eitaa logo
آموزش‌ های ستار محمدی
76 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
6 فایل
مسائل آموزشی،معرفی پیج های جهاد تبیین، سایتهای آموزشی تبیین،معرفی فعالان رسانه، بسیجیان، فرهنگیان، جهادگران تبيين، مردم و مسئولین تمام آنچه شما نیاز دارید ادمین @iran3d360
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانم تحلیل گر
بعد از دیدنِ مسی با عبا؛ شاهدِ رونالدو با دشداشه (لباس عربی) هستیم! شما ببینید با استفاده از این پروژه تبلیغاتی کشورهای عربی به چه صورت فرهنگ و آیین های بومی خودشان را به جهان معرفی می کنند و در افکار عمومی جهان چهره سازی می کنند!!!! و جالب بودن این داستان این است که همزمان با این اتفاق بمب های عربستان به استقبال کودکان یمنی می روند!!! حالا ما با وجود فرهنگ و آیین های بسیار محلی در معرفی آن به جهان چه کرده ایم؟!!!!! @ghazaleh_shabani
محمدعلی قلاوند: پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: «چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟» پزشک لبخندی زد و گفت: «متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم.» پدر با عصبانیت گفت: «آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟» پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: «من جوابی را که در قرآن گفته شده می گویم؛ از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم. شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است. پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد. برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه. ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا.» پدر زمزمه کرد: «نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است.» عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد و گفت: «خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد.» و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: «اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.» پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: «چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟» پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد: «پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد. وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.» هرگز زود کسی را قضاوت نکنید چون شما نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‌‎‌‎
به نرخ منتقدیم ... اما ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌دانی فرق نعمت و رزق و برکت چیه؟🤔 گاهی شما نعمت داری ولی رزق نداری گاهی رزق داری ولی برکت نداری!!!! شنیدن این کلیپ می تونه خیلی از سوالات زندگی ات را در مورد رزق و روزی برات برطرف کنه من تولید محتوا می‌کنم شما پخشش کن همه ثوابش مال خودت 😍 من دوستتون دارم چون بنده خدایید❤️ دکتر مسلم داودی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3227910160C7c4e0e8956
هدایت شده از خانم تحلیل گر
نامِ حسین، یعنی کسی که خداوند را می‌بیند و همه‌ی عالم را محضرش می‌داند پس‌ اگر کسی در زندگی‌اش به این حال برسد، یعنی حسین‌گونه عمل کرده ! ارباب تولدت مبارک @ghazaleh_shabani
محمدعلی قلاوند: 📌قسمت سیزدهم 🔰امیر المومنین علیه السلام در اين بخش از خطبه به ذکر برنامه شبانه پرهيزکاران مى پردازد و مى فرمايد: ✨أَمَّا اللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلاً. يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ 🌐«اما در شب بر پاى خود (به نماز) مى ايستند و آيات قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى کنند. به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند ✍اين جمله ممکن است اشاره به تلاوت قرآن در نماز شب باشد، زيرا قرآن را در حال قيام و بعد از سوره حمد نماز مى خوانند و نيز ممکن است اين دو جداى از هم باشد; يعنى به هنگام شب هم به نماز بر مى خيزند و هم تلاوت قرآن دارند. 🔹شايان ذکر است که امام روش قرآن خواندن پرهيزکاران را در عبارت کوتاه و پرمعنايى بيان کرده است ✔️اوّلا قرآن را به صورت «ترتيل» مى خوانند و معناى «ترتيل» شمرده خواندن و تأمل در مفاهيم آيات است. افزون بر اين مى فرمايد: آنها خود را کاملا مخاطب قرآن مى دانند، از بشارات قرآن، شاد و از انذارهاى قرآن در اندوه فرو مى روند و داروى همه دردهاى اخلاقى و معنوى خود را در جاى جاى آيات قرآن جستجو مى کنند که هم طبيب است و هم داروساز//👈ادامه دارد...
آقای تحلیلگر ✍️ همه با او رفیق بودند و میدانستند در شرایط بحران میتوان رویش حساب کرد... 🔗 دریافت توییت 🔗 صفحات ما در شبکه های اجتماعی http://zil.ink/mr.tahlilgar @mrtahlilgar1
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمایش شبانه بسیج علت صدای انفجار در کرج است یک منبع آگاه در گفت‎وگو با تسنیم: 🔹هم اکنون دوره آموزشی نیروهای بسیجی در اردوگاه آموزشی شهید مطهری بسیج در حوالی کرج درحال انجام است و صداهای انفجار هم متعلق به انفجار فوگاز در این رزمایش است که به صورت روتین انجام می‌شود. 🔹همچنین نیروهای تحت آموزش، در بخشی از این رزمایش با گلوله‌های رسام به سمت اهداف فرضی و از پیش تعیین شده شلیک کردند. 🔸رزم شبانه، بخشی از دوره‌های ۴۵ روزه آموزش بسیج است که به صورت مرسوم در پایان دوره‌های تکمیلی در کشور برگزار می‎شود. @TasnimNews
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای مزار حاج قاسم در شب ولادت ‌امام حسین (ع) @TasnimNews
پاسدار یعنی روئیدن و بالیدن مردانه زیستن و مردانه مردن در مکتب امام حسین علیه السلام بر تمامی پاسداران جان بر کفِ نظام مقدس اسلامی ، مبارک باد 🌐 @pooyabayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی نبینی از دستت رفته پوکیدم از خنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمدعلی قلاوند: . حکایات عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر اصرار داری من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ! گر دست فتاده ای بگیری....مردی التماس دعا و تفکر .
