شیرازیه ﺗﻮ ﺑﺎﻧﮏ ﺻﺪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﻴﺸﻪ !!! ﺭﺋﻴﺲ
ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻴﮕﻪ ﮐﻰ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﻳﺠﻮﺭﻯ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻩ
ﺗﺎ ﺳﮑﺘﻪ ﻧﮑﻨﻪ؟؟
اصفهانیه ﻣﻴﮕﻪ ﻣﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ...... اصفهانیهﻣﻴﺮﻩ
ﺩﺭﺧﻮﻧﻪ ﻯ شیرازیه : ﻣﻴﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺻﺪﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﻧﮏ
ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺑﺸﯽ ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
شیرازیه ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﻪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ
ﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ
اصفهانیه ﺳﮑﺘﻪ میکنه 😑😂
.
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ یه ﺍﯾﺮانی ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ🎻
ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﻣﯿﮕﻪ: ﺟﯿﻨﮓ ﺟﻮﻧﮓ 🎤
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ میپرسه ﭼﯽ ﮔﻔﺖ؟ 🤔
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ میگه ﮔﻔﺖ: ﻫﻮﺍ ﺧﻮﺑﻪ... ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﺎﺭ... بوسه یار ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ... ﺩﻟﻢ ﺍﻭﻧﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ میگه وااا ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ؟ 😳🙄😳
بعد ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ، ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ
ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ: ﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﯾﯿﯽﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼهاهاهایییییییی های های های های ﻫﯿﯿﯿﯽ ﻫﯿﯿﯿﯿﯽﻫﻮﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎ ﻫﺎﻻﯼ ﻫﻮﺍ ﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻩ ﺣﯽ ﺣﻪ ﺣﻪ ﺣﺤﺤﺤﺤﺤﺤﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ
ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼﯾﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽ ﺩﻝ !!!!!!!!!
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ میگه ﭼﯽ ﮔﻔﺖ؟
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ میگه ﻫﻨﻮﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﻪ!!!😂😂😂😂😂😂
💕😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته سپیدان آدم برفی آورده 😂
♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عاشق میشی😂😂😂😂
دیکتاتوری نظام جمهوری اسلامی .mp3
5.38M
😡 #دیکتاتوری نظام جمهوری اسلامی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هم میگن شاه رو از روی شکم سیری انداختن بیرون هم میگن مردم به خاطر وعده آب و برق مجانی گول خوردن و انقلاب کردن 😳
با خودتون چند چندید؟😂
🟢فریب داشته های مادی و معنوی را نخوردن
🔺مرحوم علامه طباطبائی در این رابطه میفرماید :
🔻چون حساب تقوا تنها به دست خداست، هیچ کس نمیتواند با ملاک تقوا بر دیگران بزرگی بفروشد، به همین جهت هیچ فخری برای احدی بر احدی نیست برای اینکه اگر کسی بخواهد به امور مادی و دنیوی بر دیگران فخر کند [ نمی داند] که امور دنیوی فخر ندارد و قدر و منزلت تنها از آن دین است و اگر بخواهد با امور اخروی فخر بفروشد [ توجه ندارد] که آن هم به دست خدای سبحان است و به قول شاعر:
🔴کس نمی داند در این بحر عمیق
سنگریزه قرب دارد یا عقیق
🔹 پس دیگر چیزی که انسان با آن [بتواند] فخر بفروشد باقی نمی ماند و انسان که دارای نعمت ملک و سلطنت است از نظر یک مسلمان نه تنها افتخاری ندارد، بلکه بارش سنگین تر و زندگی اش تلخ تر است؛ بله اگر از عهده این بار سنگین برآید و ملازم عدالت و تقوا باشد البته نزد پروردگارش اجری عظیم تر از دیگران دارد و خــدا ثواب بیشتری به او می دهد.
ساحل بقا ص 458
🔴 اسیر شیطان
♦️حضرت موسی (علیهالسلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیهالسلام) ایستاد.
♦️موسی (علیهالسلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم!
♦️موسی (علیهالسلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند!
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم!
♦️موسی (علیهالسلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگها و زرق و برقهای این کلاه، دل انسانها را میربایم.
♦️موسی (علیهالسلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هر جا که بخواهی، او را میکشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛
⏺سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره میگردم:
1- هنگامیکه او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامیکه او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامیکه گناهش در نظرش کوچک گردد.
