#پیام_مهدوی
#از_خراسان_رضوی_فریمان
دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شب های جمعه نیست. روزبه روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست. آقا بگو كه آمدنت نزدیك است!
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.
بگو كه دیگر غریب نیستیم.
آقاجان، مولای من، بگو كه روزی با تو به زیارت خانه خدا می روم و تنها نیستم. بگو كه با هم به زیارت جدتان حسین بن علی(ع) می رویم و یك دل سیر برای مظلومی حسین(ع) می گرییم. بگو كه به دیدار مولایمان در كوفه می رویم و ایشان را نوید می دهیم كه دیگر جولان دهی ظالمان تمام شد. به دیدار خانوم فاطمه زهرا(س) می رویم و شما مزار غریب بی بی را نشانمان می دهی. ما هم یك دل سیر با مادرمان درد و دل می كنیم. آقاجان خیلی كارها داریم كه بعد از آمدنت انجام دهیم. فقط به شوق دیدار شما، سختی ها را تحمل می كنیم. بگو كه میایی و اشك های شبانه و غریبانه ی ما را پایان می دهی. الهی به امید ظهور آقای خوبان
🌹🌹اللهم عجل الولیک الفرج🌹🌹
@seshanbehaymahdavi313
🌷 #آیت_الله_مظاهری
طبق روایات معصومین علیهم السلام
هر ڪس صبح یکبار #آیت_الڪرسی
را بخواند یڪ فوج از ملائکه میآیند
و او را تا شب حفــظ میڪنن.
و اگر #سه بار آیتالکرسی را بخواند
خطاب میشود ملائکه شما کنار بروید
من خــودم تا شب حافظ این بنده ام
هستـــم و اگر در شب ســـــه مـــرتبه
آیت الڪرسی را بخواند خدا تا صبح
حافـــــظ اوست.
📚جـــهاد بانفــس ج ۲ ص ۷۳
@seshanbehaymahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تحقق گام به گام پیشبینیهای امام خامنهای
🔸امام جامعه گفت آمریکا بدعهده، اعتماد نکنید؛ جواب دادن "امضای کری تضمینه!"، چوبش رو هم خوردن!
🔹امام جامعه گفت به این سه کشور اروپایی اعتماد ندارم؛ جواب دادن برجام رو با اروپا ادامه میدیم!
🔸امام جامعه گفت فردا اینها همون کاری رو خواهند کرد که آمریکا کرد، ولی با یه شیوه دیگه؛ جواب دادن اروپا راهش از آمریکا جداست! و امروز چوب اعتماد به اروپا رو هم خوردن...
👈شورای حکام آژانس اتمی قطعنامه انگلیس، فرانسه و آلمان علیه ایران درباره عدم همکاری با تحقیقات آژانس را تصویب کرد!
🔻ملتهای آزاده دنیا آرزوی داشتن یک رهبر حکیم و بصیر رو دارن، دولتمردان ما اعتمادشون به آمریکاست...
#غرب_آسیا
@seshanbehaymahdavi313
#امام_زمانم💚
عجِّل فرج به روی لب و توشه ها سیاه،
هجران که با شعار به پایان نمیرسد...
#العجل_یا_مولا✋🏻
#جمعه_هایِ_انتظار💔
✍استاد فاطمی نیا :
فراموشی و غفلت از امام زمان، بسیار ظلمت آور است . یاد آن حضرت نباید اختصاص به روز جمعه و دعای ندبه داشته باشد و بس.
📚 نکته ها از گفته ها ، ج ۱ ، ص ۱۲۷
@seshanbehaymahdavi313
حضرت امام رضا علیه السلام پیوسته بر دعا کردن برای امام مهدی علیه السلام دستور می دادند و امر فرمودند به دعا برای حضرت صاحب الامر، امام زمان علیه السلام. یونس بن عبدالرحمن خدمت امام رضا علیه السلام می رسد و می پرسد: ما برای آن بزرگوار چه کنیم و چه دعایی بخوانیم که خود نیز در زمره اصحاب او مطرح شویم؟ حضرت رضا علیه السلام این دعا را تعلیم فرمودند:«اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّكَ وَ خَلِیفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ وَ لِسانِكَ المُعَبِّرِ عَنْكَ النّاطِقِ بِحِكْمَتِكَ وَ عَینِكَ النّاظِرَةِ بِإِذْنِكَ وَ شاهِدِكَ عَلى عِبادِكَ ...».(مفاتیح الجنان ص ۹۹۲)
@seshanbehaymahdavi313
❤️به نامخدا❤️
نام رمان: دو روی سکه
نامنویسنده:نامعلوم
برای سلامتی امام زمانمون و همچنین نویسنده رمان نفری 5 صلوات بفرستید🤗🌺🍃✨
@seshanbehaymahdavi313💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_سی_و_هفت
- شما... اینجا...
