eitaa logo
کانال سید مقدام حیدری
272 دنبال‌کننده
664 عکس
80 ویدیو
22 فایل
مدیر و نویسنده‌ی کانال @meqdam
مشاهده در ایتا
دانلود
🛎یه کار نیم ساعته با سود زیاد👇 1️⃣ توبه حساب می‌شود. 2️⃣ آن که انجام دهد از آسمان صدایش می‌زنند که از نو کار و عمل انجام بده که توبه‌ات قبول شد و گناهانت بخشیده شد. 3️⃣ فرشته‌ای از زیر عرش صدایش می‌زند که به تو و خانواده و نسلت برکت دادیم. 4️⃣ دشمنانِ شخصی و طلب‌کارهایش روز قیامت از او راضی می‌شوند. 5️⃣ با ایمان می‌میرد و هیچ وقت بی‌دین نمی‌شود. 6️⃣ قبرش فراخ و نورانی می‌شود. 7️⃣ پدر و مادرش از او راضی می‌شوند، حتی اگر ناراضی بوده باشند. 8️⃣ پدر و مادر و نسل و دودمانش آمرزیده می‌شوند. 9️⃣ در دنیا و آخرت روزی‌اش زیاد می‌شود. 0️⃣1️⃣ جبرئیل به او می‌گوید خودم با ملک الموت می‌آیم و مواظبم که هوایت را داشته باشد و مرگ اذیتت نکند و راحت روحت از جسمت خارج شود. ✅ این همان نمازی است که به نماز یک‌شنبه‌ی ماه ذی‌القعده معروف است، که رسول خدا(ص) به اصحابشان یاد داد. اگر این پیام در ماه ذی‌القعده به دستت نرسیده، باز تا آخرش بخوان؛ می‌فهمی چرا☺️👇 🕌 دستور عمل این نماز👇 1️⃣ غسل 2️⃣ وضو 3️⃣ خواندن ۴ رکعت نماز (دوتا دو رکعتی) به این صورت: حمد + ۳ بار سوره قل هو الله + یک بار سوره فلق + یک بار سوره ناس 4️⃣ بعد از تمام شدن نماز ۷۰ بار «استغفر الله» یا «استغفر الله ربي وأتوب إليه» 5️⃣ یک بار «لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم» 6️⃣ خواندن این دعا: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ» و تمام😊 ☝️راستی شاید این پیام، در ماه ذی‌القعده به دستت نرسیده باشد. هیچ عیبی ندارد😊 چون از پیامبر(ص) پرسیدند، اگر کسی وقت دیگری بخواند چی؟ فرمود: همان می‌شود که گفتم. 📚إقبال الأعمال، ج١، ص٣٠٨ ✅ پس نوش جان کسی که در طول سال هر بار که حمام رفت، به نیت این نماز، غسل کرد و سپس در ده دقیقه این نماز را خواند.☺️ https://eitaa.com/sayedmeqdam
امروز ما از اسلام، فقط نسخه‌ی اسلام آمریکایی را می‌دانستیم نه اسلام ناب محمدی را.
راست می‌گه😉 @sayedmeqdam
عرب‌ها به فلفل تند می‌گن فلفل گرم، و به فلفل شیرین می‌گن فلفل سرد. خب این منطقیه. ولی به فارسی وقتی به فلفل تند می‌گن تند، قاعدتا به فلفل شیرین باس بگن: فلفل یواش!😄 ✍️سید مقدام @sayedmeqdam
زندگی رؤیا نیست ✍سید مقدام حیدری: اگر جوانی به دانش‌گاه، نگاه رؤیایی داشت، مثلا اگر فضای دانش‌گاه را رؤیایی فرض کرد یا رابطه‌ی استاد و دانش‌جو و رابطه‌ی دانش‌جوها با هم را رؤیایی فرض کرد یا فضای کلاس و درس و پژوهش و درس‌خواندن را رؤیایی فرض کرد یا فضای خواب‌گاه را رؤیایی فرض کرد، کلا اگر زندگی دانش‌جویی را رؤیایی فرض کرد، هم‌چین آدمی شاید همان ترم اول انصراف دهد. حالا اگر انصراف هم ندهد، چندان با شور و نشاطی که باید و شاید، ادامه نخواهد داد. یا مثلا اگر جوانی زندگی کارمندی در یک اداره را رؤیایی فرض کند باز همین می‌شود. مثلا بنشیند در عالم خیالاتش اتاق‌ها را، میز و صندلی‌ها را، روابط بین کارمندها را، پز و کلاس یک کارمند و همه چیز شغل کارمندی را رؤیایی فرض کند. این یکی هم لابد همان ماه اول، انصراف دهد. حداقلش این است که دیگر آن کارمند سرحال و قبراق سابق نخواهد بود. آن چه ازدواج را سخت و ناپایدار کرده، همین تصویر رؤیایی از ازدواج است که بمباران رسانه‌‌ای آن را در ذهن جوانان القا کرده است. ازدواج خوب، از نگاه ذهن جوانِ زخمی به دست این رسانه‌ها، همه چیزش رؤیایی است. اخلاق همسر، شکل و قیاقه و تیپش، فضای خانه، رابطه‌ها، اتاق خواب و هر آن چه فکرش را بکنی رؤیایی است. رسانه با هزار جور ترفند و