و باعـث افتخـار پـدر و مـادرش شـود. یـاد پـدرم افتـادم چـه آرزوهـایی
براي نادر داشـت، چقـدر خـرجش کـرد، امـا صـد حیـف کـه همـش بـی نتیجـه بـود . نـادر تنهـا توانسـت فــوق دیــپلم کــامپیوترش را از دانشــگاه آزاد بعــد از چهــار ســال بگیــرد! مطمئــنم اگــر پــدرم جــا ي
دایی بود چـه کارهـا کـه بـراي تـک دانـه اش نمـی کـرد ! علیرضـا خیلـی ناگهـانی سـرش را بلنـد کـرد و بـا نگـاهش غـافلگیرم کـرد. دسـتپاچه لبخنـدي ملـیح زدم امـا او بـدون هـیچ عکـس العملـی سـرش را پـایین انـداخت. از بـی تفـاوتی اش حرصـم گرفـت، حـداقل مـی توانسـت یـه لبخنـد در جـواب لبخنـدم بزنــد! تــازه بــه حرفهــا ي مامــان رســیدم کــه مــی گفــت: «ایــن مــرداي مــذهبی آدمــاي بــی احساســی
هستند.»
لابد لبخند به دخترعمه از گناهان کبیره بود که آقا اینجوري کرد!؟
تا پایان شام دیگر به پسر دایی سر به زیرم توجهی نکردم.
- ظرفا دیگه با من؟
- حالا اونقدر ازت کـار بکشـم خـودت بـذار ي بـري، فکـر کـردي بـراي چـی خواسـتم بیـاي خونـه مـا؟ !
براي کلفتی دیگه!
خندیدم در همین حین صداي علیرضا بلند شد:
- مامان جوراب قهوه اي هام کجاست؟
زن دایی با دلخوري گفت:
- میبینی سهیلا سی و یـک سالشـه هنـوز مثـل یـه بچـه بایـد تـر و خشـکش کنـی، نمـی دونـم کـی مـیخـواد زن بگیـره و منــو راحـت کنــه، قربـون دسـتت جورابــاش روي شـوفاژ آشــپزخونه همـین گوشــه ست، خوشم نمی آد مردا بیان توي آشپزخونم. پیرشی مادر!
بهترین فرصت براي عذرخواهی بود، دوست نداشتم فکر کنه دختر فضول و بی ادبی هستم!
- بفرمایین!
- ا ...شما چرا زحمت کشیدین؟
دسـتش را دراز کـرد تـا آن هـا را بگیـرد امـا وقتـی تعللـم را دیـد پرسـش گرانـه نگـاهی گـذرا بـه مـن
کرد. با خجالت گفتم:
- یه عذرخواهی بهتون بدهکارم.
با تعجب گفت:
- براي چی؟
نفسم رو بیرون دادم و گفتم:
- به خاطر امروز!
- من که نمی فهمم شما چی می گین.
*
ادامه دارد..
@seshanbehaymahdavi313💞✨
🌹سه شنبه های مهدوی پایگاه شهید آوینی🌹
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸 #آرامش_از_دیدگاه_قرآن #قسمت_پنجم 3⃣✨أَمن : ✍قرشی، بحث نسبتاً مبسوطی درباره این
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸
#آرامش_از_دیدگاه_قرآن
#قسمت_ششم
عوامل ایجاد اضطراب و ناآرامی
✍برای آنکه به عوامل ایجاد آرامش در نگاه قرآن بپردازیم، ابتدا باید ریشه نگرانی ها و ناآرامی های بشر را بشناسیم.
🔻عوامل گوناگونی می تواند موجب بروز نگرانی و پریشانی شود؛
از جمله:
🔸#ترس از آینده مبهم
🔸#اندوه بر گذشته تاریک
🔸#ضعف و ناتوانی در برابر #مشکلات
🔸#احساس_پوچی در زندگی
🔸#بی_توجهی و #قدرنشناس
اطرافیان،
🔸سوءظن ها و تهمت ها
🔸#دنیاپرستی
🔸و وحشت از مرگ.[۱۱]
✍در یک تقسیم بندی کلی، می توان دو عامل #درونی و #بیرونی را منشأ و ریشه تمام ناآرامی ها دانست.
🔻 عوامل درونی و فردی
مثل :
احساس پوچی و حقارت،
🔻و عوامل بیرونی و اجتماعی
مثل :
رعایت نکردن نظم و قانون و حقوق دیگران و نبود امنیت.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
پي نوشت :
[۱۱]. مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۲۱۱
@seshanbehaymahdavi313