eitaa logo
سطلیات
240 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
119 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پادشاه روسیه، بریتانیا و آلمان در جنگ جهانى اول همگى نوه ى یک مادربزرگ بودند! جالب است تزار روسیه بعد از جنگ گفته بود اگر مادربزرگم زنده بود امکان نداشت بگذارد ما با همدیگر بجنگیم!
[Forwarded from ترجمان علوم انسانى] چکیده: یک دانشجوی پست‌دکتری در دانشگاه هاروارد، با بررسی انبوهی از اسناد مربوط به تحقیقات پزشکی در سال‌های دهۀ ۷۰، فهمید تبانیِ بزرگی میان مدیران صنعت قند و دانشمندانِ این دانشگاه در جریان بوده است. در واقع، صنعت قند به این پژوهشگران پول می‌داد تا اثبات کنند دلیلِ اصلی بیماری‌های قلبی چربی است و قند نقشی در این میان ندارد. برای ده‌ها سال، این تحقیقاتِ دست‌کاری‌شده مبنای برنامه‌های تعذیه‌ای بوده است. (۱۲۷۰ کلمه، زمان مطالعه ۸ دقیقه) ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://tarjomaan.com/vdcf.xdciw6d0jgiaw.html @tarjomaanweb
[Forwarded from عصر انديشه] مهدی سیار | چند سطر نصیحت دیرهنگام به کلنل فضل الله آق اولی؛ عضو هیئت ایرانی در بخشی از مذاکرات مربوط به قرارداد 1919 ایران و انگلیس که در اعتراض به شرایط خفت بار این قرارداد در صبحگاه نوروز 1299خودکشی کرد. مگر مدال نبود در آن زمانه محنت بار؟! که بر تو آویزند نبود سکه مگر که کف زنان گرامی به پای تو ریزند؟ در آن زمانه محنت بار مگر نبود «اخبار» و مارش پیروزی و اعتراف جهان به هوش و لهجه «نیتیو» انگلیسی تان؟ در آن زمانه گرفتم که «بوق بوق» نبود نبود «به به» هم؟ نبود «چه چه» هم؟ نبود هیچ هنرمند فاخری آخر که نغمه های خوش «خر برفت» ساز کند؟ نبود دخترکی خودجوش که رقص مختصری در فضای باز کند؟ در آن زمانه گرفتم از این همه اسباب نبود هیچ کدام ولی بگو آخر نبود مسأله گویی و مصلحت دانی که شیرفهم کند تو را جوانک خام! که خودکشی ست حرام؟! @AsreAndisheh
[Forwarded from دنیوی احسان] 💢 برخی نظرات فقهی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی 🔹یك مجتهد به تنهایی در همه‌ ابواب مورد نیاز فقهی مردم نمی‌تواند متخصص باشد، چطور فردی می‌تواند در طول 30-40 ساله تحصیل خود، همه‌ این حقوق را كه هر كدام تخصص بزرگی است بداند؟ لذا ما باید به سمت فقه تخصصی در یك حكومت اسلامی برویم؛ زیرا دخالت در امور مردم با فقه تخصصی امكان‌پذیر است. 🔸اگر فقه تخصصی را بپذیریم باید تقلید تخصصی را هم بپذیریم و این‌گونه لازم نیست كسی در همه امور از یك نفر تقلید كند. اگر این دو را پذیرفتیم باید شورای فقهی را هم بپذیریم. 🔹شورای فقهی حداقل برای مسائل عمده‌ مدیریت كشور تشكیل شود و علمای اهل تسنن و تشیع در دانشگاه‌ها با هم همراهی كنند، آنگاه می‌توان به وحدت جهان اسلام امید داشت و برای اداره جهان به ظرفیت اسلام اتكا كرد. 🔸لامحاله در دوره تخصصی‌شدن رشته‌های فقهی به شورایی شدن فقه می‌رسیم و اساس همه‌ این‌ها باید بر عقل استوار باشد. ضمن این‌كه باید به چارچوب اجتهاد هم توجه كرد كه قرآن و سنت، مبانی اصلی ما در این راه هستند. 🔹فقه امروز علما و حوزه‌های ما با دوران‌های قبل قابل مقایسه نیست، درست است كه فقه سیاسی در اعماق فقه ما وجود دارد اما باید قدری تغییر كند و بزرگ‌تر شود. 🔸اگر فقه مقارن را بخوانیم و آن را درس بدهیم، فقه‌مان بسیار متفاوت خواهد بود. خاصیت فقه مقارن، پیداكردن همین حقیقت‌هاست. 🔹من پیشنهادی در فقه مقارن دارم كه علمای شیعه و سنی می‌توانند بنشینند و در این‌باره بحث كنند؛ این‌كه طبق روایت متواتر ثقلین باید مرجعیت اهل بیت را پذیرفت؛ البته نه به شكل انحصاری بلكه به عنوان یك مرجع مطمئن. اگر فقه مقارن وجود داشته باشد و علما و فقهای ما با یكدیگر بنشینند می‌بینند كه مرجعیت اهل بیت از مراجع قابل اتكاست. http://yon.ir/ZWr4