نور و صدا و تصویر و گرافیک، تصویر رؤیایی از ازدواج ساخته است. تصویری که ظاهر و نمایش را هم اگر زوجی در خانه‌ی خود اجرا کنند، آن حس رؤیایی‌اش را هیچ وقت نمی‌توانند بچشند. چون عالم واقع پیرایه‌های زمختی دارد که نمی‌گذارد آن حس خالص چشیده شود. جدای این که اساسا، زندگی در عالم واقع، این‌قدر شیک و پیک نیست، این‌قدر همه چیز مرتب نیست، همه آدم‌ها این‌قدر خوش‌تیپ نیستند، نورپردازی در زندگی معمولی این‌قدر حرفه‌ای نیست، اساسا زندگی دکور نیست و آدم‌ها در واقع، گریم‌شده نیستند. زندگی که فیلم نیست؛ داستان و رمان هم نیست! زندگی یک واقعیت است که همه‌ی ویژگی‌های واقعیت را دارد؛ رنج‌هایش، مشکلاتش، تضادهایش، سوء تفاهم‌هایش، دل‌زدگی‌هایش، خستگی‌هایش، بی‌حوصلگی‌هایش و همه‌ی سختی‌ها و تلخی‌هایش را با هم دارد. فقیر و غنی هم ندارد. زندگی هیچ کسی رؤیایی نیست. حتی اگر بشود یک عکس رؤیایی از زندگی و خانه و ماشین بعضی‌ها گرفت، زندگی‌شان حتی در آن خانه هم رؤیایی نیست. وقتی دختر و پسر با هم‌چین نگاه کج و معوج رؤیایی وارد زندگی مشترک می‌شوند، هی حس می‌کنند زندگی‌شان اینی نیست که باید باشد. هی فکر می‌کنند زندگی‌شان یک چیزی کم دارد. تند و تند انرژی و شور و نشاط‌شان را از دست می‌دهند و توی ذوق‌شان می‌خورد. هی فکر می‌کنند نکند اشتباهی‌اند و انتخاب درستی نکرده‌اند. و رفته رفته دعواهای ناتمام سر می‌گیرد و آخرش طلاق! اگر این‌قدر روایت رؤیایی از زندگی زناشویی به خوردمان نداده بودند، وضع زندگی مشترک جوان‌ها این نبود و آمار طلاق سر به فلک نمی‌کشید. قدیم که این‌قدر توقع رؤیایی از زندگی زناشویی نداشتند، زندگی‌ها مثل حالا در معرض خطر نبود. کاش جریانی راه بیفتد و جمع کند این بساط رؤیاهای خانمان‌برانداز را! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۲/۳/۳۱ https://eitaa.com/sayedmeqdam
12 (1).pdf
385.2K
یادداشت خطر خانمان‌سوز نگاه رؤیازده به ازدواج https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راه‌کاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه! 👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سوره‌ی صافات رو هر جمعه بخونه، از همه‌ی آفت‌ها حفظ می‌شه، همه‌ی بلاهای دنیا ازش دور می‌شه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش می‌شه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمی‌کنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش می‌کنه و شهید از دنیا می‌بردش و تو بهشت با شهدا و هم‌درجه‌ی اونها قرارش می‌ده. 👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲ https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻کاش هم‌چنان در محاصره بودیم ✍️سید مقدام حیدری 18 بهمن ۱۳۹۷ دیشب با سه جوان سوری دورهمیِ شبانه‌ای داشتم. از همه چیز هم گفتیم و حرف زدیم و تعریف کردیم. از انـقلاب و امام و آقا و دولت روحانی گرفته تا اصطلاح دیـوث سیاسی که آیـت الله جوادی آملی وارد ادبیات کرد، تا قضیه محاکمه کرباسچی و ماجرای عبدالملک ریگی و سرنوشت رؤسای جمهور ایران و خیلی صحبت‌های دیگر. در میان صحبت از خاطرات محاصره‌ی نبّل گفتند که چه کشیدیم و چه جور در نبود نان و غذا خودمان را سیر نگه می‌داشتیم. و این که یک هفته فقط بادام زمینی خوردیم تا زنده بمانیم... ولی خیلی برایم جالب بود که با حسرت حرف می‌زدند و این خاطرات را به عنوان یکی از شیرین‌ترین روزهای عمرشان که از دست رفت تعریف می‌کردند! پرسیدم: چرا این‌قدر آن روزها را دوست دارید و یادش بخیر می‌گویید؟ گفتند: چون خیلی به خدا نزدیک بودیم. پرسیدم: یعنی چون مرگ را نزدیک خودتان می‌دیدید؟ گفتند: نخیر! حس خوب دیگری بود. گفتند: اصلا اگر می‌خواهی گروهی را متحول کنی، باید محاصره‌شان کنی. آن وقت خود به خود آدم می‌شوند! دوست داشتم بیشتر توضیح دهند آثار روحی محاصره را، ولی نمی‌توانستند. فقط کمی از آثار حالات‌شان گفتند. مثلا نماز اول وقت و نماز شب خیلی راحت شده بود. هیچ یک از ظواهر دنیا دیگر چشم‌مان را نمی‌گرفت. هیچ اختلاف و دعوایی دیگر بین ما نبود. این‌قدر برای‌شان شیرین بود که گفتند: بعضی‌ها واقعا آرزو می‌کنند کاش محاصره نمی‌شکست و ما هم‌چنان در محاصره بودیم! این‌ها را که می‌گفتند برایم سؤال شد که واقعا این انسان چه موجودی است و او چگونه لذت می برد؟! آیا واقعیت دارد که انسان فقط با نزدیک شدن به خدا احساس خوش‌بختی می کند؟! آیا این درست است که اگر کسی خود را نزدیک به خدا دید، دیگر هیچ یک از لذت‌های دنیا برایش مهم نیست؟! https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻عیار حقیقی مسلمانی! ✍سید مقدام حیدری: دین صرفا مجموعه‌ای از آیین‌های معنوی نیست. حتی صرفا یک برنامه‌ی زندگی نیست. دین حزب است؛ یا بگو تیم است. و دین‌دار، ذهنیت و زیست حزبی دارد. دین نیامده صرفا اخلاق را درست کند، و گر نه این همه دشمن برای خود نمی‌تراشید. دین نیامده صرفا کانون خانواده را گرم نگه دارد، و گر نه این همه با ابرقدرت‌ها در نمی‌افتاد. دین صرفا یک برنامه‌ی عبادی نیست، و گر نه در کنار عبادت خدا، درگیری با طاغوت، پای ثابت رسالت انبیا نبود. این گزارش قرآن است دیگر، که در میان هر امتی رسولی فرستادیم که بگوید: خدا را عبادت کنید و با طاغوت مرزبندی کنید؛ (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏). حکایت دین، حکایت یک درس اخلاق و مجموعه‌ای از آداب فردی و حالا کمی تا قسمتی اجتماعی نیست؛ حکایت جریانی است که سر جنگ و درگیری دارد؛ چشم‌انداز دارد و کمر به ریشه‌کن کردن ابرقدرت‌های طاغوت بسته است. جنس ادبیات قرآن هیچ ربطی به ادبیات یک کتاب معنوی و اخلاقی و خانوادگی؛ یا کتابی از جنس توسعه‌ی فردی ندارد. قرآن منشور یک حزب سیاسی است انگار؛ دشمنانی از جنس منافقین و اهل کتاب و کفار دارد و چشم‌اندازش، برتری و غلبه‌ی امت اسلام بر همه‌ی این دشمنان و عقبه‌ی تمدنی آن‌ها است. مسلمان، صرفا نمازخوان نیست، صرفا روزه‌دار نیست، صرفا خوش‌اخلاق نیست. او یک چریک یا عضوی در حزب سیاسی است که باید برای آرمان حزبی و جریانیِ دینِ خود بکوشد و نقش خود را در نقشه‌ی راه قرآن به سوی تحقق آن آرمان پیدا کند. دین حزب و جریانی توحیدی است که به مصاف همه‌ی جلوه‌ها و تمدن‌ها و قدرت‌های شرک می‌رود. و مسلمان کسی است که در این درگیری و رویارویی، پای کار است. مرتدّان در قاموس و نگاه قرآن نه آن‌هایی‌اند که ایمان به خدا و رسول و معاد را کنار نهاده‌اند، بل‌که کسانی‌اند که مرزبندی‌ها، موضع‌ها و درگیری‌های حزبی دین را بی‌خیال شده‌اند و دیگر کاری به چیزی ندارند و مزاحم کسی نیستند. مرتد، در زبان قرآن کسی است که دیگر نمی‌شود آن را یار خواند و در تیم و حزب دین به آن نقش داد. و خدا فرمود: اگر مرتد شوید، خیالی نیست؛ جای‌گزین می‌شوید. یاران جای‌گزین، صرفا به خاطر یار بودن و پای کار بودن انتخاب می‌شوند؛ نه به خاطر اخلاق و حسن معاشرت‌شان. که از این اخلاق‌ها منافقان هم کم نداشتند. ویژگی این‌ها این است که خدا دوستشان دارد و آن‌ها نیز خدا را؛ نسبت به مؤمنان ذلیل و فروتن، و نسبت به کافران عزیز و متکبراند؛ و در راه خدا جهاد می‌کنند و از تیکه و طعنه‌ی کسی نمی‌هراسند؛ (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏). مبلّغ دین اگر سالیان سال، آیه و روایت برای مردم خواند و صرفا خوش اخلاق‌شان کرد و مشکلات خانوادگی‌شان را علاج کرد، در واقع تبلیغ دین نکرده است؛ فوقش مشاور خانواده و درمان‌گر رفتار فردی بوده است و بس. تبلیغ دین عملیات عضوگیری در حزب الله است و از بیعت با امام و رسول و رهبر شروع می‌شود. دین تشکیلات است؛ و از این روست که امت اسلام هیچ وقت بدون رهبر نبوده و نخواهد بود. تبلیغ دین عملیات یارگیری برای رهبر امت اسلام است. و گر نه چندان به درد نمی‌خورد و مقبول نمی‌افتد! مثل این است که در اوج درگیری‌های جبهه‌ی اسلام در زمان حضرت رسول و حضرت امیر علیهما السلام، سخن‌وری به منبر رود و صرفا مردم را به خوش‌اخلاقی دعوت کند. چنین کسی را ما چشم‌بسته منافقش می‌خوانیم؛ هر که می‌خواهد باشد! منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۵ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (5).pdf
563.7K
یادداشت عیار حقیقی مسلمانی https://eitaa.com/sayedmeqdam
این روزها کارنامه‌ی بچه‌هاتون رو که می‌بینید مواظب دل و روح و شخصیت‌شون باشید.😊🌹 https://eitaa.com/sayedmeqdam
فرزند شما شاید محصل موفقی نباشد اما می‌تواند در کارهای دیگری موفق باشد. https://eitaa.com/sayedmeqdam
رفتار اقتصادی ما مردم هم می‌تواند در کم یا زیاد شدن عدالت تأثیرگذار باشد. https://eitaa.com/sayedmeqdam
وقتی طاقت امام طاق شد ✍سید مقدام حیدری: حتما کنج‌کاو می‌شویم اگر بشنویم که حضرت امام که کوه صبر و تحمل بود و هرگز هیچ دوربینی نتوانسته چهره‌ی مضطرب و ناآرامی از او ضبط کند، راجع به یک مسئله‌ی دردناکی فرمود: «من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم؛ در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم. اما اين بى‏تحمل كرده من را!» به سختی می‌شود و شاید نشود سراغ گرفت جای دیگری را که حضرت امام(ره) چنین عکس‌العملی نشان داده باشد! این سخن امام، مربوط به جمعه‌ی خونین مکه و جنایت کشتار حجاج بیت الله الحرام به دست پلید آل سعود است. جالب این که حضرت امام، وجه تمایز این جنایت و مصیبت را با دیگر حوادث انقلاب توضیح دادند که این‌جا مسئله‌ی کشتار مطرح نیست؛ هتک حرمت کعبه شده است که جنایتی بالاتر از دیگر جنایت‌ها است. و گر نه ما ملتی هستیم که از اول قیام و نهضت، تا کنون شهید زیاد داده و خواهیم داد. اما این بار اتفاق دیگری افتاده بود که مصیبت‌بارتر بود و تحملش دشوارتر. امام فرمود: «چه قبل از اينكه انقلاب واقع بشود- در زمان ستمشاهى- شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مى‏بينيد شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسئله حجاز مسئله ديگرى است، غير مسائل است.» حضرت امام(ره) سنگینی حادثه‌ی مکه‌ی خونین را نه صرفا به خاطر کشتار حجاج، بل‌که به خاطر هتک حرمت کعبه دانسته‌اند؛ «مسئله حجاز، مسئله بزرگ‌ترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى [است كه‏] شكسته‏ شد. كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست؛ كعبه را همه ملل محترم مى‏شمرند؛ همه مللى كه به دين [اعتقاد] دارند. كعبه، كعبه‏اى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمت‌گزار بوده‏اند. شكستن كعبه مسئله‏اى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى‏توانيم [از] مسئله حجاز بگذريم.» سپس حضرت امام(ره) وظیفه‌ای بر عهده‌ی مسلمانان گذاشتند و آن زنده نگه داشتن این روز است؛ «مسئله حجاز يك باب ديگرى است، غير [مسائل‏] ديگر. و لازم است زنده نگه داشتن اين روز؛ روزى كه اين خيانت شد به اسلام‏.» اما متأسفانه سال‌هاست که این هتکِ حرمت سنگین که حکایت از مغصوب بودن مکه و مدینه، و نشان از عدم صلاحیت آل سعود، برای پذیرایی از حجاج مسلمین دارد، از یادها