#فاطمه
نالان ز روضه ی در و دیوار فاطمه
حیران کوچه ایم و عزادار فاطمه
جز او نبود همسر و همکفو مرتضی
عالم شده حزینِ شب تار فاطمه
در روز محشری که خدا وعده داده بود
تکیه زنیم به کعبه ی دیوار فاطمه
او یکه تاز بوده در آن خیل بی خرد
قلبم شکست از در و مسمار فاطمه
از پشت درب خانه صدایی بلند شد
گویا که سوخت مخزن اسرار فاطمه
آری لگد به سینه ی زهرا زده عدو
غمخوار فاطمه شده بیمار فاطمه
شرمنده ات شده ام یا صاحب الزمان
این شعر زخمی و غم رخسار فاطمه
#مجید_امیری_سوادکوهی