بعد از نمايش يك فيلم ايراني، با دوستان خارجي نشسته بوديم به گفتگو. يكيشان پرسيد: آن پسرك سر چهار راه چه مي فروخت؟ مواد مخدر بود يا.. من پاسخ دادم فال مي فروخت. پرسيد فال چيه؟ گفتم شعر. شعرهاي شاعر بزرگمان حافظ. با هيجان گفت: يعني شما از كشوري مي آييد كه در خيابانهايش شعر مي فروشند و مردم عادي پول مي دهند و شعر مي خرند؟! مي رفت سر ميزهاي مختلف و با شگفتي اين را به همه مي گفت! و اين يعني زاويهء ديد؛ يكي سياهي مي بيند و یکی زیبایی. https://telegram.me/joinchat/Be3dhzvSPjWIFeBqD_Q1rw
6ساعت گفتگو بر سر نظام سازی
[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)] آخر این هفته یک 24 ساعت عالی و خیالی با حاج اقای نامخواه، میلاد دخانچی و محمد حسین بادامچی در اردوی سالیانه بیسج صنعتی اصفهان داشتیم. قریب به 6 ساعت گفتگو سه چهار نفره در جلوی چشم دانشجوهای فنی، بر سر چالش های تعریف «نظام اسلامیِ مورد نظر انقلاب اسلامی» از نگاه تعدادی علوم انسانی خوان جوان، که از نگاه آنارشیستی محض تا نگاه محافظه کارانه دور هم جمع شده بودیم و قرار بود به بچه های فنی یاد بدهیم که چطور از همین حالا رابطه شان را با ما علوم انسانی خوان ها بر قرار کنند. چطور ما را بخوانند تا هم دغدغه های متعدد و متکثرمان را یاد بگیرند و یاد بگیرند که مباحثه بر سر مسائل انسانی تا چه حد می تواند چالش دوستانه اما جذابی باشد. حداقل سه ساعت از 6 ساعت، بچه ها داشتند به نحوه شوخی های علمی که بین طرفین رد و بدل می شد قهقه می زدند. همدیگر را به قصد کٌشت نقد می کردیم، اما از مناظره خبری نبود! لیگ نبود! دوستی بین ما چهارنفر شکل گرفت که به نظرم برایمان تا مدتها بصورت جذابی باقی بماند. 5-6 سال اخیر به جای اینکه روز های تبلیغ دانشجویی را از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر بروم و خطابه های ابتر کنم، رحل اقامت در یک دانشگاه و در میان یک تشکل پهن کرده ام. البته چتر هم نکرده ام! نهایتا دو هفته یک بار به دانشگاه رفتم و گاهی ششماه نرفتم. اما با بچه های صنعتی اصفهان زندگی می کنم! با قدیمی ها که ازدواج می کنن،رفاقت ها خانوادگی شده و روز به روز با هم هم برنامه تر و هم فکر تر می شویم. در طول این سالها فضای بچه ها خیلی فلسفی شده بود، بالاخره من تنها کنش گر این فضا نبودم و کنش گر های دیگر و فضای شهر و... نقد فلسفی و تمدنی غرب را به شدت در میان بچه ها رواج داده بود و بچه ها داشتند روز به روز به مباحث انتزاعی بیشتر علاقه مند می شدند و این برای بچه های فنی اصلا خوب نبود. بچه ها زیادی داشتند هایدگری می شدن! می خواستم کمی اونها را با نظامات علمیِ عینی تر و ملموس تر آشنا کنم و البته حس اینکه دنیای علمی بزرگ و بی در و پیکری را دران وارد می شوند را هم درک کنن که نیاز به آرامش و آزاد اندیشی دارد! مهمانهای اردو انتخاب خود بچه ها بود، اما شاید من هم در دعوتشان بی تاثیر هم نبودم. شب پنج شنبه پرواز هر چهارتامون با تاخیر توی مشهد نشست. 21:30 تا 24:30 یک دست با محمد حسین بادامچی گفتگو کردیم تا بقیه پروازها هم بنشینن. نفر آخر هم میلاد 2شب رسید! صبح از 8:30 تا 11:40 هم چهار نفر با هم پشت میز نشستم. فکر کن دعوای فوکو و هاناآرنت تا فارابی و ابن خلدون و نقد فرهنگستان بی نوا(!) و گفتمان رایج قدرت در ایران و... همه اش چالشهایی بود با چاشنی خنده. صبح تا ظهر پنج شنبه فقط نقش مجری جلسه را داشتم، اصلا از نظریه مطلوب خودم دفاع نکردم(محمد حسین شاهده!) دانشجوهایمان باید ترسو نبودن را در فضای علوم انسانی یاد بگیرن! باید یاد بگیرن که از دل همه این فضاهای متفاوت که گاهی بی نهایت با تو رقیب هستند، باید دغدغه ها و پرسش ها را به خوبی استخراج کنن و در مسیر جواب هم «مبنا گرا» باشند؛ به سفره ها و منظومه هایی که جلوشون داره پهن میشه با دقت فکر کنن. من یک رویای نخبه گرایانه را آخر این هفته تجربه کردم که سالها برایش کار کرده بودم تا به «ثمر» بنشیند. باور کن محمد حسین ؛-)
۱۲بهمن روزی است که امام در جمع مردم ایران حاضر شد و مسئولین هر سال، در این روز خیابانها را می بندند تا با اسکورت کامل در مراسم بزرگ داشت آن شرکت کنند.
