eitaa logo
سازمان تبلیغات اسلامی شهرضا
1.4هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
837 ویدیو
13 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئات مذهبی و فرهنگ دینی شهرستان شهرضا برای ارتباط با مدیر به آی دی زیر پیام دهید: @mahdi_noroozi
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۹ آذر؛ روز جهاد تبیین و دستاوردهای علمی و فناوری مروری بر مهم‌ترین دستاوردهای علمی ایران از دیروز تا امروز دستاوردهای علوم نوین هوا و فضا در کنار پیشرفت های صلح آمیز در دانش هسته ای ، موشکی، فناوری نانو و دیگر نوآوری ها نشان می دهد که جمهوری اسلامی، به باشگاه کشورهای توسعه یافته جهان وارد شده است. طی عمر پر برکت انقلاب اسلامی؛ دستاوردهای جهشی متکی به معنویت این نظام الهی از چنان گستردگی و تنوعی برخوردار بوده که امروزه نه تنها اندیشمندان و صاحبنظران بی‌طرف غربی و شرقی، بلکه دشمنان قسم خورده این مرز و بوم نیز بر عظمت آن اذعان داشته و به کارآمدی بالای آن اعتراف دارند. به گوشه ای از پیشرفت های علمی کشور بعد از انقلاب اشاره کنیم. 1-پیشرفت در زمینه علمی دانشگاهی 2- قرار گرفتن در بین 10 کشور در زمینه تحقیقات سلول های بنیادی 3- ورود به باشگاه هسته ای جهان 4- کسب رتبه چهارم تولید علم و فناوری نانو 5- دستیابی به دانش پرتاب ماهواره و فرستادن موجود زنده به فضا 6- خودکفایی در زمینه پزشکی
⭕️ یک صحنه زیبا از شب قدر 💔 تازه هنوز نه سری بریده شده نه سری به نیزه زده شده.... 🌤 جان عالم به فدای دردانه سه ساله‌ی اباعبدالله... تو چه کشیدی رقیه جان دینداری ایرانیان.... شب قدر ╔════•°• ✾ •° • ════╗ ┄┅═✧❁✧═┅┄ کانال سازمان تبلیغات اسلامی شهرضا : 🆔@sazmanshahreza ┄┅═✧❁✧═┅┄ ╚════•°• ✾ •°• ════╝
خاطره‌ای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله ! در سال ۱۳۶۲ قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمي بود كه سروقت در مدرسه با بچه‌ها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچه‌ها برای دوشنبۀ هفتۀ آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.» من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمی شد و خبری از نماز نبود. روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه مي‌آوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: «بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هرچه بخواهید خداي مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد. من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. پدر و مادرم هردو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را بازکردم دیدم هردو گریه کرده‌اند. با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هردو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هردو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال مي‌كردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم و هرچه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانۀ این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.» آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجاآوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می‌گذراند. وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. یک هفته‌ای می‌شد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي مي‌دارم و هرسال که می‌گذرد برکت را به واسطۀ نماز اول وقت در زندگی خود احساس می‌کنم. خواهر کوچک شما ـ التماس دعا ╔════•°• ✾ •° • ════╗ ┄┅═✧❁✧═┅┄ کانال سازمان تبلیغات اسلامی شهرضا : 🆔@sazmanshahreza ┄┅═✧❁✧═┅┄ ╚════•°• ✾ •°• ════╝
سوال سوم: برداشتن حجاب مقدمه چیست؟ ╔════•°• ✾ •° • ════╗ ┄┅═✧❁✧═┅┄ کانال سازمان تبلیغات اسلامی شهرضا : 🆔@sazmanshahreza ┄┅═✧❁✧═┅┄ ╚════•°• ✾ •°• ════╝