شـروع کــرد بــه خندیــدن لحظـه لحظـه خنــدهایش شـدت بیشـتري پیــدا مــی کــرد و در آخــر تقربیـاقهقهه می زد. حرصم گرفت و گفتم:
- چه خبره؟!
در حــالی کــه همچنــان تــه ما یــه هــا یی از خنــده در صــدا یش مشــخص بــود و اشــک را از گوشــه چشمش پاك می کرد، گفت:
- ببخشید آخه خیلی خنده دار بود.
با عصبانیت گفتم:
- کجاش؟
- همین که داشتین با خودتون حرف می زدین دیگه.
خودم هم خنده ام گرفته بود. نمی دانم چرا از فال گوش دادنش ناراحت نبودم.
- حرف دل من رو زدي، منم یـه همچـین خـانمی مـی خـوام دیگـه، یـه خـانم بـا کمـالات و مهربـون کـه دلش مثل یه آیینه صافه!
با ناباوري گفتم:
- مونا؟
- نخیر سهیلا خانم!
بعد هم با گلایه گفت:
- بـراي خــودتون مــی بـرين و مــی دوزين دیگــه! امـروزم کــه چنــان نگـاه هــا ي وحشــتناکی بـه مــن مــیکردين که جرأت نداشتم طرفتون بیام. پشت تلفن مهربونتر بودين؟
-انگشتتون خوبه؟
از ذوق، زمــان و مکــان را فرامــوش کــرده بــودم و محــو حــرف هــا یش شــده بـودم. هنــوز هضــم ایــن صحنه و این حرفها برایم سخت بود. نگاهی به انگشت باند پیچی شده ام کردم و آرام گفتم:
- خوبه.
با مهربانی گفت:
- خدا رو شکر.
نگــاهش کــردم در کمــال تعجــب دیگــر نگــاهش را جــا ي دیگــري معطــوف نکــرده بــود و فقــط بــه
صورتم دوخته بود. با شیطنت گفتم:
- آقاي دکتر رفتین اردو اخلاقیاتتون عوض شده؟!
انگار متوجه منظورم شد. سرش را پایین انداخت و گفت:
#ادامه_دارد
@seshanbehaymahdavi313 💞✨
#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_سی_و_هشت
- مــن 15ســال پــیش عشــقم رو در چشــمهاي معصــوم دختــري نجیــب و پــاك پیــدا کــردم. دلــم مــیخواست تمـوم اون نگاهـا ي هـوس آلـود و پلیدي کـه بـه اون چشـمها ي معصـوم خیره شـده بودنـد رو
از کاســه دربیــارم امــا صــد حیــف کــه نشــد. ســهیلا خانم مـن هنــوزم اون پــاکی و نجابــت رو تــوي چشــماي معصومتون می بینم. علاقه من بـه شما مـال ا یـن چنـد مـاه نیسـت بلکـه مـال خیلی وقـت پیشـه ! اون موقـع فقـط عشـق بـود امـا الان هـم عشـق هـم عقـل، بـا اون سـهیلا نمـی تونسـتم خوشـبخت بشـم امـا بـا ا یـن سهیلا ان شاالله خوشبخت میشم.
حرفهــایش آنچنــان بــی آلایــش و صــادقانه بــود کــه بــاورش بــرایم کــار ســختی نبــود. بــه دور از چاپلوسی و ریاکاري مثل آبی زلال و روان!
- نظرتون چیه؟
- مــن خلاصــه شــدم تــو ي همــون حرفهــایی کــه تــوي اتــاقم رو بــه روي آیینــه زدم و البتــه شــما هــم شنیدید!!
- من نه از تو چادر خواستم نه خونواده نه فامیل پولدار و نه پول.
اندکی مکث کرد و گفت:
- نامزدي تون هم...
سکوت کرد. مطمئن بودم یادآوریش معذبش کرده است ادامه داد:
- گذشته ها گذشته، باید به فکر آینده باشیم.
حق داشت به این چیزها حساس باشد هر مردي نسبت به این مسائل حساس بود.
دلم را به دریا زدم و گفتم:
- آقا علیرضا من هیچ رابطه جدي با بهزاد نداشتم.
صـورتم از حــرارت داغ شـد امــا نمـی دانـم چــه اصـراري داشــتم بـه او بقــبولانم کـه مســئله خاصــی در نامزدیم رخ نداده است. به صورت تا بناگوش سرخ شده اش نگاه کردم. لبخندي زد و گفت:
- پس موافقید؟
- من که هنوز جواب ندادم!
- خیلی وقته خودت رو لو دادي! اخمهاي امروزتون و سوتی هاي پشت تلفنتون، بازم بگم؟!
پس متوجه شده بود!!
- من میرم پایین شما هم زود بیایید.
علیرضــا رفــت و مــن از پشــت ســر نگــاهش مــی کــردم ناگهــان یــاد آمــدن همزمــان او بــا خــانواده غفاري افتادم و بلند گفتم:
-آقا علیرضا!
@seshanbehaymahdavi313💞✨