پنهان است و آن گونه که امام می‌خواست و امر فرمود، زنده نگه داشته نمی‌شود. دولت‌ها در طول این سال‌ها به فراخور نیازهای روابط دیپلماسی، بجا یا نابجا، بعضی از سخنان امام را ندید گرفته‌اند یا خود را مخاطب سخن امام ندانسته‌اند و وظیفه‌ی خود را چیز دیگری دیده‌اند که بر برخی از آنها شاید نتوان خرده گرفت. اما وظیفه‌ی ما مردم و رسانه‌های غیر رسمی لابد همان است که امام فرمود. شاید اگر هر سال، مثل سال‌گرد پیروزی انقلاب، آغاز جنگ تحمیلی، آزادی آزاده‌ها، آزادی خرمشهر و خیلی از مناسبت‌های دیگر، صدا و سیما و رسانه‌ها و تریبون‌ها و نمازهای جمعه و مساجد به این حادثه می‌پرداختند و چندین مستند و کلیپ و مصاحبه و کتاب، به مناسبت این فاجعه در عرصه‌ی ملی و جهان اسلام تولید می‌کردند، حادثه‌ی منا پیش نمی‌آمد و مسلمان‌ها با ده برابر آزادی بیش‌تر اعمال حج‌شان را انجام می‌دادند. اگر این اتفاق می‌افتاد و این خواسته‌ی حضرت امام(ره) عملی می‌شد، آل سعود حالا حالاها برای جمع کردن لکه‌ی ننگ خود در جهان اسلام، به تکاپو می‌افتادند و امتیار می‌دادند. بماند که شاید ورق تاریخ، زودتر برمی‌گشت و با گرم نگه داشتن خون شهدای مکه، وعده‌ی حضرت امام زودتر محقق می‌شد که فرمود: «ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمينه مناسبى براى ريشه كن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى‏نماها خواهد بود.» نه؛ اشتباه نشود. این یادداشت هیچ طعنه و کنایه‌ای به فعالیت‌ها، بل‌که پیروزی‌های درخشانِ امروزِ دیپلمات‌های دولت محترم کنونی نمی‌زند. وظیفه‌ی دیپلمات همین است که تا جایی که راه دارد و اوضاع می‌طلبد، رابطه‌ها را به نفع ملت‌ها حفظ کند. اما قرار نیست این جنایت هول‌ناک آل سعود در هتک حرمت مکه و حجاج بیت الله الحرام، به فراموشی سپرده شود. قرار نیست مردم و رسانه‌ها هم دیپلمات شوند و از گل نازک‌تر به شجره‌ی خبیثه‌ی آل سعود نگویند. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۶ ادامه یادداشت👇 https://eitaa.com/sayedmeqdam
ادامه یادداشت بالا👆👇 در سال‌روز جمعه‌ی خونین مکه، سزاست که وعده‌ی الهی حضرت روح الله را یادآور شویم و برای تحققش گامی برداریم. فرمود: «ان شاء اللَّه ما اندوه دل‌مان را در وقت مناسب با انتقام از امريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دل‌شان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهيم شد.» این وعده را حضرت آقا هم چند سال پیش به شکل دیگری تأکید کردند. فرمود: «از ساخت مراکز هسته‌ای و موشکی برای حکومت سعودی ناراحت نمی‌شویم زیرا این مراکز در آینده‌ی نه‌چندان دور به فضل الهی به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.» اساسا همین که این آینده‌ی محتوم روبروی چشم‌مان بماند و از یادها نرود، در تسریع تحققش مؤثر است. متأسفانه این‌قدر در این سال‌های اخیر، این حادثه و انتقامی که در پی آن باید گرفت را از یادها برده‌ایم که بعضی از جوان‌‌های حتی انقلابی اصلا به گوششان نخورده است. نه؛ این رسم برخورد با حادثه‌ای که طاقت امام را طاق کرد نیست. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۶ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (6).pdf
555.7K
یادداشت وقتی طاقت امام طاق شد https://eitaa.com/sayedmeqdam
