eitaa logo
روابط عمومی عقیدتی سیاسی شهرستان سوادکوه
114 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سردار رادان: من اینجا در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و در برابر همۀ شما قسم یاد می‌کنم که حتی اگر آبرویی در میان داریم تماما برای احیای دین و ارزش‌های میهن اسلامی خواهیم گذاشت و از این راه عقب‌نشینی نخواهیم کرد. ـــــــــــــــــــــــ 🛑 | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/863436966C311cc7733b
بسم الله الرحمن الرحیم ازکجا بفهمم که مغرورم یا نه ؟؟ اول یک زمینه‌سازی باید برای خودش بکند و در واقع این را آدم باید از خداوند تبارک و تعالی درخواست کند و بخواهد که به آدم نشان بدهد که مغرور است یا نه؟ آن شکل ظهورات خارجی که از آدم دارد صورت می‌گیرد و البته برای درون همین است، منتها اول باید آن ظهورات بیرونی برای آدم مشخص بشود، و آنها را برطرف کند، در یک آرامش و یک سکوت خاصی قرار بگیرد تا اینکه دوباره توجه به درون خودش بکند. این هم مستلزم این است که آدم دعا داشته باشد در شرایط گوناگون در شب و روز، در شرایط خاصی که به آدم دست می‌دهد، دعا داشته باشد و از خدا بخواهد که این را به او نشان بدهد. اگر طلب آدم حقیقی باشد و آن را به آدم نشان می دهد یا توسط دیگران به آدم نشان می‌دهد و یا در خواب یا چیز دیگری؛ بلاخره به آدم می فهماند که این حالت را دارد. اگر یک چنین حالتی اتفاق افتاد و آن ها برطرف شد، آن موقع آدم می‌تواند به آن غرور درونی اش رجوع پیدا بکند. غرور درونی هم اگر نگاه کنیم می‌بینیم که برمیگردد به اینکه درونمان دوتا جبهه است: جبهه عقل و پایین تر از عقل و جبهه بالای عقل. اگر حاکمیت این کارهایی که انجام می‌گیرد بر اساس قوه عقل و پایین تر از عقل باشد، بعد آن ها یک حالت هایی را در درون آن آدم ایجاد می‌کنند که آدم را به سمت مغرور شدن میبرند و آدم در یک حالت هایی قرار می‌گیرد که فکر می‌کند که تمام این دانسته هایی که هست یا این ظهورات که می‌خواهد از طریق خود آدم انجام بگیرد، بهترین و درست ترین است. اگر همان کاری صورت بگیرد آن کار مطمئناً به ثمر خواهد رسید. اگر چنین دیدگاهی را آدم داشته باشد، آنجا فرمان خدا دیده نشود، باز آدم مغرور است. ولی اگر کارهایی که می‌خواهد صورت بگیرد و فرامینش از خداوند تبارک و تعالی است و آن را هم آدم مشاهده بکند که در ظهورات هم مدام است، آن موقع از مغروریت خارج می‌شود. البته این هم شاید سوال باشد که آدم چطور بفهمد که این فرمان است یا نه؟ آدم باید خودش را و ظهوراتش را همیشه متصل کند به یک جایگاه محکم. باید آدم حتماً استناد داشته باشد به جایگاهی که بتواند بنابر آن ها ظهوراتش را انجام بدهد و بهترین جایگاه هم که آدم نگاه می‌کند، فعلا همان شکل ظاهر قرآن است. یعنی کارهایی که انجام می دهد، باید بداند که بنا بر فلان آیه است که دارد انجام می دهد. آن موقع یک کنکاشی در قرآن بکند، حداقل آن معنی ظاهری قرآن را بداند و این را استناد بکند که این کار که دارد انجام می گیرد بنابراین آیه است و فرموده خداوند تبارک و تعالی است و ما بر طبق این فرمان داریم این کار را انجام می‌دهیم. اگر این استناد را داشتیم، آن موقع از حالت غرور آدم را خارج می کند. ولی اگر این حالت نبود و آدم فکر کرد که دارد کارهای خوبی انجام می‌دهد، شاید هم در ظاهر کار خوبی باشد و منفعت هم برای دیگران داشته باشد؛ ولی این تا یک حدی پیش می‌رود و آدم مغرور به این می‌شود که این کارهایی که دارد انجام می‌دهد ۱۰۰ درصد است، بنابراین خللی در آن نمی‌تواند باشد. همین که به آدم یک وقتی این را نشان بدهند می‌بیند که اینها همه بنابر مراتب خود آدم صورت گرفته و کارها هم بسیار خوب بوده و هیچ مشکلی نداشته ولی تکیه گاهش خود آدم بوده، منیت آدم بوده و توجه به فرمان نداشته است البته این حالت ها برای آدم خیلی هست که اینها در حالت غفلت است که برای آدم صورت می‌گیرد. ✍ادامه دارد .....
