پدر شهید:
یه بار به رضا گفتم من از نظر جسمی توانایی ندارم که سفر کربلا بیام، گفت: خودم مرخصی میگیرم و باهم میریم
در پیادهروی کربلا رضا مرا روی دوشش میگذاشت
وقتی رسیدیم و پیاده به سمت حرم آقا میرفتیم، زمانهایی دست من را میگرفت و زمانهایی هم من را روی دوشش میگذاشت.
رضا خیلی شجاع و نترس بود، زمانی کربلا رفت که داعش در عراق بود. در عین اینکه شجاعت داشت، مهربان بود، برای همه دلسوز بود اگر میدید کسی نیاز به کمک دارد کار خود را رها میکرد و به او کمک میکرد.
حاج قاسم را دوست داشت، برای شهادتش خیلی غصه خورد، در همهی این چهار سال هم زیاد گلزار میرفت، برای حفاظت آنجا هم خیلی زحمت کشید.
#شهید_رضا_مداح
#شهدای_حادثه_تروریستی
#گلزار_شهدای_کرمان
🌹🌹لبیک یا رسول الله (ص)🌹🌹
این انگشترو قرار بود دستش کنه.
ولی زیر عکس حاج قاسم جا مونده بود
#شهیده_فائزه_رحیمی
#شهدای_حادثه_تروریستی
#گلزار_شهدای_کرمان