eitaa logo
مخاطب خاص 🇮🇷1404🇵🇸
360 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
31.4هزار ویدیو
46 فایل
هر آنچه که از فضای مجازی انتظار دارید را برایتان فراهم خواهیم ساخت. مطالب شامل سیاست،اقتصاد داخلی و بین الملل اهل بیت ، قرآن حدیث عترت واعظین و منبری ها غذایی و کشاورزی تعلیم و تربیت خانواده همیار کانال👇 @mojtabarahimi69 https://eitaa.com/savabaemal
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ابن سینا از نبوغ سرشاری برخوردار بود. طوری که زمان تولدش را به یاد داشت. پدرش از صاحب‌منصبان حکومت سامانی بود که او را در مدرسه بخارا که مخصوص دولتمردان بود، ثبت نام کرده بود. روزی ابو‌عبداله که استاد منطق او بود در کلاس، سوالی مطرح کرد، پرسید از والدین خود کدام را بیشتر دوست می‌دارید؟ و هر کسی باید یکی را می‌گفت. چون استاد استدلال می‌کرد اگر انسان دقیق بیندیشد، می‌تواند انتخاب کند. وقتی نوبت به بوعلی رسید، بوعلی گفت: من هر دو را به یک اندازه دوست دارم. استاد نپذیرفت. بوعلی گفت: استاد، فرض کنید در جنگی دست دشمن گرفتار شده‌اید، و می‌خواهند یک دست شما را قطع کنند، هر‌چند دست راست برای شما مهم‌تر است، ولی شما نمی‌توانید بگویید دست راستم را بیشتر از چپ، دوست دارم. انسان می‌تواند دو شی را به یک اندازه دوست داشته باشد، مگر خداوند که هیچ مشابهی در کمالات ندارد. و اساسا سوال شما از ریشه اشتباه است. استاد را از این استدلال منطقی به وی شرم آمد و او را کلاس بالاتری فرستاد. گاهی طرح چنین سوالات اشتباه از فرزند نیز، به ذهن او چنین القا می‌کند که در عالم دوستی و محبت، حتما بین دو نفر، یا دو چیز ، انسان باید یکی را بیشتر دوست بدارد. طرح این سوالات غلط ، ذهن را به گمراهی می‌کشاند. @savabaemal
🌸🍃🌸🍃 خانم آموزگاری در کلاس درس یک دبستان از دانش آموزی پرسید: جانداران به چند گروه تقسیم میشوند؟ دانش آموز:به چهار گروه خانم معلم ... معلم: به نظرم اشتباه میکنی ولی بشمار ببینم. دانش آموز: گیاهان، جانوارن، انسانها و بچه ها معلم : مگه بچه ها انسان نیستن؟ دانش آموز: حق با شماست خانم معلم پس میشن سه گروه... معلم: خیلی خوب دوباره بشمار ببینم. دانش آموز: جانوارن، گیاهان و بچه ها.. معلم: پس انسانها چی شدن؟ دانش آموز : خانم معلم، انسانهایی که قلبشون پر از عشق و محبت بود در گروه بچه ها موندن، بقیه هم رفتن در گروه جانوران قرار گرفتن... .: @savabaemal
⚡️🔅⚡️🔅⚡️🔅⚡️🔅 🔆خان الصعالیک ❄️زمانی امام عسگری علیه‌السلام را به دستور خلیفه، به محل بد آب و هوایی به نام «خان الصعالیک» تبعید کردند. صالح بن سعید گوید: «به خدمت امام علیه‌السلام رسیدم و عرض کردم: فدایتان گردم! همیشه به شما ظلم کردند و خواستند نور شما را خاموش کنند و الآن هم که شما را به جای نامناسب آورده‌اند.» ❄️امام علیه‌السلام فرمود: «ای ابن سعید! تو اینجا هستی نه ما!»، سپس فرمودند: «ببین!» چون نظر کردم، دیدم باغ‌های بسیار زیبا و باشکوه و نهرهای روان و حوریانی خوشبو و معطّر و کودکانی همچون دانه‌های مروارید در آنجا هستند. از دیدن این مناظر بسیار حیران و متعجّب گشتم. امام علیه‌السلام فرمود: «این‌ها مال ماست، نه خان الصعالیک.» 📚(خزائن کشمیری، متن 206) ✾📚
🌴🔅🌴🔅🌴🔅🌴🔅🌴 🔆غسلین و آتش 💥ملّا عبدالرزّاق کاشانی (م ۷۲۶) شارح کتاب «منازل السّائرین» خواجه عبدالله انصاری، می‌گوید: «ما دیدیم کسانی که دارند غِسلین می‌خورند.» 💥خداوند در سوره‌ی الحاقّه آیه‌ی ۳۷ می‌فرماید: «وَ لا طَعامٌ اِلّا مِن غِسلین: (خطاکاران در قیامت) طعامی غیر از چرک و خون نمی‌خورند.» 💥مرحوم ملّا صدرای شیرازی (م ۱۰۵۰) می‌فرماید: «افرادی هم بودند که مشاهده می‌کردند، وقتی دیگران حرف می‌زنند از دهانشان آتش درمی‌آید، وقتی‌که خاموش می‌شوند مثل‌اینکه درب تنور را بستند.» (اسرار عبادت، ص ۲۷۹) 👈👌پس فحش، غیبت، تهمت و رنجاندن، همه آتش است که از دهان بیرون می‌آید. این نموداری از باطن دوزخی افراد است که در کشف، برای اهل شهود مکشوف می‌گردد.
