#تدبر_در_آیات_قرآن
مراد از دو شرق و دو غرب چیست؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ (۱۷_الرحمن)
برای درک این امر کره زمین را در جلوی خود قرار دهید زمانی که روشنایی آفتاب از سمت
مشرق به سمت غرب حرکت می کند دو مغرب در کره زمین وجود دارد(یک مغرب در شمال کره زمین و یک مغرب در جنوب کره زمین)
به عنوان نمونه فاصله نروژ با آفریقای جنوبی بیش از ۱۲ هزار کیلومتر است ولی در یک زمان در هر دو نقطه مغرب است و مَغْرِبَيْنِ برای آن گفته می شود که زمین به تاریکی شب می رود
در همین ساعت در سمت دیگر کره زمین در شمال اقیانوس آرام هم زمان با جنوب اقیانوس آرام مشرق و خورشید در حال طلوع است، یعنی زمین از تاریکی شب با طلوع خورشید خارج می شود
پس هر مشرق در دو نقطه از زمین است شمال و جنوب؛ و هر مغرب در دو نقطه از زمین است شمال و جنوب
گفتیم القاء به معنای حضور یک شئ در کنار شئ دیگر بدون رؤیت اوست. وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ (۳_انشقاق)
وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ (۴_انشقاق)
یعنی در روز قیامت بر زمین از نور خدا القاء می شود و زمین نور خدا را ملاقات می کند، و از این ملاقات متلاشی می شود. پس یکی از دلایل نابودی زمین در روز قیامت القای نور خدا بر زمین است (وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا) که وقتی در طور سینا بخشی از نور حق تعالی بر کوه طور خورد کوه متلاشی گشت. (فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا)
فرق اشراق با تَنویر
در تَنویر هم منبع نور مشخص است و هم نور، مانند تابش خورشید که در روز دیده می شود؛ ولی در اشراق نور دیده می شود ولی منبع نور مشخص نیست. مانند شرق زمین که قبل از طلوع نور دیده می شود ولی خورشید ناپیداست. یعنی در قیامت نور الهی بدون آن که خداوند دیده شود، دیده خواهد شد
"اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ" پس نور آسمان و زمین منبع اش خداست ولی در قیامت اثری از این نور زمین را روشن خواهد کرد؛ برای همین خداوند نفرموده است «نُوراللّه الأرض بِنُور رَبِّها» که اگر چنین می فرمود باید منبع نور هم مشخص می شد.
حال سؤال اینجاست در زمان مغرب هم زمین روشن است بدون این که خورشید و منبع نور دیده شود ولی چرا حق تعالی أغربت نفرموده است؟ حق تعالی أَشْرَقَتِ و شرق را انتخاب کرده است که نشان تولد و شروع نور است، چون أغربت نشان زوال و خاموشی نور است و قیامت شروع و تولد است و زوال و نابودی نیست.
اعجاز دیگر قرآن در مورد اثر (جاذبه) زمین بر پیری انسان در آیه ۴ سوره قاف است.
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ ۖ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ (۴_ق)
ولی ما میدانیم آنچه را زمین از بدن آنها میکاهد؛ و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است.
در ترجمه ظاهر آیه، مراد از مِنْهُمْ را جسد در خاک معنی کرده اند در حالی که بطن آیه گویای حقیقت و سرّ دیگری است و آن این که، جاذبه زمین بر اثر فشاری که بر بدن انسان وارد می کند همان است که از جسم انسان کم می کند و طول عمر انسان برای همین باعث تحلیل رفتن و پیری بدن می شود
اگر جاذبه زمین نبود جسم انسان دچار کم شدن نمی شد. چنانچه مطرح است در فضا و کرات دیگر به علت عدم وجود جاذبه، زمان به کندی طی می شود چون زمان مبنایی برای فرسودگی بدن در دنیاست، یعنی اگر انسانی که بر اثر جاذبه زمین دچار فرسودگی و تحلیل می شود اگر در فضا بدون جاذبه در کهکشان زندگی کند قطعاً سرعت تحلیل و فرسودگی سلول های او کمتر است، پس حرکت به پیری هم کندتر خواهد شد.
مثال، کسی که ۵۰ سال سن دارد و فرزندش ۱۰ سال، اگر آن فرد از جاذبه زمین خارج شود زمان نیز برای او متفاوت عمل خواهد کرد. اگر این فرد بعد از ۴۰ سال به زمین بازگردد چون زمان بر او متوقف و کند شده بود، پس هم سن فرزند خودش نشان می دهد که در زمین و در جاذبه آن قرار داشته است
در مثال دیگر برای درک جاذبه زمین بر پیری انسان این که وقتی کسی یک شئ را از زمین بلند می کند بر جاذبه زمین باید غلبه کند و این غلبه باعث فرسوده و پیر شدن بدن او می گردد و همان می شود که خداوند می فرماید: "تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ"
جاذبه زمین از وجود و بدن آن ها کم می کند. مثال دیگر می زنیم، سرپا ایستادن باعث می شود (جاذبه) زمین بر سلول های بدن اثر بگذارد و از بدن کم کند که این کم کردن در دیسک کمر یا درد زانو خود را بروز می دهد
وقتی موسی نبی می فرماید: "قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا" یعنی با تکیه بر عصا بر (جاذبه) زمین می خواهم غلبه کنم تا از بدن من کم نکند و تا حدّ ممکن با تکیه بر عصا بر جاذبه زمین غلبه می کنم تا کم کردن از بدن ام (فرسودگی آن) را را به تأخیر اندازم.
در پایان آیه می فرماید: "وَ عِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ" یعنی این علم نزد ماست ولی چون شما قدرت و نیازی به فهم این علم ندارید در قرآن آن را با این یک جمله بیان کرده ایم.
https://eitaa.com/savabaemal