بسمه تبارک و تعالی
#عکس و مکث#
جمعه ۲۸ اردیبهشت(دیروز)
به عدد #پنجاه# رسیدم و شاید بهتر بگویم او به من رسید.
برای محاسبه پنجاه سال، عازم حرم شدم.
با خود گفتم :
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود.
به کریمه عرض کردم:
پنجاه سال ضایعات آوردم.
و میدانم که خدا (ضایعات بخر) هم هست.
شما به خداوند سبحان بگویید:
یا مبدل السیئات بالحسنات،
سیئات و ضایعاتم را به حسنات تبدیل کن.
خواستم کفش در پلاستیک، مشرف شوم،ولی هر چه برداشتم پاره بود.
سابقه نداشت.
باتعجب به کفشداری رفتم که بعد فهمیدم شماره ۱۸ بود(مادر).
کفشها را دادم.رو به حرم دیدم شماره آن پنجاه است.
به پنجاهمین سوره مراجعه کردم،پنجاه آیه نداشت.
به هجدهمین آیه نگاه کردم.
مایلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید.
هیچ قولی،تلفظ نمیکنید، مگر اینکه کنارش رقیبی (مراقب) عتید (آمادهکنندهای) وجود دارد.
#زندگی#با#اعتقادات#
#پنجاه#نیم#قرن#
#حرم#مادری#
#ضایعات#میخریم#
#عکس#و#مکث#
@SBZIYAEE