نهایتا دل به جایی میرسد که دو راه بیشتر ندارد: یا باید خون شود یا سنگ.

‏تهش می‌رسیم به حرف نزار قبانی: "هرکس به اندازه‌ای که دوستت دارد تو را می‌بیند، تلاش بیهوده نکن."

:)

اگر برای تو خیری داشت می‌ماند، اگر دوست‌دارت بود حرف می‌زد؛ و اگر مشتاق دیدنت بود، می‌آمد‌‌. -نزار قبانی.

آیا قلبی‌که عاشق شده دوباره می تواند عاشق شود؟ استاد پاسخ داد بله می تواند. پرسیدند:آیا شما تابه حال از لیوان شکسته آب خورده اید؟ استاد اینگونه جواب داد: آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید؟

خودم.

بله!(:

سمت من اگه میای، «پناه» باش؛ من تمام عمرم پناه دیگران بودم…

درسته کامل نبودم اما کاملا واقعی بودم.

اگه فقط یه تجربه از این دنیا داشته باشم اینکه برای نگه داشتن هیچ آدمی تلاش نکنم.

یه پایانِ تلخ بهتر از یه تلخیِ بی پایانه.

بهم بگو عزیزم، مگه میشه قلبی که دیگه نمیزنه، باز هم بشکنه؟

به جهان تکیه مکن ز آنکه جهان می گذرد

و او به لبخند زدن ادامه خواهد داد؛ و مهم نیست که چقدر صدمه دیده باشه.

من نمی دانم این مردم چگونه می توانند خیانت کنند؟ شبی که بالشم را عوض می کنم، تا صبح نمی توانم بخوابم. ویکتور هوگو

درد عبور می‌کند و ردِ آن، معنای ما را تغییر می‌دهد.

قدرتمندترین لحظه زندگی زمانی‌است، که تصمیم میگیرید دیگر نترسید.

نمیدونم، نشد دیگه، مراقب خودت باش جانم .

..

حال منو از چشمام بپرس وگرنه من صدام در نمیاد.

دیگر چیزی برای از دست دادن وجود ندارد !

هیچ‌گاه بزرگ سالی را چنین وحشتناک نمی دانستم برای اندکی شادی به اندازه ی دریا گریستن؛ برای ذره ای امید،زندگی را زیر و رو کردن.. اینکه حالِ خوبت گره بخورد به‌ خوشحالی های دسته جمعی اما تنهایی،بدجور از گلوی زندگی ات پایین برود… ترس از آینده ایی که نیامده و فرار از کنونی که درست نمیشود و گذشته ای که دنبالمان افتاده تا پیرمان کند…