دعای عرفه؛ متنی برای تمرین شکر ✍سید مقدام حیدری: ناسپاس‌ها همیشه حال‌شان بد است و اوقات‌شان تلخ. نعمت‌های خدا را نمی‌بینند و خب طبیعتا از آنها لذت نمی‌برند. لطف پی‌درپی خدا را چندان حس نمی‌کنند و در نتیجه خود را بده‌کار خدا نمی‌بینند. ناسپاس‌ها توان لذت بردن ندارند و به ندرت سرخوشی و خوش‌حالیِ عمیق را با دیدن یا به یاد آوردن یکی از نعمت‌های خدا تجربه می‌کنند. نه نعمت‌های همیشگی و ثابتِ خدا چنگی به دل‌شان می‌زند، نه نعمت‌های همگانی و عمومی‌اش. نه نعمت‌های قدیمی خدا که از آغاز ولادت هم‌راه‌شان بوده به چشم‌شان می‌آید، نه آن دست نعمت‌هایی که به وفور یافت می‌شوند و هرگز کم‌یاب نمی‌شوند سرمست‌شان می‌کند. تنها وقتی که یک نعمت گل‌درشت بی‌سابقه نصیب‌شان می‌شود، چند صباحی حس شکرگزاری می‌گیرند و به زودی این حس، با تکراری شدن همان نعمت فرو می‌نشیند و باز به به اصل خویش، همان حس دیرینه و همیشگی ناسپاسی باز می‌گردند. آدم ناسپاس از سلامتی خودش، از نعمت پدر و مادرش، از خانه و ماشینی که دارد، از شغلی که دارد، دین و ایمانش، آب و غذا و هوایی که هر روز، خدا روزی‌اش می‌کند، از درختان، دریا، خورشید، شب و روز، از چشم و گوش و دست و پایش نمی‌تواند لذت ببرد و هیچ کدام از این نعمت‌های بزرگ و ارزشمند خوش‌حالش نمی‌کند. و همین سم مهلک ناسپاسی است که زندگی‌اش را تلخ می‌کند. در عوض، انسان‌های شکور که اتفاقا به گفته‌ی قرآن، بسیار کم‌شمارند، هر روز حتی با نفس کشیدن و آب خوردن هم حس دل‌چسب و بسیار لذت‌بخش شکرگزاری را تجربه می‌کنند و روز به روز به نشاط و سرزندگی‌شان اضافه می‌شود که کم نمی‌شود. فرازهای آغازین دعای امام حسین(ع) در روز عرفه، یک متن تمام عیار برای تمرین و تلقین شکرگزاری است. در این دعا هر چه امام حسین(ع) دانه دانه نعمت‌های خدا را می‌شمرد، سیر نمی‌شود و ول نمی‌کند. روحیه‌ی شاکرانه‌ی حسین(ع) را در دعای عرفه تماشا کنید. روح بلندش چنین می‌طلبید که به تفصیل و با حوصله و با ذکر جزئیات مراحل خلقتش را به پاس شکرگزاری از خدا بیان کند. و آن‌گاه در طول مراحل رشد و نموّش برخی از نعمت‌های مادی و معنوی خدا را که شاملش شده برشمرد و عجز خودش را از ادای شکر یک دانه از این نعمت‌ها بیان کند. دعای عرفه را با انگیزه‌ی تماشای شکرگزاری حسین(ع) می‌شود خواند. هر چه با متن این دعا بیشتر و عمیق‌تر ارتباط برقرار کنیم، از روح شاکرانه‌ی حضرت سید الشهدا(ع) بیش‌تر واگیر می‌گیریم و زندگی و بندگی‌مان شیرین‌تر می‌شود. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۷ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (7).pdf
397.3K
یادداشت دعای عرفه؛ متنی برای تمرین شکر https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راه‌کاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه! 👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سوره‌ی صافات رو هر جمعه بخونه، از همه‌ی آفت‌ها حفظ می‌شه، همه‌ی بلاهای دنیا ازش دور می‌شه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش می‌شه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمی‌کنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش می‌کنه و شهید از دنیا می‌بردش و تو بهشت با شهدا و هم‌درجه‌ی اونها قرارش می‌ده. 👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲ https://eitaa.com/sayedmeqdam
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیارمهمی که منتظرش بودید... ⁉️ اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده چه کسی است؟ ♨️ یک نفر مثل او پیدا نمی‌کنید... ⁉️ از مهم‌ترین شئون عاقبت‌بخیری از دیدگاه ... ⁉️ کبیر زمان کیست؟ ♨️ توصیف از زندگی رهبری ‼️ماجرای انگشتر رهبری 💢 نظر دبیرکل وقت سازمان ملل درخصوص آیت‌الله 🔴 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست ‼️ کسی که عبادت او یک را مجذوب می‌کند ‼️ کسی که سطح اش حیرت آور است 💢 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده است... ♨️ تسلط حیرت‌آور در بحث زبان و ترجمه 🔴 رفتار پدرانه حتی برای معترض‌‌... 💢 گوش تان به فرمان باشد... ‼️ نظر آیت‌الله بهجت درخصوص رهبری _________________________ 🔰 برشی از سخنرانی 🔸 پیوند دریافت نسخه باکیفیت👇 🌐 https://www.aparat.com/v/AxnFs 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
