‹ فَریادِ سكوت ›
هر کسی رو دوست دارم ازم دور میشه :)))))
الان قلبم خورد شده و من سعی میکنم تیکه هاشو جمع کنم!
الان دیگه واقعاً میتونم بزنم زیر گریه..!
‹ فَریادِ سكوت ›
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت،منـــم!
آنکه کافر به دل مومنِ من بود تویــی...
من و عشق و دلِ دیوانه بساطی داریم؛
عقل هی فلسفه میبافد و ما میخندیم..!(:
حس میکنم حوصله گریه کردنم ندارم حتی!
نمیفهمم خودمو درك نمیکنم.. نمیدونم الان چرا غمم گین شده و غمبرك زدم تا یکی یچیزی میگه میشینم بساطِ گریه زاری..!
بیماریه..ولی اسمشو هنوز کشف نکردم!
هدایت شده از شعر های ذخیره شده
هرکه شد بی سر و سامانِ کسی، شاعر شد
شاعری عاقبت بی سر و سامانیِ ماست !(: