میگه یک دل مگه از فولاده ،
که تو این دور و زمونه چششو هم بذاره؟
هیچ چیزی نبینه یا اگه چیزی دید خم به ابروش نیاره؟
میگم آخه بابا جون اون دل فولادی،
دست کم دنبال کِیف خودشه
دیگه از اشک چشمش ، زیر پاش گِل نمیشه
میگه هر صید که میشه قلب باشه
اما هرچی قلب شد دل نمیشه.
مثل طناب چند شاخه ای که در نهایت به یک لنگر سنگین گره خورده ، همزمان به چندین جهت کشیده میشم. آرزو میکنم ای کاش همونطور مونده بودم.از طرفی ، هیچگاه دلم نمیخواد که یک حالت نهایی داشته باشم. میخوام تا آخرین لحظه ای که تو این دنیا وجود دارم در حال تغییر و تکامل باشم ، دقیقا مثل یک شاخهگل با عمر کوتاه.
[سکوتِ بعد از تموم شدن آخرین آهنگ ، وقتی گوشهی خونهی خالی نشستی و اشعار شاعر تو ذهنت تکرار میشه]
بچه ها جونم ، آلو کوچولو های من ، به قول نیل ، یه مهاجرت غمانگیز به تلگرام :
https://t.me/Cinnamongums
میشه لینک رو فوروارد کنید تا بقیه هم پیدامون کنن؟:]