بسم الله الرحمن الرحیم سوال ؟؟ مگر می‌شود دائم بگوییم اینجا خدا این را گفته و آن را گفته؟ اگر آدم یک مقدار در این مسیر حرکت کند و بخواهد آن شکوفایی برایش اتفاق بیفتد این را می بیند که همه جا فرمان خدا جاری است هیچ جا را پیدا نمی‌کنید که فرمان خدا نباشد، منتها یک حجاب هایی جلوی چشم ما هست که ما آنها را مشاهده نمی کنیم و باید این حجاب ها کنار برود و آنها را مشاهده کنیم. علت این هم که یک وقتی آدم فکر کند که شاید این شدنی نباشد، به خاطر این است که ما نمی خواهیم از این حجاب ها در بیاییم. می‌خواهیم همانطور که هست باب میل خودمان یک کارهایی را انجام بدهیم، که آن هم ضررهای اینطوری را برای آدم به دنبال خواهد داشت. این دوتا حالتی است که آدم باید به آن توجه داشته باشد، ظهورات بیرونی و ظهوراتی که در درون است. یعنی باز دو شاخه است که باید آنها را مورد بررسی قرار بدهیم که هر کدام را از طریق خودش برطرف کنیم. حالا شکل ظاهری اش را که آدم اعلام می‌کند، اگر در مسیر باشد و حرکت کند، مطمئناً خدا آدم را در حالتی قرار می‌دهد که دائماً فرامین خدا را مشاهده کند. ما هم که مشاهده نمی کنیم به خاطر این است که هم سوالش را نداریم و هم حال و حوصله اش را، که زیاد توجه کنیم به این طور چیزها. به خاطر این که هنوز به آن ظرفیت نرسیدیم. باید آن ظرفیت برای ما ایجاد بشود(مطمئناً این اتفاق خواهد افتاد) تا آن موقع که می‌بینیم خود خدا نشان می‌دهد که همه جا فرمان او جاری است. هیچ کس از خودش چیزی ندارد. حالا این را هم آدم باید توجه داشته باشد که تکیه بر خودش نداشته باشد. بگوییم که چطور می‌شود که این اتفاق بیفتد؟ آن خداوندی که تمام این عالم را این طور خلق کرده، تمام آن ظرافت هایی که در این عالم هست را می‌تواند به آدم نشان بدهد؛ آدم باید درخواستش را داشته باشد تا این اتفاق برای او بیفتد. در معراج السعاده آن طوایفی که اهل غرور هستند و اسباب غرور آنها را اعلام کرده، یکی یکی آن شکل ظاهرش را که می تواند در این عالم اتفاق بیفتد را مورد توجه قرار دهد، بعد آن موقع آدم به درون خودش رجوعی داشته باشد، وقتی از این حالت ها بیرون آمد، آن موقع آن حالتهای درونی خودش را مورد بررسی قرار دهد. سپس می‌تواند شرایط گوناگون را شاخه شاخه کند. تا این سکوت در ظاهر بوجود نیاید، رجوع در درون هم اتفاق نمی افتد. طوایف اهل غرور و اسباب غرور و معالجه آنها: طایفه اول : کفار و صاحبان مذاهب فاسده اند. که اینها شرایطشان مشخص است. به خاطر اینکه در غفلت های خیلی شاخصی قرار گرفته‌اند و شیطان هم آنها را در آن حالت ها قرار داده و می بینیم که کارهایی را که انجام می‌دهند، فکر می‌کنند درست است و به همه اعلام می‌کنند و همه را هم می‌خواهند متقاعد کنند، که این کاری که انجام می دهند درست است. حالا مثالش را آدم می‌تواند همین حکام ظالم که در این دنیا هستند و کارهایی که انجام می دهند، آنها را به رخ می کشند و اعتقاد خاصی هم پیدا کردند که این کاری که انجام می دهند درست است و اگر هم نگاه کنیم، اینها در شرایط مختلف قرار دارند که مهمترین آنها جهل مرکب است که برای