📚 اصول کافی، ج 2، ص 262
32.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 بهائیت از چه زمانی در ایران رشد کرد؟
✂️برشی از نشست «حقایقی پیرامون انجمن حجتیّه»
💡 حق پژوهی؛ مرکز تخصّصی نقد و بررسی فرق، ادیان و جریانات انحرافی
🔆 @Haghpajohi
💥زبانت معمار است
و حرفهايت خشت خام
مبادا كج بچينى
ديوار سخن
كه فرو خواهد ريخت
بناى شخصيتت
به يكدم⭐️
#جملات_زیبا
🟢خط زیبایی ندارم ؛ ولی صفحه ، صفحه ی دفتر قلبم را به عشقت خط خطی می کنم
#یاایهاالعزیز
#سلام_یامهدی
🔺مولا علی علیه السلام:
پاداش آن که تو را شادمان کرد آن نیست که اندوهگینش سازی
نهج البلاغه، قسمتی از نامه 31
#حدیث
گفتم به ماه وصف تو را.. گفت: آنقَدَر
دور زمین طواف کنم تا ببینمش
#امام_رضا (علیه السلام)
نیروی داعشی که از #شقاوت به #شهادت رسید
"عبدالرحمن" ۱۳ سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی #داعش شده بود.
وقتی به اسارت #فاطمیون درآمد و بر خلاف انتظارش، با رفتار اسلامی و انسان دوستانه فاطمیون مواجه شد و آنچه که از رزمندگان مقاومت دید، باعث شد به حقیقت جنگ پی ببرد و تصمیم گرفت در کنار رزمندگان فاطمیون بر علیه تکفیریها مبارزه کند.
شبی تقاضای آب کرد و گفت میخواهم غسل #شهادت کنم. صبح روز #اربعین مانند دیگران نماز صبح خواند و همراه بچهها به عملیات رفت.
میگفتند پرچم #فاطمیون را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمیگذاشت.
عبدالرحمن که دیگر از بچهها خواسته بود #علی_اصغر صدایش کنند، در روز اربعین شربت #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید.
#حر_داعش
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠وقتی تاریخ را خواندم فهمیدم راهی جز شیعه شدن ندارم
اما دوستان اهل سنتم می گفتند شیعه منحرف است و باید توبه کنم
آنها هیچ چیز از کربلا نمی دانستند
هیچ چیز از غدیرخم نمیدانستند
#چادرےام #زن_عفت_افتخار #حجاب
🔰فتح خیبر توسط حضرت امیرالمومنین على ع (7ق)
♦️در این روز، سنه 7، فتح خیبر و قتل مرحب یهودى بردست معجز نماى حضرت اسدالله الغالب على بن ابیطالب (ع) واقع شد."1"
♦️بدانکه چون رسول خدا با اصحاب بجنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد هر روز یک تن از اصحاب علم بگرفت و به مبارزت شتافت و شبانگاه فتح ناکرده باز شد از جمله ، یک روز ابوبکر رایت بگرفت و برفت و هزیمت شده برگشت و روز دیگر عمر علم برداشت و بى نیل مقصود بازشتافت ، چنانچه ابن ابى الحدید که از بزرگان علمای سنت و جماعت است در قصیده خود در فتح خیبر باین مطلب اشاره کرده و گفته :
و ان انس الاانس اللذین تقدما
و فرهما و الفر قد علما حوب
وللرایة العظمى و قد ذهبابها
ملابسل ذل فوقها و جلابیب "2"
عذر تکما ان الحمام لمبغض
وان بقاء النفس النفس محبوب . "3"
شیخ ازرى به نحو دیگر عذر خواسته و فرموده :
ان یکن فیهما شجاتة قرم
فلماذا فى الدین ما بذلاها
ذخراها لمنکر و نکیر
ام الخبار مالک دخراها"4"
