eitaa logo
🌹سه شنبه های مهدوی پایگاه شهید آوینی🌹
25 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
509 ویدیو
86 فایل
/هوالخبیر/ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 🌹 سلامتی و فرج امام زمان(عج) صلوات🌹 امام‌خامنہـ ‌ای ‌: [ در‌شبڪه‌های‌اجتماعـے‌فقط‌به‌فڪر‌خوش‌گذرانی‌نباشید شما‌افسران‌جنگ‌نرم‌هستید💛 آیدی ادمین کانال👇👇👇 @ZHS1359 @Halma169
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شناسی ۴🌷  ◀️ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ،ﭼﻮﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ،ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ. ◀️ﻧﻪ!ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ،ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﺳﺖ.ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻨﺶ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ،ﮐﻪ ﻓﻮﻕ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑﯽ ﻧﻤﺎﺯﯼ،ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻌﻠﯽ ﻭ ﺻﻔﺘﯽ ﺍﺳﺖ. ◀️ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺿﻼ‌ﻟﺖ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ،ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ،ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻥ،ﺑﻪ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ.ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ،ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ... @seshanbehaymahdavi313
✨✨✨✨ بــی اختیــار نگــاهم بــه روســري روي پــایم افتــاد، تــازه علــت تعجــب پســردایی را فهمیــدم. بســتگان مامان همه مـذهبی بودنـد و هیچگـاه بـدون پوشـش جلـوي نـامحرم ظـاهر نمـی شـدند . البتـه مـادرم بـه لطــف وصــلت بــا خانــدان حــامی از ایــن قاعــده مســتثنی بــود. خجالــت زده و بــا ســرعت روســر یم را سرم کردم. - ببخشید حواسم نبود! علیرضا بدون حرفی سینی چاي را روي میز جلوي من گذاشت و گفت: - عذر می خوام تنهاتون می ذارم، باید برم جایی کار دارم، شما راحت باشید. رفت و من به چاي خوش رنگی که در سینی نقره اي زن دایی جاي گرفته بود خیره ماندم. **** بــدنم را کشــیدم و بــا رخــوت از تخــت بلنــد شــدم . بــا گیجــی نگــاهی بــه اتــاق انــداختم . هرچــه مــی گذشـت هوشــیارتر مــی شــدم و عمــق فاجعــه را بیشـتر درك مـی کــردم. بـا کــف دســت راســتم رو ي گونه ام زدم. بلند به خودم نهیب زدم: - خاك تو سرت کنن سهیلا، از همه جا باید توي اتاق این پسرِ از هوش می رفتی!! وقتی علیرضا رفـت، از آنجـا یی کـه فضـولیم گـل کـرده بـود تمـام خانـه اي را کـه با یـد چنـد صـباحی در آن زنــدگی مــی کــردم را جســتجو کــرده بــودم و البتــه مهمتــر ین قســمت فضــولیم اتــاق پســردایی دکتــرم بــود. و بعــد از زور خســتگی همــین جــا خــوابم بــرده بــود ! از خــودم عصــبانی شــدم، از وقتــی آمـده بـودم خـراب کـاري پشـت خـراب کـاري! حتمـاً فکـر مـی کـرد دخترعمـه اش یـه تختـه اش کـم است!! با باز شدن آهسته در، افکارم بهم خورد. زن دایــی نــرگس بــه آرامــی ســرش را از لاي در وارد اتــاق کــرد . بــا دیــدن مــن کــه مثــل تنــدیس اسکار سیخ وسط اتاق ایستاده بودم، متعجب لبخندي زد و گفت: - سلام عزیزم بالاخره بیدار شدي؟! شرمگین لبخندي زدم و گفتم: - بله همین الان! زن دایــی کــاملاً وارد اتــاق شــد دســتانش را بــراي بــه آغــوش کشــیدنم از هــم بــاز کــرد و بــا لحــن شوخی گفت: - بپر اینجا! بــه طــرفش رفــتم و خــودم را درآغــوش گــرمش انــداختم . ســال هــا بــود دلتنــگ یــک آغــوش گــرم بودم. حس خوبی داشتم کـه قابـل توصـیف نبـود . آن لحظـه دلـم بـراي دیـدن مـادرم پـر مـی کشـید. بـا آنکــه مــادرم همیشــه حریمــی بــین مــن و خــودش برقرارکــرده بــود و مــن هیچگــاه نتوانســتم از مرزهاي آن عبور کـنم امـا د لـم بـراي آن قـانون هـاي نانوشـته و سـختگیرانـه کـه بـین مـادر و دختـر بسته شده بود تنگ بود. یادآوریش بهانه اي براي سرازیر شدن اشکهایم شد. **** @seshanbehaymahdavi313💞✨
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸 2⃣✨اطمینان : 🌹🍃این واژه، از ریشه طَمَنَ به معنای آرامش و استقرار جان پس از نگرانی و ناراحتی است.[۷] 🔻این واژه، در فقه، به حالت استقرار نمازگزار اطلاق می شود و در علم اخلاق، به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت اطلاق می گردد. 🔻 برخی اطمینان و سکینه را ملازم یکدیگر دانسته، در عین حال، اطمینان را مرتبه ای بالاتر از سکینه می دانند که هیچ گاه از دارنده اش جدا نمی شود.[۸] ✍در قرآن به صورت کلی، سخن از دو نوع اطمینان است: 🔹اوّل: و که کانون آن است 👇 و نتیجه اش: ➖تصدیق انبیای الهی ➖اقرار به معاد ➖رجوع به خداوند ➖ورود به جمع بندگان الهی ➖و سرانجام رسیدن به بهشت می باشد. 🔸بقره/۲۶۰ 🔸مائده/۱۱۲ـ۱۱۳ 🔸آل عمران/۱۲۳ـ۱۲۶ 🔸 انفال/۱۰ آرامش مثبت و خلاقانه است که نتیجه آن، حرکت بهتر و سریع تر به است و همان طور که برخی مفسران گفته اند، با قابل جمع است.[۹] ✍دوم: که با تکیه بر زندگی دنیا و اسباب دنیایی حاصل می شود و به محض پیداشدن و ، از بین می رود و سرانجام آن، رسیدن به آتش است. 🔸یونس/۸ 🔸 حج/۱۱ @seshanbehaymahdavi313