آنها است. خب اگر بخواهند از آن حالت خارج بشوند باید یک توجهی پیدا کنند که این وجودشان بعد از یک مدتی از این دنیا خواهد رفت و این همه اقوام گذشته که آمدند و خواستند که آن منیت خودشان را به اثبات برسانند، می بینیم که بعد از مدتی شکست خوردند و نتوانستند آن را به سرانجام برسانند و این هم که گفته می‌شود آنها اینطور هستند برای این است که ما یک موقع در این حالت ها قرار نگیریم، مایی که حالا مثلا اعتقاد به هر اندازه که به دین اسلام پیدا کردیم، ان‌شاءالله، از این طایفه آدم دور هست. ✍ادامه دارد...‌.‌
بسم الله الرحمن الرحیم طایفه دوم: فرورفتگان به شهوات دنیایی و غریقان لذات نفسانی و اهل فسق و معاصی اند و مغرورین از این طایفه چند نوع اند: ۱. جماعتی هستند که سبب غرور و فریب ایشان، گمان نقد بودن دنیا و نسیه بودن آخرت شده است. خب یک وقتی آدم توجه پیدا می‌کند که این چیزی که در این عالم اتفاق افتاده به صورت نقد است، یعنی تمام این استفاده‌هایی که در این عالم می‌شود نسبت به این ظهورات، چون اینها به صورت نقد هستند، آدم دنبال یک چنین کارهایی می‌رود. این هم علتش این است که اگر هم دین داشته باشند، آن دینشان هم ضعیف است و هنوز به آن حالت نرسیده‌اند؛ یعنی از آن حالت کفار شاید در آمده باشند و یک اعتقاد ظاهری به اسلام پیدا کرده باشند، ولی به خاطر اینکه دنیا را نگاه می‌کنند که همه چیز در دنیا نقد است می بینیم که در آن حالت ها قرار می گیرند و آن باعث می شود که آن غرور برایشان جلوه پیدا کند. ۲. کسانی هستند که سبب غرور ایشان این است که دنیا در دید معلوم و آخرت نامعلوم است. توجهی که پیدا می‌کنند می‌بینند مثلاً یک چیزی که در این عالم هست همه چیز معلوم است و در واقع ظهورات همه مشخص است و آن بشارت هایی که دارد می دهد، انذارهایی که دارد داده می شود، آن ها را کسی مشاهده نکرده و برای همین در این حالت غفلت واقع می‌شوند و این باعث می‌شود که آنها در آن غرور واقع شوند. کارهایی هم که انجام می‌دهند بنا بر عقل و پایین تر از عقل است که آن باعث می‌شود که آدم در آن حالات غرق بشود. ۳. در نعمت غرق هستند و اعتقاد دارند که خدا نظر لطف به ما دارد. بعضی ها هستند که دارایی‌های گوناگونی پیدا کردند، اعم از سلامتی جسمی یا سلامتی مالی که برایشان هست یا وجهه های اجتماعی که برایشان به وجود آمده؛ یک اعتقاد پیدا کردند که چون خدا ما را دوست داشته و نظر لطف به ما داشته، ما را در این شرایط قرار داده است. در صورتی که نمی دانند که اینها همه امتحان است، هرکسی باید از این امتحان سالم به در بیاید. این هم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که افرادی که مخصوصاً دیندار هستند و خودشان را در شرایط گوناگونی مشاهده می کنند، یک چنین حالتی برایشان اتفاق می‌افتد و وقتی هم با آنها برخورد می‌شود می‌بینند که این چیزهایی که به آن رسیده‌اند، چه جسمی باشد چه مالی یا قدرتی باشد در آن غرق شده اند و آن جذبه و آن حالت ها، آن ها را در خودش قرار داده و نگاه میکنیم بعضی ها به جسم شان زیاد اهمیت می دهند و وقتی هم هرچقدر می خواهند در این مسیر