♦️و بالجمله شباهنگاه که عمر باز آمد رسول خداى فرمود فردا این علم را به مردى دهم که ستیزنده ناگریزنده است دوست میدارد خدا و رسول را و خدا و رسول او را دوست میدارند و خداى تعالى خیبر را بدست او فتح کند، همه اصحاب آرزومند این دولت شدند و ندانستند که بهره که شود."5" روز دیگر رسول خدا(ص) فرمود:علی کجاست؟گفتند او را رمدی است که نیروی جنبش ندارد. فرمود: او را حاضر کنید سلمة بن الاکوع برفت و دست آن حضرت را گرفته به نزدیک پیغمبر آورد رسول خدا آن جناب را پیش خواست و سر او را در کنار گرفت و آب دهان به چشمهاى بمالید و گفت خدایا زحمت گرما و سرما از او بردار، از آن پس على مرتضى را درد چشم عارض نشد و از هیچ گرما و سرما آزرده نگشت ، پس رسول خدا زره خویشتن را بر او پوشانید و ذوالفقارش بر کمر بست و علم بدو سپرد و(ارکبه بغلته ثم قال امض یا على) جبرئیل بر یمین و میکائیل بریسار و عزرائیل از پیش روى و اسرافیل از پشت سر و نصرت خدا بر فوق و دعاى من نیز از پشت سر تست و هم آن حضرت را فرمود که در قتال تعجیل منماى و روان شو تا در عرصه ایشان فرود شوى ، آنگاه مسلمانى برایشان عرض کن ."6"
فوالله یهدى الله بک رجلا واحدا خیر لک من ان یکون لک حمرالنعم ."7"
پس امیرالمؤ منین علم بگرفت و تا پاى حصار قموص برفت و علم را برتلى بنشاند و اشعارى در باب شجاعت خود فرمود یک تن یهودى از بالاى حصار ندا در داد که تو کیستى فرمود:
انا على و ابن عبدالمطلب
متهذب ذوسطوه و ذو حسب "8".
یهودى گفت : (غلبتم و ما انزل على موسى)"9" پس حارث جهود برادر مرحب با چند تن از قلعه بیرون شد و آغاز مبارزت نهاد و دو تن از مسلمین را شهید ساخت .
امیرالمؤ منین چون این بدید بر او تاخت و بی توانى کارش بساخت .
♦️مرحب چون برادر را کشته دید مانند دیو دیوانه از قلعه بیرون شتافت و هیچکس از جهودان به جلادت و شجاعت او نبودند دو زره در برداشت دو عمامه به سر بسته. خودى بر زبر نهاده و با آن همه سنگى مانند دستاس از سوراخ کرده بر بالاى آن نهاده و دو شمشیر حمایل کرده و نیزه بردست گرفته که سنان آن سه من میزان میرفت پس مانند اژدهاى دمنده به میدان آمد و رجز خواند:
قد علمت خیبر این مرحب
ساکى السلاح بطل مجرب "10"
از مسلمانان هیچکس نبود که با او هم ترازو، تواند شد لاجرم على مرتضى چون شیر غضبان بر وى در آمد و رجز خواند:
انا الذى سمتنى امى حیدره
ضرغام احام ولیث قورة "11"
♦️مرحب چون رجز امیر المؤ منین را شنید بیاد آورد آن خوابى را که همى دید شیرش میکشید سخت بترسید و هم دایه کاهنه او وقتى او را گفته بود که بر همه کسى غلبه توانى کرد الا آنکس که نام او حیدره باشد که اگر با او جنگ کنى کشته شوى و چون از رجز آن حضرت این نام بشنید فرار کرد. شیطان به صورت حبرى ممثل شده به مرحب گفت حیدره بسیار است از بهرچه میگریزى ؟ تو رزم می کن تامن جهودان را به مدد تو دعوت کنم و چون او را بکشى سیدقوم شوى ، پس مرحب دل قوى کرده باز شتافت و خواست که پیش دستى کند که امیر المؤ منین او را مجال نگذاشت و ذوالفقار بر سرش فرود آورده چنانکه دستاس و خود آهنین و دستارها را چاک زد و تیغ از حلقش بگذشت و او را دو پاره ساخت و بخاک در انداخت .
♦️پس از قتل مرحب مسلمانان حمله بردند و از جهودان بسى کشتند و امیر المؤ منین نیز جمعى از صنادید جهودان را بکشت ، پس داود بن قابوس و ربیع بن ابى الحقیق و عنتر و مره و یاسر و ضجیج که تمام از صنادید و شجاعان و ابطال یهود بودند یک یک به میدان على در آمدند و هریک رجز خواندند و طمع در کشتن امیر المؤ منین نمودند آن جناب یکیک رجزها را جواب داد و ایشان را با تیغ بگذارنید.