[Forwarded from پروبلماتیکا/Problematica] بازنگری فوکو و انقلاب ایران نویسندگان: ژانت آفاری، کوین اندرسون/ ترجمه‌ی آیدین ظریف جستار حاضر در واقع، به نوعی، فشرده‌ای است از کتاب مفصل ژانت آفاری و کوین اندرسون به نام «فوکو و انقلاب ایران: جنسیت و اغواگری‌های اسلام‌گرایی» (۲۰۰۵). نویسندگان در کتاب، و نیز تا حدی در همین جستار، کوشیده‌اند نشان داده‌اند که چرا مواضع فوکو درباره‌ی انقلاب ایران را نباید موضع‌گیری‌هایی خلق‌الساعه و بی‌ارتباط با کلیت کارها و آثار وی ارزیابی کرد. آفاری و اندرسون بر این باورند که آنچه اغلب از آن به «خطای فوکو در قبال انقلاب ایران» تعبیر می‌شود چیزی چون «اشتباهی محاسباتی» یا «موضعی گذرا» نیست بلکه، بیش از این، در منظومه‌ی نظری خود فوکو ریشه دارد... متن کامل را در آدرس زیر بخوانید: http://problematicaa.com/foucault-iran/
هدایت شده از تقریرات درسی حسین مهدیزاده
عکسی زیبا از روستای پدر ما بیاتان علیا
[Forwarded from خودجوش] باز شدن پای سرمایه گذاری خارجی به اقتصاد ایران 🇮🇷 ✍برگزیده کتاب ✳️برنامه اول کار مشترک دولت و مجلس بود. چند خط فکر اصلی در این برنامه منظور شده بود که توصیه می شد به آنها توجه شود. یکی مسئله استفاده از منابع خارجی بود که بحث های طولانی درباره آن شد. ✳️یک طرز تفکر این بود که ما با توجه به اتمام جنگ و تحولات بین المللی باید وارد سیستم بین المللی شده، از امکانات آنها استفاده کرده و مراودات بین المللی مان را افزایش دهیم و به مقولاتی چون صادرات غیر نفتی، استفاده از امکانات خارجی و جذب سرمایه خارجی به طور جدی توجه کنیم. این امر نیز مستلزم یک نگرش جدید به اقتصاد بود. دیدگاه هایی همچون خصوصی سازی و کوچک کردن حجم دولت که ما در اواسط برنامه اضافه کردیم نتیجه این تغییر نگرش بود... طرز تفکر دیگر این بود که ساختار دولت به همان صورت قبلی باقی بماند. یعنی به جای اختصاص منابع به جنگ آنها را در سرمایه گذاری تغییر جهت دهیم و همان پوسته بسته را حفظ کنیم... ✳️در مرحله تدوین آقای در بودند. ایشان طرز فکر گسترش ارتباط و استفاده از امکانات خارج را صحیح نمی دانستند. آقای هم در حضور داشتند موافق چنین تفکری بودند. در واقع در وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی تفکر تمرکز گرا حاکم بود. در مقابل سازمان مدیریت و مجلس طرفدار تفکر باز بودند. در مجلس کسانی مثل آقای ، بنده ( )، آقای ، آقای ، و آقای طرفدار این تفکر بودیم. کما اینکه آقای هم به شدت از آن حمایت می کردند. درباره آقای تصور من این است که ایشان معتقد به گرایش تمرکزگرا و نقش قوی تر دولت و حفظ جایگاه آن در اقتصاد و تصمیم گیری ها با همان روند قبلی بودند. ✳️دریکی از شب هایی که جلسه مجلس تا ساعت یازده شب ادامه داشت و بحث تبصره های و و استفاده از مطرح بود درگیری لفظی شدیدی بین من و یکی از نمایندگان پیش آمد... آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان در حمایت از نظر من صحبت کردند. در نهایت برای اولین بار فصلی در اول با عنوان استفاده از امکانات خارجی گشوده شد. کتاب صفحه 95 تا 98