حرکت بکند، می‌بینیم که خودشان را در جامعه مشاهده می‌کنند، چون دیگران هم یک توجهی پیدا می‌کنند، می‌بینیم که در آن حالت ها غرق می‌شوند و نمی‌توانند از آن حالت ها بیرون بیایند. حالا همه اینها را هم که آدم می گوید، تک تک باید مورد امتحان قرار بگیرد. یعنی ما هم که داریم اینها را مورد بررسی قرار می‌دهیم باید خودمان را در آن جایگاه ها قرار بدهیم. ببینیم که اگر فرضا این حالت از ما گرفته بشود، چه اتفاقی می‌افتد. مثلا فرض کن آدم اگر یک جسم سالمی دارد، جسمی که تناسب اندام خیلی خوبی دارد، یک وقتی بیاید به خودش بگوید، مثلا اگر چشمان من کور بشود یا فلج شوم، آن موقع این چیزی که برای من هست، همه از بین خواهد رفت و در نظر هیچ کس دیگر خوب نخواهم بود؛ حتی در نظر خودم هم مورد توجه قرار نمی‌گیرم؟ یا اگر قدرتی دارد، توجه کند که این قدرتش را از او بگیرند یا اگر ثروتی دارد ثروتش را بنا بر شرایطی که در این عالم هست به ورشکستگی بخورد و از دست بدهد، آن را مورد توجه قرار بدهد تا اینکه از این حالت ها بیرون بیاید که تک تک این ها باید برای آدم مورد بررسی قرار بگیرد، که ببینیم آیا ما در این حالت ها هستیم یا نه؟ ۴. کسانی هستند که می‌گویند خدا گناهان را میبخشد، اینها افرادی هستند که توجه به این کارهای خیری که دارند انجام می‌دهند پیدا کرده اند. و فکر می کنند که اگر هم گناهی را انجام دادیم چون کارهای خیری داریم خداوند به واسطه کارهای خیری که کردیم، گناه ما را می بخشد. اینها به همان جهل مرکبی که در وجود آدم هست و خطوراتی که به ذهن آدم میزند، برمی‌گردد؛ نه بر اساس فرمان خداوند تبارک و تعالی. ۵. نامشروع را عبادت می پندارند. یک وقتی هست که کارهای نامشروعی که انجام می گیرد فکر می کنند که دارند عبادت می کنند مثلاً دزدی می کنند و از آن دزدی کار خیر انجام می‌دهند. اینها اصل دین را متوجه نشده اند و آگاهی به شریعت ندارند و در این شرایط ها غرق هستند. ✍ ادامه دارد......
بسم الله الرحمن الرحیم ۶. گناهان بیشمار را با چند کار خیر خود آمرزیده می دانند. این هم مثل همان حالتی که گناهان زیادی انجام دادند تا آخرش می گویند یک توبه می کنیم و تمام می‌شود و می‌رود در صورتی که باید ببیند که زاویه گناهان در چه سمتی است و از آن طریق باید توبه انجام بگیرد، مثلاً اگر یک وقتی مال کسی را خورده باید حتما آن را برگرداند؛ یعنی شرایط گوناگونی که برای هر کسی هست باید حتماً ادا بشود تا آنآمرزش خوب انجام بگیرد. حالا اگر همه اینها را هم که آدم در نظر بگیرد، می‌بیند که اثر منفی در وجود آدم میگذارد و آدم را از آن مسیری که می‌خواهد طی بکند، فرصت را از او میگیرد. حالا تک تک اینها را گفتیم، باید خودمان را در این حالت ها قرار بدهیم و ببینیم که آیا یک چنین شرایطی برای ما بوده یا نبوده است؟ اگر بوده باید اینها برطرف بشود.