قربانی کردن، اصلی جاری در سراسر زندگی ✍ سید مقدام حیدری: داستان قربانی دادن حضرت ابراهیم(ع) را خدا مقرر کرد که عید قربان باشد، لابد به این خاطر که روح بندگی و مسیر رشد و تقرب به سوی او، قربانی دادن است. نه؛ قرار نیست کسی فرزندش را به مسلخ ببرد و گردنش را بزند. که خدا حتی دست ابراهیم(ع) را هم لحظه‌ی آخر گرفت و چاقویش را هم توجیه کرد و نگذاشت پدر، پسر را به دست خود قربانی کند. ولی گویا چنین قانونی بر در و دیوار زمین و آسمان حک شده است که هر که قربانی‌اش بیش، ارج و قربش بیش‌تر. هر که راحت‌تر توانست دل بکند و دارایی‌هایش را برای خدا قربانی کند، خدا بیش‌تر تحویلش می‌گیرد. اولین مسابقه‌ی تاریخ بشر، بین هابیل و قابیل بر سر قربانی‌دادن بود. و این طور نبود که هابیل قربانی داده باشد و قابیل نداده باشد. هر دو چیزی را قربانی کرده بودند اما هابیل، بهترین دارایی‌اش را سوا کرده بود و قابیل کمِ کار گذاشته بود. یکی از مهم‌ترین فلسفه‌های داستان خلقت همین است انگار؛ که می‌توانی از دوست‌داشتنی‌هایت دل بِکَّنی و قربانی‌‌شان کنی یا نه؟! ابراهیم باید از اسماعیلش دل می‌کند، یعقوب از یوسفش، ایوب از ثروت و سلامتی‌اش، و مادر موسی از موسایش. بندگان مخلص خدا همه به تور چنین گردنه‌ی سختی خوردند و به سلامت رد شدند. بماند که انسان یک عمر، روز و شب باید مشغول قربانی کردن و سر و گردن زدن خواستنی‌هایش باشد تا بتواند سرِ بزن‌گاه چنین قربانی بزرگی بکند. مؤمن دارایی‌ها و خواستنی‌هایش را به عنوان قربانی نگاه می‌کند. بخش عظیمی از تفکراتش به این می‌گذرد که ببیند در این امتحان، باید از این موقعیت، فرصت، دارایی، شهرت، محبوبیت، زن و فرزند بگذرد یا نگه‌شان دارد و فقط دل بکند. او با تفکر و تمرینْ آرام‌آرام، موارد قربانی کردن را درست‌تر تشخیص می‌دهد و کامل‌تر و قوی‌تر، قربانی می‌کند. قربانی کردن یک مهارت ذهنی و عملی است که به این راحتی‌ها به دست نمی‌آید. انفاق، قربانی کردن مال و اموال است. آن را که قربانی کنی، نام و آبرویی گیرت می‌آید که اگر مردی و می‌توانی آن را هم باید بی‌خیال شوی و بگذری ازش. آن را که قربانی کنی، مال بیش‌تر و آبروی بیش‌تر نصیبت می‌شود که از این به بعد باید آن‌ها را قربانی کنی اگر مردی! گاهی حتی فرصت سفر کربلا و حج مستحب و قرآنِ یادگارِ فلان شهید و انگشترِ مثلا حاج قاسم را باید به دیگری بخشید و در واقع قربانی کرد، تا جا برای عنایت‌های بالاتر و بزرگ‌تر معنوی باز شود و اتفاق‌های قشنگ‌تر و ناب‌تر رقم بخورد. قربانی کردن را اگر اصلی از اصول زندگی و بندگی‌مان بدانیم، آن‌گاه راحت‌تر با کاستی‌ها و نداری‌های زندگی‌مان خواهیم ساخت. خیلی فرقی نمی‌کند؛ گاهی خدا می‌دهد که قربانی کنی، گاهی خودش می‌گیرد و می‌گوید: راضی باش! منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۱۱ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (8).pdf
426K
یادداشت قربانی کردن، اصلی جاری در سراسر زندگی https://eitaa.com/sayedmeqdam
در مقابل قرآن‌سوزی غرب، هم کارهای سلبی لازم است و هم ایجابی. https://eitaa.com/sayedmeqdam