هدایت شده از پلاک شهدا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 به مناسبت فرا رسیدن عید نیمه شعبان در نظر داریم جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان ( عج ) در روز نیمه شعبان طرح ذبح قربانی و تقسیم گوشت گرم بین نیازمندان را انجام دهیم 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 جهت مشارکت در طرح میتوانید کمک های نقدی خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۶۹۷۴۶۱۸۲۷۹۹۷ احمد شکری واریز نمایید شماره تماس جهت هماهنگی 09379214767 شکری 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 کمیته خادمین شهدا شهرستان آمل @pellak
. 🌸 سوم شعبان سالروز ولادت امام حسین (ع) روز پاسدار 🌸 🌸 چهارم شعبان ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) روز جانباز 🌸 پنجم شعبان ولادت امام سجاد (ع) 🌸 تهنیت باد. ✅ روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان آمل 🌍 https://amol.farhang.gov.ir .
🔴🔻 همایش ویژه و باشکوه بمناسبت بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و پاسداشت روز مهندس آئین تجلیل از مهندسان با حضور ویژه و سخنرانی چهره شاخص کشوری ؛ مشاور ریاست محترم سازمان نظام مهندسی در امور مجلس شورای اسلامی ✅ دکتر سید مهدی کاظمی دینان ✅ ، مدیران و مسئولین استانی و شهرستانی ، اعضای محترم کانون مهندسین شهرستان آمل ، اساتید ، کارکنان و دانشجویان دانشکده فنی حضرت علامه حسن زاده آملی برگزار گردید 👇👇👇👇 🔻🔺 دکتر عباس رئیس پور ریاست محترم دانشکده فنی علامه حسن زاده آملی ؛ در این مراسم ضمن خیرمقدم گویی و تبریک روز مهندس به جامعه مهندسین با اشاره به جایگاه مهم و رفیع دانشگاه فنی و حرفه ای در تربیت نیروی انسانی ماهر و تکنسین آچار بدست ، طی سخنانی اظهار داشت ؛ با توجه به اینکه رسالت و بنیان کار این دانشکده بر پایه آموزش علم همراه با عمل طراحی و پی ریزی شده است با وجود رشته های مهندسی در گروههای مکانیک ، کامپیوتر ، عمران ، برق و سایر رشته های موجود این مرکز سهم و نقش بسزایی در پیشبرد اهداف صنعتی استان حتی کشور را در این حوزه مهم و حیاتی بعهده دارد. 📸 ✍ تنظیم : محمد اردشیری 🇮🇷 شم شین آملی ها 🇮🇷
هدایت شده از محمدعلی قلاوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی حاج آقا موضوع: امروز مردم با خدا زندگی نمیکنن با توجیه زندگی میکنن ‌‌‌‌‌
هدایت شده از محمدعلی قلاوند
✅آدمی پیر چو شد، حرص جوان می‌گردد روزے هارون الرشید گفت: آیا ڪسی از زمان پیغمبر زنده مانده است؟ گفتند: باید جستجو ڪنیم. گشتند و گفتند: پیرمردے است ڪه او را در گهواره می‌گذارند، او هست. گفت: او را بیاورید. سبدے برداشتند و پیرمرد را در سبد نشاندند و آوردند. هارون به او گفت: تو رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چیزے از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیده‌اے؟ گفت: بله. گفت: چه شنیده‌اے؟ گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «یشیب ابن آدم و یشبّ فیه خصلتان الحرص و طول الأمل» فرزند آدم پیر می‌شود، ولی دو چیز در او جوان می‌شود؛ یڪی حرص، یڪی آرزوهاے دراز گفت: هزار دینار طلا به او بدهید. پیرمرد ڪه در ڪل عمرش صد دینار طلا ندیده بود، تشڪر ڪرد و دوباره درون سبد نشست و او را بردند بیرون، گفت: مرا برگردانید، با هارون ڪار دارم. او را برگرداندند. گفتند: قربان! او با شما ڪار دارد، هارون گفت: او را بیاورید، پیرمرد گفت: این هزار دینار طلاے امسال است، یا هر سال به من هزار دینار می‌دهی؟ هارون گفت: «صدق رسول الله» جان او دارد در می‌رود، ولی حرص پول و آرزوے زنده ماندن سال‌هاے دیگر را دارد. گفت: نه، سال‌هاےدیگر نیز هست. تا او را بیرون بردند، مرد. 📗 ✍ حاج حسین انصاریان ‌‌‌‌