شاید الان بگوییم نه ما نبودیم، شاید چون هنوز فرصتش برای ما به وجود نیامده، شاید در آینده این فرصت برای ما به وجود بیاید، آن موقع می‌بینیم که شاید یک موقع غرق شویم. پس آدم باید اطلاعاتش را داشته باشد که اگر در این شرایط قرار گرفت، بتواند از آن به سلامت رد بشود. طایفه سوم: از اهل غرور و غفلت، اهل علم هستند. اینجا هم شش گروه را می توانیم برای این ها در نظر بگیریم: ۱. از اکثر علوم آگاه و لیکن در معرفت خدا گمراه اند. کسانی که در علوم مختلف دارند سیر می کنند ولی از آن چیزی که باید در آن قرار بگیرند، می‌بینیم که گمراه اند و هیچ موقع در آن مسیر قرار نمی‌گیرند . مثلاً می‌بینیم که علوم ریاضی فیزیک و علوم دیگر که در این عالم هست، همه را دارند دنبال می‌کنند ولی از آن علومی که معرفت خدا را در درون آدم ایجاد می‌کنند غافل هستند. شاید سوال به وجود بیاید که اگر بعضی افراد دنبال یک چنین علومی نروند، آن موقع در این دنیا این پیشرفت و این اختراعات گوناگون صورت نمی گیرد. خب این هم هست که آدم هر چیزی را در جای خودش باید انجام بدهد، اگر تمام آن پیشرفت ها هم دارد انجام می گیرد به خاطر این است که باید باعث بشود که آن بی نهایت را برای آدم بسازد. اگر بی نهایت را نسازد برای آدم کارایی نخواهد داشت و تا همان لب گور آدم را همراهی می‌کند. بنابراین آدم در مسیری که هست باید توجه کنند که همه اینها برای آن معرفت خدا است. و اگر نگاه کنیم می‌بینیم که اگر آدم در معرفت خدا باشد، هیچ منافاتی ندارد که آدم ریاضیدان، فیزیکدان یا شیمیدان یا پزشک یا حالا هر شغل دیگری هم که داشته باشد منافاتی با هم ندارند. نگاه می‌کنیم آن کسانی که در قدیم بوده اند تمام علوم را با هم داشته اند، آن هم برای معرفت خدا، این را هم باید آدم توجه داشته باشد که یک موقعی همین باعث می شود که آدم برای خودش حالتی را قرار بدهد که بگوید که در این مسیر هستند و این برای من کافی است و مرا به سعادت می رساند، در صورتی که آدم به همان علم خودش مغرور می‌شود و غافل می‌شود از آن مسیری که مدنظر خدا است. ۲. عمر را در عبارت فهمی می گذرانند. بعضی ها هم هستند که بیشتر هم در مسائل دینی وقتی به آنها توجه می‌کنیم می‌بینیم که این اتفاق می‌افتد که همش دنبال اصطلاح هستند یا اینکه عبارت ها و شکل های گوناگونش چجوری هست. با همدیگر در شرایط گوناگون مباحثات گوناگون دارند. بعد از یک مدت می بینی وقت می گذرد، می بینیم که آن چیزی که بایدبرای آدم محقق شود، اتفاق نمی افتد. ۳. عمر را در علم نحو وصرف و غیره می گذرانند. باز هم همان شاخه های مختلف علوم را مد نظر گرفتند. آن ها ملاکشان است و در آن ها غورهای آن چنانی می کنند و از آن چیزی که برای آن خلق شدند ،غاافل می شوند. شاید گفته شود همه این ها درست، ولی اگر پیشرفتی در این علوم صورت نگیرد، پس این همه علوم که در جهان جاری هستد، چه می شوند؟ همه این ها جوابش این هست که باید همه این ها برای آن معرفت خدا صورت گیرد. اگر چنین حالتی باشد برای آدم کارساز هست و می بینی که آدم دیگر اینقدر وقت خود را صرف نمی کند که در آن ها غور داشته باشد. از این ها به مقداری که نیاز دارد استفاده می کند و به مسیرش ادامه می دهد. این ها مسیر راه هستند.اگر آدم در مسیر توقف کند، آن موقع دیگر به انتها یا مقصد نمی رسد. پس بنابراین آدم باید به این توجه داشته باشد ✍ادامه دارد......