حفاظت به سبک خدا ✍سید مقدام حیدری: نه کار خدا به این سادگی‌هاست که بشود راحت فهمید، نه کار ولی و پیامبر و امامش. کار خدا چنان پیچیده است که گاهی فرشتگان مقربش در کارش می‌مانند که خلق انسانت دیگر چه بود؟! و چنان پیچیده است که خودش فرموده (وَعَسَىٰۤ أَن تَكرَهُوا۟ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّكُم وَعَسَىٰۤ أَن تُحِبُّوا۟ شَیـࣰٔا وَهُوَ شَرࣱّ لَّكُم وَٱللَّهُ یَعلَمُ وَأَنتُم لَا تَعلَمُونَ). گاهی خدا وعده‌ی نصرت خود را آن‌قدر عقب می‌اندازد که نه تنها مؤمنین، بل‌که داد پیامبرشان هم بلند می‌شود که پس (مَتَىٰ نَصرُ ٱللَّهِ). اما باید دانست که وعده‌ی خدا حق است و دیر و زود کردن‌هایش حکمتی دارد. ولی کلا حساب‌کتاب خدا پیچیده است. کار پیامبر و امام و ولی هم همین است. با آن‌ها هم باید از درِ اعتماد و صبوری درآمد، و گر نه انسانِ جاهلِ نابلد، در کارشان می‌ماند و کم‌کم بنای بر اعتراض می‌گذارد و می‌بُرّد. ساخت کشتی بزرگ در بیابان خشک، بردن فرزند به مسلخ، انداختن جگرگوشه‌ی خود در رود نیل، دستور امساک از آب قبل از جنگ با لشکر جالوت، منع صید ماهی در روز شنبه، فرار از چنگ سپاه فرعون به سوی بن‌بست منتهی به دریا... و بسیاری از نمونه‌های دیگر، حکایت از این دارد که رفتار رهبر جامعه گاهی سؤال‌برانگیز می‌شود و فقط با گذشت زمان می‌شود کم‌کم از سرّ کارش خبردار شد. ائمه‌ی هدی(ع) هم کم نداشتند از این کارهای پرابهامِ اعتراض‌برانگیز. سیاست‌ورزی امیرالمؤمنین(ع) را کم‌تر کسی می‌فهمید. نرمش قهرمانانه‌ی امام حسن مجتبی(ع) را هم کم‌تر کسی برمی‌تابید. وقتی امام رضا(ع) ولایت‌عهدی را هر چند به ظاهر و به زور پذیرفت، رسما بعضی از شیعیان تسمه پاره کردند. چه می‌دانستند حضرت(ع) کجا را می‌بیند و به کدام نقطه چشم دوخته است؟ و مگر در گرماگرم هماوردی با حریفی چون مأمون، می‌شد نقشه را لو داد؟ امام صادق(ع) حق داشت از سهل بن حسن خراسانی بخواهد خود را در تنور بیندازد اگر راست می‌گوید که صدهزار شمشیرزنِ پای کارِ پابه‌رکاب در خراسان می‌شناسد. لابد رمزگشایی و فهم دستورها و تصمیم‌های امام(ع) گاهی این‌قدر سخت و پیچیده می‌شود که حضرت چنین امتحان دشواری از سهل بن حسن گرفت و ردش کرد. ادبِ هم‌راهی صبورانه و بامعرفت با خدا و امام، همان است که جناب خضر به حضرت موسی(ع) گفت. که اگر خیال هم‌راهی با من داری، هر چه از من دیدی نپرس؛ صبر کن تا خودم برایت توضیح دهم؛ (قَالَ فَإِنِ ٱتَّبَعتَنِى فَلَا تَسئَلنِی عَن شَیۡءٍ حَتَّىٰۤ أُحدِثَ لَكَ مِنهُ ذِكۡرࣰا). کار بس‌دشواری بود که حتی پیامبر اولوالعزمی چون حضرت موسی(ع) هم از پسش برنیامد. ولی الگو همین است. امام صادق(ع) شاگرد درجه‌ی یکی به نام زراره داشت که بسیار هم دوستش می‌داشت. ولی گاهی حضرت، زراره را لعن می‌کرد و از او بدگویی می‌کرد! تحویل بگیرید رفتار پیچیده‌ی امام را! بعدها امام(ع) پیغامی به زراره داد که داستان بدگویی‌ من از تو، همان داستان جناب خضر است که کشتی را سوراخ کرد تا حفظش کند. و تو زراره، محبوب‌ترین کشتی مایی. پس بناچار می‌بایست با ترفندِ این بدگویی‌ها تو را از شر دشمنان حفظ می‌کردیم. بگذریم؛ گویا خدا در ۶ تیر ۶۰، همین ترفند را بکار گرفت. اما این‌بار نه برای حفظ کشتی، که برای حفظ کشتی‌بان انقلاب، دستش را زخمی کرد و از کار انداخت. خدا با سید علی خامنه‌ای حالا حالاها کار داشت و می‌بایست هر طور که بود، از جلسه‌ی مقتل الشهدای ۷ تیر بیرونش می‌کشید؛ هر چند به قیمت از کار انداختن دست راستش باشد. لابد خدا می‌دانست سید علی یک‌دستی هم می‌تواند کشتی انقلاب را سکان‌داری کند. اتفاقا یک‌دستی راندن، جوان‌پسندتر است. منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۱۲ https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (9).pdf
498.5K
یادداشت حفاظت به سبک خدا https://eitaa.com/sayedmeqdam