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🔆 زن عقيم با ✨در سفر به شهر يزد براى به دست آوردن نسخه اى شرح دار براى زيارت عاشورا در كتابخانه مرحوم وزيرى با جناب شيخ على اكبر سعيدى پيشنماز مسجد طهماسب كه شيخى است صالح ، باقار، و از همنشينان شيخ غلامرضا يزدى ، كسى كه براى امرار معاش از دسترنج خويش كسب روزى مى نمايدملاقات كردم . ✨به من گفت : مرحوم حاج ابوالقاسم با دخترى زرتشتى پس از مسلمان شدن ازدواج كرد ولى فرزندى به دنيا نمى آورد، بعد از بيست سال به او خواندن زيارت عاشورا را آموختند. آن را چهل روز همراه با صد بار لعن و صد بار سلام و دعاى علقمه خواند. پس از آن خداوند بر او منت نهاد و او را فرزندى ((پسر)) عنايت فرمود. 📚زيارت عاشورا و داستانهاى شگفت آن : ص52 🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍁🍂
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱 🔆درمان خرابى دندان و زبان در خواب و بيدارى ✨شخصى به نام ابواحمد، عبداللّه صفوانى حكايت كند 💫روزى به همراه قافله اى از خراسان عازم كرمان شدم ، در بين راه دزدان و راهزنان ، راه را بر ما بستند و تمام اموال و وسائل ما را غارت كرده و به يغما بردند. 💫در اين ميان ، يكى از همراهان ما را كه مشهور بود، دست گير كردند و او را مدّتى در يَخ و برف نگه داشته و دهانش را پر از يخ و برف كردند، به طورى كه بعد از آن قدرت و توان بر سخن گفتن و غذا خوردن را نداشت . 💫پس از آن ، اين شخص در عالم خواب ديد كه به او گفته شد: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام در مسير راه خراسان مى باشد، چنانچه درمان زبان و دندان هايت را مى خواهى ، نزد آن حضرت برو، كه درمان مى نمايد. 💫و در همان عالم خواب ، امام عليه السلام را مشاهده كرد و مشكل دهان خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشت ؛ و تقاضاى معالجه و درمان دندان ها و زبانش را كرد؟ 💫امام عليه السلام فرمود: مقدارى كُمّون - زيره - و سعتر - مَرزه ، آويشم - با قدرى نمك تهيّه كن و آن ها را در هم و يك جا بكوب تا تمامى آن ها پودر شود. 💫سپس چند مرتبه با اين پودر، دهانت را شستشو بده تا ناراحتى زبان و دندان هايت بر طرف و بهبودى حاصل شود. 💫بعد از آن كه آن شخص از خواب بيدار شد، اهميّتى به آنچه در عالم خواب ديده بود نداد، تا آن كه وارد شهر نيشابور شد؛ و از محلّ سكونت حضرت سؤ ال كرد؟ 💫به او گفتند: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام از نيشابور به سمت خراسان حركت كرده است . 💫بدين جهت ، آن مرد نيز به سمت خراسان حركت كرد؛ و در منزلى به نام رباط سعد، امام عليه السلام را ملاقات نمود. 💫پس به محضر مبارك حضرت وارد شد و جريان خود را به طور مشروح براى حضرت بازگو نمود؛ و سپس اظهار داشت : 💫ياابن رسول اللّه ! از شما خواهش مى كنم دوائى را براى درمان و بهبودى دندان ها و زبانم معرّفى فرما كه بتوانم به آسانى غذا بخورم و سخن بگويم ؟ 💫حضرت به آن شخص فرمود: همان داروئى را كه در خواب برايت گفتم ، تهيّه كن و به همان كيفيّت مورد استفاده قرار بده ، و عمل نما تا خوب شوى . آن مرد اظهار داشت : اى پسر رسول خدا! چنانچه ممكن باشد يك بار ديگر آن را تكرار فرما؟ 💫حضرت فرمود: مقدارى كُمّون و سعتر را با مقدارى نمك تهيّه كن و آن ها را به طورى مخلوط كن و بكوب تا يك جا پودر شود و سپس چند مرتبه مقدارى از آن ها را داخل دهان گردان و شستشو بده تا بهبودى حاصل شود؛ و ناراحتى آن برطرف گردد. 💫پس از آن كه آن شخص ، همان دارو را طبق دستور حضرت تهيّه نمود و مورد استفاده قرار داد، عافيت و سلامتى كامل خود را باز يافت ؛ و همانند قبل به طور معمول غذا مى خورد و سخن مى گفت . 💫ثعالبى نيز - كه يكى از علماء اهل سنّت است - گويد: و من خودم آن مرد را ديدم و همين حكايت را از زبان او شنيدم. 📚إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 58 57، عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 211، ح 16، الثّاقب فى المناقب : ص 484، ح 413. 🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