بسم الله الرحمن الرحیم ۴. مشغول علم شریعت و غافل از علم عبادت می شوند. حالا برخی از آن حالات بالاتر می آیند و در شریعت و شاخه های مختلفش وارد میشوند و در آن ها سیر می کنند ولی از آن عباداتی که دارند انجام می دهند غافل می شوند. مثلا در مورد شرایط گوناگون نماز صحبت ها و بحث ها می شود و به صورت علمی مورد بررسی قرار می گیرد؛ ولی غفلت دارند که بیایند این را در درون خود پیاده کنند. شکل ظاهری عبادت انجام می گیرد اما به آن زوایای مختلف نماز یا هر عبادت دیگری، توجه نمی شود. به صورت معرفتی به آن ها نگاه نمی شود. این باعث می شود که در یک غفلتی بسر می برند که عبادات شان تا یک اندازه ای برایشان کارایی دارد و باعث رشد و شکوفایی عالی در درونشان نمی شود. اگر آدم توجه داشته باشد، باید درعبادتی مثل نماز دائم سیر داشته باشد، دائم در زوایای مختلف این عبادت توجه پبدا کند. اگر این حالت نباشد، رشد و شکوفایی خوب، برای آدم اتفاق نمی افتد. نماز یا عبادت های دیگری که آدم موظف است انجام دهد، حالا چه به صورت مستحبی چه واجب، بیاد بداند که چه کاری دارد در درونش انجام می گیرد. اگر این حالت در ادم اتفاق نیفتد، آدم در یک غفلتی هست. معمولا هم ما می بینیم که مخصوصا توی جامعه این اتفاق افتاده است که از نماز یا عبادات دیگر فقط همین تیتر وار برای آدم بازگو می شود.یعنی کسی نمی آید وارد این عبادت شود و آن را شرح دهد. علت این هم که نمی توانند شرح دهند، این است که چون در درون خودشان به این شکل پیاده نشده است. اگر پیاده شود، آن موقع می‌توانند در آن وارد شوند و آنها را ارائه بدهند که دیگران هم استفاده کنند و خودشان باز هم به زوایای مخفی دیگر این پی ببرند؛ نه این که حالا آدم یک موقعی این را متوجه بشود و به دیگران ارائه دهد برای اینکه دیگران فقط استفاده کنند؛ این نیست؛ این است که آدم باید این عبادات را حتماً مورد توجه قرار بدهد تا ابتدائا برای خودش کارساز باشد، بعد برای دیگران. آدم باید یک چنین حالتی را داشته باشد که البته اینها هم، همه بنابر فرمان هست. اگر فرمانی نباشد میبینیم که اصلاً این‌ها بازگو نمی شوند. بعضی ها هم که وقتی خودشان شاید در این حالت ها باشند و اینها را بازگو نمی‌کنند، چون فرمانی برایشان نیست. باید یک توجه این چنینی هم داشته باشیم. ۵. در علوم گرفتار و از تزکیه نفس دورند. علوم مختلف دینی را دارند و بحث‌ها و گفتگوهای گوناگون دارد صورت می‌گیرد، ولی تزکیه نفس صورت نمی‌گیرد. یعنی این علوم نمی‌آید در مراتب مختلف آدم پیاده شود و باعث شود که آدم از این حالت با حجاب های زیاد خارج شود. علتش هم این است که آدم، ملاکش آن علوم هستند. حالا علوم دینی یا علوم گوناگونی که در این عالم هست،؛ ملاک شان آنها است که مثلاً بعضی هستند که برای اینکه مدارج را طی کنند به دنبال این هستند که نمره بگیرند و این را پاس بکنند. همه اش دنبال این هستند که از این مرحله رد بشوند و در یک مرحله دیگری وارد بشوند. دنبال این نیستند که اینها در درونشان پیاده بشود یا حالا اگر با نمره خیلی پایینی هم گذرانده شد اشکالی ندارد ولی در درون آدم اگر این پیاده شود، آن موقع این باعث رشد و شکوفایی مختلف درون آدم خواهد شد. ۶. در شرایط ظاهری و غافل از ظرایف درونی هستند. به ظاهر خودشان بیشتر توجه پیدا می‌کنند، مثلاً در عبادات که قرار می‌گیرند، می‌بینیم که مخرج صداها یا اعمال بعضی از کارها را بسیار با دقت انجام می‌دهند ولی به درونش توجه نمی کنند و نمی آیند قوای مختلفی که در درونشان هست را تجزیه و تحلیل کنند و آنها را مورد بررسی قرار بدهند. الان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که معراج السعاده می‌خواهد این کار را برای ما انجام بدهد، یعنی می‌خواهد آدم را به درون و آن قواهایی که در درونمان هست ببرد. حالا به همین اندازه که در معراج مطرح است و آدم را آشنا می‌کند به یک چنین چیزهایی در درون ما خداوند قرار داده است. یعنی می خواهد بگوید که درون شما یک عالمی است که باید به این عالم توجه داشته باشید و مطمئنا ظرایف گوناگونی در این نهاده شده است که شما باید به آن ها توجه کنید. اگر اینها مورد توجه و بررسی قرار بگیرد آن اشکالاتش برطرف می شود، موجب رشد و شکوفایی های گوناگون در وجود آدم می شود.
