eitaa logo
مخاطب خاص 🇮🇷1404🇵🇸
359 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
31.2هزار ویدیو
46 فایل
هر آنچه که از فضای مجازی انتظار دارید را برایتان فراهم خواهیم ساخت. مطالب شامل سیاست،اقتصاد داخلی و بین الملل اهل بیت ، قرآن حدیث عترت واعظین و منبری ها غذایی و کشاورزی تعلیم و تربیت خانواده همیار کانال👇 @mojtabarahimi69 https://eitaa.com/savabaemal
مشاهده در ایتا
دانلود
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم...😢😓 . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...😓 . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿 🤔 حفظ حجاب ❤️
گاهی از من گذر میکنی… بعد میشوی… رد پاهایت خط میشود روی گونه ی من چقدر خوبه که هستی چقدر خوبه که همیشه با منه❤ 💥پنجم اردیبهشت سالروز شهادت دلسوخته حضرت زهرا سلام الله علیها سردار شهید تورجی زاده مْ ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━ 🚩کانال مخاطب خاص1401در ایتا 👇 https://eitaa.com/savabaemal 🚩کانال مخاطب خاص 1401در سروش 👇 splus.ir/savabaemal
چهل شب تا شب اول محرم ۱۴۴۵.. . محرم، سفره مهمانی بر علیه السلام است. سفره‌ای که به خاطر سلام الله علیها آن را پهن کرد. پهن کرد تا دغدغه مادری را رفع کند، تا مادری غصه‌دار نباشد که: «چه کسی برای فرزندم میکند و چه کسی خود را ملزم به اقامه عزای بر او میداند» حالا کم کم ما را به این سفره دعوت میکنند و برای هر کدام از ما در گوشه و کنار این سفره جایی در نظر گرفته اند. جای هر کس را به اندازه ظرفیتش، به اندازه نزدیکی‌ش و به اندازه فهمش از صاحبْ‌سفره معلوم میکنند؛یکی سهمی بیشتر میبرد و دیگری کمتر. حالا این ماییم که باید خود را مهیای حضور بر این سفره کنیم. چگونه و با کدام سر و وضع میخواهیم بر این سفره حاضر شویم؟! فکر و ذکرمان درگیر کدام است و چقدر از نگاه به این غافل شدیم؟! اصلا میدانیم که با چه کسی همسفره خواهیم شد؟! آنجا که «بزم محبت»ش نامیده اند و از کراماتش اینست که «گدایی به شاهی مقابل نشیند» حتما آداب خودش را دارد. حالا که «بنده ام بنده ولی بی خردم» و حالا که « خواجه با بی هنری» خریده و راه گشوده و بر سفره نشانده، خوبست مهیای بهره بردن بیشتر از این سفره باشیم. نکند خدای ناکرده بگویند، همان که بود آمد و همان که بود رفت؛ گرسنه و تشنه آمد و گرسنه و تشنه رفت. چهل روز مانده تا را شروع کنیم. چهل روز را معتکف باشیم تا لااقل شکر این نعمت را به جا بیاوریم. یکی شبش را با تمام میکند. یکی زبانش را از آنچه به او مربوط نیست، نگه میدارد. دیگری چشمش را از هر چه غیر یار، میبندد. آن یکی مراقبت صدچندان میکند که گرد نچرخد و خلاصه « هر کس به طریقی سخن وصف تو گوید، بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه» مهم آنست که دست بر دست نگذاریم و بی خیال نگذرانیم. مهم آنست که بفهمیم مهیای این سفره شدن آداب دارد. در کنار همه اینها و بلکه بالاتر از همه، هر قدمی برای برداشتن، کمک میکند به پیمودن یک‌شبه‌ی رهِ صدساله. غدیر در پیش است و از مولا گفتن، همه مساله ست. هر چه بیشتر تلاش کنیم، بیشتر سیرابمان خواهند کرد. یاعلی
🏴 تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع) 🕌 سيد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. 💭 در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (ع) گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. ▫️ همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🔶 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم. ▫️ سـيـد بـحرالعلوم فرمود: 🔹 در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع) مى‌دهد، مثلا ❇️ در هر قدمى كه در راه زيارت بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود ❇️ و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ ▫️ آن سوار عرب فرمود: 🔶 تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🔰 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🏕 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه (بز شيرده) اى داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🍗 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🌒 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد. در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🔸 اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ ▪️ يكى از حضار گفت : 🔹 به او صد گوسفند بدهيد. ▪️ ديگرى كه از وزراء بود، گفت : 🔹 صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. ▪️ يكى ديگر گفت: 🔹 فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. ▪️ سـلطان گفت: 🔸 هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام . چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. ▫️ بعد سوار عرب به سيد فرمود: 🔶 حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون 💡 خدا كه خـدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (ع) بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. 🕯 در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى‌داند. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. ⬅️ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم 🏷 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•