اگر حسود نبودم
برايت شعری می نوشتم
كه تمامِ انسانهای دنيا
بَعد از خواندنش
عاشقت شوند..!
زمانی که حداقل از یکیتون توقع داشتم باشین و نبودینُ هیچوقت یادم نمیره! (:
من حسادت میکنم حتی به تنها بودنت ...
من به فرد روبه رویی، لحظهی خندیدنت(:
شبیه شمعِ مغروری که میسوزانیام هربار
من از بیمهریات آگاهم اما دوستت دارم!
فقط اون لحظه که طرف داره راجبِ خوب بودن و عاقل بودنم به مامانم میگه مامانم یه لبخند میزنه و میگه:تو خونه دیدیش؟!
++خندههههه زیااااددد
حال من بعد از تو مثل دانش آموزیست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش !! :)