✅ بزرگان گفته‌اند: چهل تا عاقل را می‌شود با یک حرف منطقی قانع کرد، ولی یک احمق را نمی‌شود با چهل بار حرف منطقی قانع کرد! ⭕️حسنی مبارک گفت: نباید به آمریکا اعتماد می‌کردم. ⭕️ معمر قذافی گفت: بزرگترین اشتباه عمرم اعتماد به آمریکا بود. ⭕️محمد مرسی گفته است: اشتباه استراتژیک من و عامل اصلی شکست انقلاب مصر اعتماد به آمریکا بود. ⭕️ بن علی گفت: دلیل سقوط من اعتماد بی‌جای من به آمریکا بود. ⭕️منصور هادی در یمن گفت: اگر فریب آمریکا را نمی‌خوردم، در قدرت باقی می ماندم. ✅ تمام تاریخ نگاران معاصر در کشور معتقدند: دلیل سقوط دولت مردمی مصدق و کودتای 28 مرداد 1332 به دلیل اعتماد بی‌جای مصدق به آمریکا بود. ⭕️ صدام در لحظه اعدامش گفته بود: این طناب دار را آمریکائی‌ها به گردن من انداختند. ⭕️در کتاب پاسخ به تاریخ ص 278، محمد رضا شاه در آخرین روزهای عمرش می‌گوید: دلیل فروپاشی سلطنت من اعتماد به آمریکا بود. یعنی حتی شاه هم بعد از سال‌ها رفاقت و خدمت به آمریکا، فهمیده بود که نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد. ⭕️جمله معروف شاه: ... آن زمان که صاحب قدرت بودم، تصور می‌کردم که اتحاد من با غرب بر مبنای اتحاد و اطمینان دو جانبه برقرار است، شاید این اطمینان و اعتماد یک اشتباه بود ..." 📚 کتاب پاسخ به تاریخ، نوشته محمدرضا پهلوی، صفحه ۲۷۸. ❌ حالا کسانی که در کشور ما هم‌چنان امیدوارند تا آمریکا این شیطان بزرگ و اروپایی‌ها این شیاطین کوچک، برایشان آستین بالا بزنند و مشکلات شان را حل کنند، در کجای عبرت‌های تاریخ قرار گرفته‌اند؟ اللهم عجل لولیک الفرج اللهم احفظ قائدناالخامنه‌ای 🌀 با خستگی ناپذیر بصیرت افزایی کنیم تا در فتنه های پی درپی آخرالزمانی اشتباه نکنیم چرا که باز هم غربال خواهیم شد!!
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفاوت یک هنرمند متعهد با یک آرتیست ! هنر آن چیزی است که از درون می‌جوشد، به بیرون می‌آید؛ نه برای تحریک هر احساسی از هر کس و به هر قیمتی؛ بلکه برای تأثیر به منظوری والا؛ هنر همان مهرورزی و تربیت یک فرزند توسط مادر برای یک جامعه است! هنر خوب آن است که با ارزش‌ها و معیارهای انسان در تضاد نباشد، با روح او سازگار باشد و برای مقصودی خوب خرج شده باشد؛ به شرط اینکه برای رسیدن به مقصود پا روی ارزش‌ها گذاشته نشود. 🛑‍ 🌐@TABEIN_14
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفاوت یک هنرمند متعهد با یک آرتیست ! هنر آن چیزی است که از درون می‌جوشد، به بیرون می‌آید؛ نه برای تحریک هر احساسی از هر کس و به هر قیمتی؛ بلکه برای تأثیر به منظوری والا؛ هنر همان مهرورزی و تربیت یک فرزند توسط مادر برای یک جامعه است! هنر خوب آن است که با ارزش‌ها و معیارهای انسان در تضاد نباشد، با روح او سازگار باشد و برای مقصودی خوب خرج شده باشد؛ به شرط اینکه برای رسیدن به مقصود پا روی ارزش‌ها گذاشته نشود. 🛑‍ 🌐@TABEIN_14
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر گردن تک تک شماست اگر این تهدید بزرگ را منتشر نکنید روز قیامت تک تک شهدا یقه من و شما را خواهند گرفت، مطمئن باشید... آب دستت هست بگذار زمین و تا میتونید منتشر کنید 👌👌👌واجب ترین کار و حداقل کاری که از دست تک تک ما برمیاد، بیدار کردن مردم است رسانه دست دشمن است که این واقعیت راپخش نمیکند و نمیگذارد بدست تک تک مردم برسد..... 🔴 دیدن این فیلم برای فعالان فرهنگی و باغیرت های کشور ضروری وپخش کردن آن درفضای مجازی ، و است. ‼️انتشار محتوا در راستای
3.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هدف ترامپ از قوی خواندن ایران چیست؟ 🎙دکتر فؤاد ایزدی ⚠️ نکات قابل تاملی داره